استفراغ حضرت عمرساز شیر شتر زکات
یک بار حضرت عمر سمقداری شیر نوشید، مزه آن شیر در ذائقه ایشان عجیب آمد. از کسی که شیرها را آورده بود، پرسید: که این شیرها را از کجا آوردهای؟ وی اظهار داشت: شتران زکات در فلان جای میچریدند، من به آنجا رفتم و کسانی که در آنجا بودند این شیرها را به من دادند. حضرت عمرسانگشت خویش را در حلق خود فرو برد و همه آنها را استفراغ کرد.
این حضرات همیشه در این فکر و اندیشه بودند که مال مشکوک در بدن قرار نگیرد و از آن تغذیه نکنند. چه جایی که مانند عصر و زمان ما، استفاده از اموال، رواج پیدا کند و شایع بود.