اسلامآوردن حضرت ام حکیملو شرکت او در جنگ
ام حکیم بنت حارثل، همسر عکرمه فرزند ابوجهل بود و در جنگ احد از طرف کفار نیز شرکت داشت. در جریان فتح مکه مسلمان شد، به شوهرش بسیار محبت میکرد، ولی شوهرش به خاطر حمایت از پدر خود ابوجهل مشرف به اسلام نشد و بعد از فتح مکه به یمن فرار کرد. ام حکیملاز رسول الله جبرای شوهرش عکرمه، تقاضای تأمین کرد و خود به یمن رفت و با مشکل تمام، شوهرش را آماده کرد تا به مدینه منوره برگردد. ام حکیملبه شوهرش گفت: تنها راه نجات از شمشیر محمد جدامان او است، بهتر است با من بیایی. عکرمه به مدینه برگشت و مسلمان شد و هردو شوهر و همسر، زندگی راحت و آرامی را آغاز نمودند.
در دوران خلافت حضرت ابوبکر، جنگ با رومیها آغاز شد. عکرمه و همسرش ام حکیمبهردو شریک این جنگ بودند و عکرمهسدر همین جنگ شهید شد. حضرت ام حکیملبعد از درگذشت شوهرش با خالد بن سعیدسازدواج کرد، خالد بن سعیدسدر جریان همین سفر در محلی به نام «مرج الصفر» قصد نکاح و رفتن به خانه خود کرد. همسرش گفت: هنوز لشکر دشمن در اوج قدرت و کثرت است، نخست ضروری است که اقتدار او شکسته شود. شوهر گفت: من مطمئنم که در این جنگ شهید میشوم. ام حکیملسکوت اختیار کرد و در همانجا در داخل یک خیمه مراسم نکاح انجام گرفت.
صبح بعد، مراسم دعوت ولیمه به پایان نرسیده بود که جنگ با رومیها درگرفت و خالد بن سعیدسبه شهادت رسید. ام حکیملخیمهای را که در آن شب گذرانده بود بر کند و کالاهای خود را بست و با استفاده از چوب خیمه برای مقابله با دشمن بلند شد و هفت تن را به تنهایی به هلاکت رسانید [۱۱۸].
امروزه خانمها به جای خود، مردان نیز در چنین شرایطی آماده ازدواج نمیشوند. فرضاً اگر ازدواج کنند بازهم به خاطر چنین شهادت و مرگ ناگهانی، معلوم نیست که تا چند روز گریه و زاری کنند در سوگ و ماتم بنشینند. این بنده پاک سرشت الله، با این که زنی بود به جهادش ادامه داد و هفت تن را نیز به هلاکت رسانید.
[۱۱۸] أسد الغابۀ.