حکایات صحابه یا حماسه سازان تاریخ

فهرست کتاب

از بین بردن گنجینه‌ای از روایات

از بین بردن گنجینه‌ای از روایات

حضرت عایشه لمی‌گوید: «پدرم حضرت ابوبکر تعداد پانصد روایت را جمع کرده بودند، شبی او را ناراحت و پریشان یافتم. دلیل ناراحتی را از ایشان پرسیدم، فرمودند: مجموعه احادیثی را که نزد تو گذاشتم بیاور. وقتی آن‌ها را آوردم همه را آتش زدند. سؤال کردم: چرا چنین کردی؟ فرمودند: در میان آن‌ها مطالبی از غیر رسول الله جنیز بود و من آن‌ها را قابل اعتبار و اعتماد تصور نموده جمع‌آوری کردم، ولی ممکن است همه آن‌ها صحیح و قابل اعتماد نباشد. می‌ترسم که بعد از مردنم تشخیص صحت و سقم آن‌ها مشکل باشد و احادیث حضرت رسولجبا سخنان دیگران مشتبه گردد و گناه آن به گردن من بیفتد».

جمع‌آوری پانصد حدیث دلیل بر عشق و علاقه ایشان بود نسبت به فراگیری علم و از بین بردن آن‌ها حکایت از نهایت احتیاط و خداترسی ایشان دارد. تمام بزرگان صحابهشدر باره احادیث، چنین حزم و احتیاطی را به کار بردند. به همین دلیل اکثر صحابهشاز نقل روایت اجتناب می‌کردند و کمتر روایت از آنان نقل شده است. ما که بالای منبر می‌رویم و بدون هیچگونه حزم و احتیاط سخن می‌گوییم و آن‌ها را به عنوان حدیث پیامبر جبرای مردم معرفی می‌کنیم، از این وقایع باید پند بگیریم. حال آن که حضرت ابوبکر سهمراه با پیامبر جبودند، در سفر و در حضر رفیق غار و یار هجرت بودند. صحابهشاعتراف داشتند که از میان ما بزرگترین عالم، حضرت ابوبکرسهستند.

حضرت عمر سمی‌فرماید: «بعد از رحلت رسول اکرم جوقتی موضوع بیعت، مطرح شد و حضرت ابوبکر سسخنرانی کردند، هیچ آیه و حدیثی را که در آن فضیلت انصار بیان شده باشد ترک نکردند؛ همگی را در جمع مردم تلاوت کردند».

این رویداد دلیلی است بسیار روشن که حضرت ابوبکرسبر قرآن مهارت کامل داشته و توجه خاصی نسبت به احادیث نیز مبذول داشتند، در عین حال کمتر احادیث از ایشان نقل شده است. به همین دلیل از حضرت امام اعظم، ابوحنیفه/نیز روایت اندکی نقل شده است.