حکایات صحابه یا حماسه سازان تاریخ

فهرست کتاب

آرزوی حضرت ام‌حراملبرای شرکت در غزوۀ البحر

آرزوی حضرت ام‌حراملبرای شرکت در غزوۀ البحر

حضرت ام حرامل، خاله حضرت انسسبود. رسول الله جبه کثرت در خانه ایشان رفت و آمد و گاهی در خانه ایشان قیلوله و استراحت می‌کردند. روزی رسول اکرم جدر خانه او قیلوله کردند و در حالی که تبسم بر لب داشتند، از خواب بلند شدند. حضرت ام حرام لعرض کرد: یا رسول الله! پدر و مادرم فدای تو باد، این خنده و تبسم چرا؟ رسول اکرم جفرمودند: چند تن از افراد امت من، به من نشان داده شدند که در دریا به منظور جنگ سوار بر کشتی‌ها بودند و چنان خوشحال بودند، که پادشاهان بر تخت‌های خود نشسته باشند.

ام حراملعرض کرد: یا رسول الله! دعا بفرمایید: تا خداوند مرا جزو این گروه قرار بدهد. رسول الله فرمودند: تو نیز جز این گروه خواهی بود.

رسول اکرم جدوباره به خواب رفته و در حالی که تبسم می‌کردند از خواب بلند شدند. حضرت ام حراملدوباره علت تبسم را جویا شد. رسول الله جمانند قبل جواب دادند. حضرت ام حراملبرای بار دوم، همان آرزو را تکرار کرد. رسول اکرم جفرمودند: تو جزو گروه اول شدی.

این آرزوی ام حراملو پیش‌بینی رسول الله جچنین تحقق پیدا کرد که در دوران خلافت حضرت عثمان سامیر معاویهسکه حاکم شام بود برای جزایر قبرس حمله آورد و حضرت ام حراملهمراه با شوهرش حضرت عبادهسشریک لشکر بودند. هنگام برگشت از قبرس حضرت ام حرام لسوار بر قاطر بود. قاطر رم کرد و حضرت ام حراملبر زمین افتاد و استخوان گردنش شکست و در اثر آن دارفانی را وداع گفت و در مسیر راه دفن شد [۱۰۹].

آری، این بود عشق و علاقه شرکت در جهاد، که برای هر جنگی تقاضای دعا می‌کرد ولی از آن جهت که شهادتش در این جنگ از جانب خداوند مقدر شده بود، رسول اکرم جبرای شرکت او در جنگ دوم دریایی دعا نفرمودند.

[۱۰۹] بخاری.