حکایات صحابه یا حماسه سازان تاریخ

فهرست کتاب

محاصرۀ اقتصادی مسلمانان

محاصرۀ اقتصادی مسلمانان

کفار مکه پس از اطلاع از ماجرا، بیش از گذشته خشمگین شدند و مسلمان‌شدن حضرت عمرسنیز باعث شدت و حدت خشم آن‌ها شده بود و همواره در صدد بودند، مردم را وادارند تا با ایشان قطع رابطه کنند، و چراغ اسلام را نیز خاموش نمایند. به همین جهت جمع بزرگی از سرداران قریش باهم مشورت کردند و آشکارا تصمیم گرفتند، که اکنون جز قتل محمد جدیگر راهی وجود ندارد. از سوی دیگر کشتن ایشان هم کار آسانی نبود، زیرا بنی هاشم از قدرت و موقعیت اجتماعی والایی برخوردار بودند، و هرچند بیشتر آن‌ها مسلمان نشده بودند قتل آن حضرت جرا تحمل نمی‌کردند. به همین منظور تمام کفار معاهده‌ای امضا کردند که با بنی هاشم و بنی عبدالمطلب قطع رابطه کنند. نه کسی آنان را نزد خود جای دهد، نه با آن‌ها معامله کند، نه سخن بگویند، نه به خانۀ آن‌ها برود و نه آن‌ها را به خانۀ خود راه دهد و تا وقتی که محمد جرا برای کشتن تحویل ندهند، با آن‌ها صلح و سازش برقرار نشود.

این معاهده در یک محرم سال هفتم بعثت به رشتۀ تحریر درآمد و بر خانۀ کعبه آویخته شد، تا همه برای آن احترام قایل شوند و به آن به طور کامل عمل کنند.

به دنبال این معاهده، بنی هاشم تا مدت سه سال در شعب ابی طالب در میان دو کوه محصور و تحت نظر بودند، به طوری که هیچ کس نمی‌توانست با آنان ملاقات کند، و آن‌ها نیز حق نداشتند با دیگران ملاقات کنند. آن‌ها نمی‌توانستند از اهالی مکه چیزی خریداری کنند و برای خرید از تاجران بیرونی هم دسترسی نداشند. اگر کسی از آن درّه خارج می‌شد مورد تهدید و ضرب و شتم قرار می‌گرفت و اگر با کسی کاری داشت، خواسته‌اش برآورده نمی‌شد. آن مقدار گندم و خوارباری که داشتند به اتمام رسید و سرانجام با فقر و فاقۀ شدیدی مواجه شدند. زنان و کودکان از فقر و گرسنگی بیتاب شدند و گریه و فریاد برمی‌آوردند. خویشاوندان آن‌ها با مشاهدۀ وضع و حال کودکان سخت متأثر شدند و سرانجام پس از سه سال آن معاهدۀ ظالمانه نصیب موریانه شد و آن‌ها از این مشکل بزرگ رهایی یافتند.

دوران سه ساله با نهایت تحمل مشقت و سختی سپری شد، اما صحابۀ کرام رضوان الله علیهم ـ مانند کوه مقاومت کردند و بر دین خود استوار ماندند و همواره آن را نشر و پخش می‌کردند.

این سختی‌ها و مشقت‌ها را کسانی متحمل شدند، که امروزه ما خود را پیروان آن‌ها می‌دانیم و فکر می‌کنیم در باب پیشرفت در امور دین به آن‌ها رسیده‌ایم. اما اندکی بیندیشیم که آن بزرگان چه فداکاری‌هایی کردند و ما برای دین اسلام چه کاری کرده‌ایم، موفقیت، همیشه در گروکوشش و تلاش است. ما می‌خواهیم که عیش و آسایش، بی‌دیانتی و دنیاطلبی را اختیار نموده، دوش به دوش کافران حرکت کنیم و از نظر اسلام هم پیشرفت داشته باشیم، آیا چنین کاری ممکن است؟!

ترسم نرسی به کعبه، ای اعرابی
کاین ره که تو می‌روی به ترکستان است