بخش یازدهم: احساسات دینی کودکان
وجود احساسات دینی در کودکان و نوجوانان در واقع، نتیجه پرورش صحیح و تربیت درست والدین و اولیای آنان است. اگر والدین و اولیا به جای ضایعکردن کودکان، در قالب محبت و دوستیهای بیمورد و مهربانیهای نابجا، از همان ابتدا مراقب وضعیت دینی آنان باشند و احساسات پاک دینی در آنان ایجاد کنند، این احساسات پاک دینی در سنین بالا، جزو عاداتشان قرار میگیرد آنان را در جهت درست راهنمایی میکند. ولی متأسفانه همۀ ما، به حرکت نامطلوب کودکان به این بهانه که کودک هستند، اهمیت نمیدهیم، و با اغماض و چشمپوشی از کنار چنین حرکتهایی میگذریم. حتی بسا اوقات از فرط محبت در برابر آن حرکتها شادمانی میکنیم و با این تصور که در بزرگسالی اصلاح خواهد شد، خود را فریب میدهیم. حال آن که در سنین بالا همان عادت و خصلتهایی که بذر آنان در آغاز زندگی کاشته شده بود، به ثمر خواهند رسید. با این عمل شما تخم حنظل میکارید، و توقع دارید هندوانه برداشت کنید، چنین چیزی غیر ممکن است. اگر مایل هستید عادت و خصلتهای خوب در فرزندانتان پیدا شود، و آنان به امور دین توجه داشته باشند و به مبانی دینی عمل کنند، از آغاز زندگی، آنان را عادت دهید تا انجام این کارها را تمرین کنند. حضرات صحابهشاز آغاز زندگی فرزندان خود را به انجام چنین کارهایی عادت میدادند.
در دوران خلافت حضرت عمر سشخصی را اسیر کردند و نزد خلیفه آوردند، این شخص در ماه مبارک رمضان شراب خورده و روزه را ترک کرده بود. حضرت عمر سفرمود: «خاک بر سر تو، کودکان ما روزه هستند. تو با این سن و سال خجالت نمیکشی روزه میخوری؟» [۱۲۵]. سپس دستور داد: تا هشتاد تازیانه به جرم شرابخواری زده شود و علاوه بر این او را از مدینه بیرون کرد و به شام (سوریه) تبعید کرد.
[۱۲۵] بخاری.