حکایات صحابه یا حماسه سازان تاریخ

فهرست کتاب

حضرت وائلسموهای خود را کوتاه می‌کند

حضرت وائلسموهای خود را کوتاه می‌کند

وائل بن حجرجمی‌گوید: روزی به محضر رسول اکرم جحاضر شدم، موهای سرم بسیار بلند و دراز بود. وقتی به جلو پیامبر جآمدم، فرمودند: (ذباب، ذباب) من فکر کردم این اشاره‌ای است به طرف موهای سر من که بسیار دراز بود، بلافاصله برگشتم و موهایم را کوتاه کردم. روز بعد وقتی دوباره حاضر شدم، فرمودند: منظورم تو نبودی، ولی این که موها را کوتاه کردی، کار خوبی را انجام دادی [۹۳].

ذباب به معنی شوم هم می‌آید و به معنی چیزی بزرگ نیز هست. آری، این جریان نشانگر این است، که آنان منتظر اشاره پیامبر جبودند و به محض اشاره آماده بودند خود را فدا کنند. این‌جا رسول اکرمجفرمودند: منظورم تو نبودی ولی وائل بن حجرسبه گمان اینکه پیامبر جبه او اشاره کردند، بلافاصله بلند شدند و برای اطاعت، خود را آماده کردند. در ابتدای اسلام در نماز سخن‌گفتن جایز بود و سپس منسوخ شد.

حضرت عبدالله بن مسعود سبه محضر مبارک رسول اکرم جرسید، ایشان مشغول نماز بودند. عبدالله بن مسعودسحسب عادت گذشته، سلام کرد، اما به خاطر اینکه حرف‌زدن در نماز منسوخ شده بود، رسول اکرم ججواب ندادند. عبدالله بن مسعود سمی‌گوید: به خاطر اینکه رسول اکرم ججواب ندادند، بسیار ناراحت و دچار وسوسه زیادی شدم، فکر کردم از فلان حرکت من ناراضی شده‌اند. وقتی نماز را تمام کردند، فرمودند: سخن‌گفتن در نماز منسوخ شده است، لذا به سلام تو پاسخ نگفتم. عبدالله بن مسعودسمی‌گوید: وقتی این توجیه را شنیدم نفس راحتی کشیدم.

[۹۳] ابوداود.