دانشمندان دوره غزنویان [۲۶]
۱- ابوریحان بیرونی (۳۶۲-۴۴۰ ه. ق): بیرونی بدون شک از آن جهت که روش کار علمیاش بر اساس ریاضیات و تجربه بوده است بزرگترین دانشمند قرن پنجم هجری قمری است، وی بنیانگذار اصلی نظریه انشقاق قارهها و زیرآب بودن کره زمین است. نظریهای که در سال ۱٩٧۰ میلادی توسط یک زمینشناس آمریکایی مطرح شد. بیرونی این نظریه را در کتاب تحقیق ماللهند بخوبی بیان کرده است. این دانشمند بزرگوار تحصیلات خود را در خوارزم به پایان برد، سپس تحت تربیت ابونصر منصوربن علیبن عراقی ریاضیدان بزرگ قرن چهارم و آغاز قرن پنجم قرار گرفت. چندی بعد به دربار شمسالمعالی قابوس بن وشمگیر رفته مورد توجه آن امیر دانشمند قرار گرفت. و کتاب آثارالباقیه خود را بنام او در سال ۳٩۱ تألیف کرد. بیرونی تا سال ۴۲٧ ه. ق ۱۱۳ جلد کتاب تألیف کرد. در فتح گرگانج بدست سلطان محمود غزنوی همراه او شد و در جنگها همراه وی به هند رفت، در آنجا به علت تسلط بر زبان سانسکریت با دانشمندان هندی آشنا شد و بعد از تحقیقات مفصل کتاب التحقیق ماللهند را نوشت. بعد از سلطان محمود در دربار سلطان مسعود و بعد از وی در دربار سلطان مودودبن مسعود (۴۳۲-۴۴۰) با احترام ماند و به تحقیقات خود ادامه داد. بیرونی دو کتاب الدستور و الجماهير في معرفة الجواهر را بنام مودود نوشت. فکر دقیق بیرونی در ریاضیات باعث شد که وی در فلسفه خواهان حقایق فارغ از اوهام و خیالات باشد. بیرونی ده ایراد بر ارسطو نوشته برای ابنسینا میفرستد. سپس هشت ایراد دیگر بر ارسطو گرفته و برای ابنسینا میفرستد که ابوعلی از دادن جواب به آنها کاملاً درمانده میشود.
بعضی از آن سؤالات عبارتند از: ۱- اگر حرارت از مرکز بطرف محیط متصاعد میشود پس چرا حرارت از خورشید و شعاعات آن به ما میرسد؟ ۲- با آنکه گروهی از حکما وجود عالمی را غیر از عالم محسوس ما ممکن دانستهاند چرا ارسطو آن را رد کرده است؟ حال آنکه اطلاع ما بر وجود این عالم از طریق حواس است، و این امر دلیل آن نمیشود که وجود هر عالمی را غیر از عالم محسوس خود رد کنیم.
[۲۶] تاریخ گزیده، ص ۳٩۱، ۲- تاریخ ادبیات در ایران، ذبیعالله صفا، جلد اول و دوم.