افشاریه (۱۱۴۸-۱۲۱۸ ه. ق)
سه انقلاب بزرگ و تقریباً همزمان در کردستان – بلوچستان و قندهار بر علیه صفویه صورت گرفت که دو تای اولی بشدت سرکوب شدند، ولی سومی به علت لیاقت سردارش به پیروزی رسید و زمینهای شد برای نابودی سلسلۀ صفویه در سالهای بعد، اما افسوس که اهل سنت هیچگونه اتحادی باهم نداشتند بجز در موارد اندکی مانند کمک بلوچها به میرویس پدر محمد موقعی که او در قندهار در محاصره خسروخان برادرزاده گرگینخان بود. میرویس در سال ۱۱۲٩ ه. ق درگذشت. جانشین او عبدالعزیز قصد مصالحه داشت ولی محمود فرزند بزرگ میرویس او را از سر راه برداشت و به حکومت صفویه پایان داد. از جمله عوامل پیروزی محمود سید عبدالله والی خان هویزه اهل سنت بود که از طرف شاه حسین بعنوان فرمانده قزلباش در جنگ محاصره اصفهان انتخاب شده بود [٧۴].
عامل دیگر قیام لزگیهای اهل سنت در آذربایجان بود. همچنین غوطهور بودن شاه و درباریان در فساد لجام گسیخته از علل اساسی سقوط صفویه بدست محمود بود. سقوط حکومت صفویه شادی مردم ایران را برانگیخت. و مردم را از فقر و پریشانی و کشتار و ظلم و تعدی روزمره نجات داد. لازم به ذکراست هزینه سفر شاه حسین با شصت هزار نفر همراهش در سال ۱۱۱٧ ه. ق به قم و مشهد به قدری گزاف بود که نه فقط موجب تهی شدن خزانه مملکت گردید بلکه شهرهایی که شاه از آن عبور میکرد دچار قحطی شدند.
بعد از فتح اصفهان ۱۱۳۵ ه. ق به دستور محمود تمامی خوراک و آذوقه ذخیره در کاروان افغانها را به درون شهر بردند و بزودی آثار قحطی و گرسنگی رفع شد. بسیاری از فراریان به منازل و مغازههای خود بازگشتند. وی مردی از افاغنه را که متقی و زاهد و مدبر و باکفایت بود به حل و عقد امور شرعی و حقوقی و اجتماعی مردم اصفهان گماشت او در کار خود موفق شد و توانست رضایت مردم را جلب کند.
کروسینسکی در سفرنامه خود صفحۀ ۶۸ مینویسد: مردم چنان از دیانت و عفت و پاکدامنی او مسرور و خوشحالی میکردند که به زمان گذشته خود که باعث زوال دولتشان بود افسوس بینهایت میخوردند....
محمود برای توازن مذهبی در اصفهان یکصد هزار تن از اهل سنت گزین همدان را به اصفهان کوچ میدهد. در گرما گرم محاصرۀ اصفهان اشرف پسر عموی محمود برای شاه حسین نامه نوشته و از او میخواهد که در قبال آذوقۀ فرستاده شده از طرف او و کمکش برای نابودی محمود شاه فرماندهی کل قشون ایران را به او بدهد. اما شاه حسین به سخنان اشرف اعتماد نمیکند. بعد از مدتی این راز (ارسال آذوقه و نامه) برای محمود فاش میشود ولی او به روی خود نمیآورد. بعد از سقوط اصفهان اشرف را زندانی میکند. در سال سوم حکومت محمود جنگی مابین او و عثمانی روی داد که به شکست عثمانیها انجامید. سران قزلباش که دیگر قادر نبودند به تجاوز و تعدی خود نسبت به مردم ادامه دهند دست به کودتایی بر ضد محمود میزنند. اما نقشۀ شوم آنها برملا میشود و محمود همگی آن جنایتکاران را به قتل میرساند [٧۵].
بعد از آن محمود شاه حسین را وادار میکند که همۀ زنانش که بالغ بر پانصد تن بود را بجز یکی طلاق دهد. هواداران اشرف در سال ۱۱۳٧ ه. ق وی را از زندان نجات داده و محمود که بشدت مریض بود را به شهادت میرسانند. به تصریح رستم التواریخ حکومت اشرف نیز با عدل و انصاف بود و خبری از جور و ظلم قزلباش در آن نبود.
[٧۴] سفرنامه کروسینسکی، صفحه ۵٧. [٧۵] به تصریح رستم التواریخ محمود امرای صفویه و شاهزادهها را به علت خیانت و جنایتشان کشت. صفحه ۱۶۱ تا ۱۶ به بعد.