بعضی از آثار بیرونی:
۱- التحقیق ماللهند درباره عقاید و آراء هندوان – مسائل نجوم و زمینشناسی هیئت – عقاید – قوانین دینی و اجتماعی
۲- آثار الباقیه: در ذکر تواریخ – اعیاد – ایام مشهور ملتها – کیفیت اختلاف تقویمها – شرح بعضی از اصطلاحات نجومی
۳- الجماهر في معرفة الجواهر: در تحقیق فیزیکی نسبت به جواهر مختلف و اوزان مخصوص مواد مختلف که بیرونی در این کتاب تعیین کرده است، به حدی دقیق است که با آخرین تحقیقات درباره آنها منطبق یا بسیار نزدیک است.
۴- الدستور.
۵- التفهیم لاوایل صناعة التنجيم در حساب و هیئت و نجوم.
۶- علم الهيئة.
٧- الاستيعاب في صنعة الاسطرلاب در ذکر بهترین روش ساخت اسطرلاب.
۸- استخراج الاوتار في الدايرة.
٩- التسطیع وتبطیع الکور.
۱۰- قانون مسعودی در هیئت و نجوم که به منزله دایرهالمعارف بزرگی در آندو علم است. آثار بیرونی در موضوعات مختلف علمی است از جمله هیئت – طب – حکمت – حساب – مباحث فیزیکی – عمل آلات مختلف – ازمنه و اوقات – آثار العلویه – احکام نجوم – اسمار – احادیث– تاریخ – جغرافیا – داروشناسی و عقاید، بیرونی مصداق واقعی حدیث پیامبر است که فرموده است: ز گور تا گهواره علم بجوی، وی در بستر مرگ جواب پرسش خود را از دوست دانشمندش میخواهد، ولی دوستش میگوید: حال چه جای این مبحث است. بیرونی میگوید: آیا نادان بمیرم بهتر است یا دانا. دوستش جواب سؤالش را داده و راهی خانهاش میشود. هنوز چند قدمی دور نشده، شیون از خانه بیرونی بلند میشود وقتی برمیگردد میبیند که بیرونی وفات کرده است.
۲- ابوالحسن علی بن احمد نسوی: از علمای ریاضیدان در حدود سال ۴۲۰ ه. ق کتابی در علم حساب به پارسی نوشته و آن را بنام المغني في الحساب الهندسي به عربی ترجمه کرده است. کتاب دیگر وی بنام الاشباع در ریاضی میباشد که توسط ویدمن به آلمانی ترجمه شده است.
۳- حکیم طوس: ابوالقاسم الحسن علی الطوسی (۳۴۰-۴۱۶ ه. ق) از امرای نزدیک کسی را لایق آن نمیدانست که اثر عظیم و جاودان خود را بدو تقدیم کند. و همواره در پی بزرگی میگشت که سزاوار آن اثر بدیع باشد. و سرانجام سلطان محمود غزنوی را شایسته آن یافت آن هم بعد از بیست سال:
من این نامه فرُح گرفتم بفال
همی رنج بردم به بسیار سال
ندیدم سرافراز بخشندهیی
بگاه کیان بر درخشندهیی
هم این سخن بر دل آسان نبود
جز از خامشی هیچ درمان نبود
یکی باغ دیدم سراسر درخت
نشستگه مردم نیکبخت
بجایی نبود ایچ پیدا بایستمی
اگر نیک بود شایستمی
سخن را نگهداشتم سال بیست
بدان تا سزاوار این گنج کیست
جهاندار محمود با فرُ وجود
که او را کند ماه و کیوان سجود
بیامد نشست از بر تخت داد
جهاندار چون او ندارد بیاد
سرنامه را نام او تاج گشت
بفرش دل تیره چون عاج گشت
از جمله دشمنان سرسخت شاهنامه ترکها به علت رویه تند آن بر ضد تورانیها و رافضیان بودند. عبدالجلیل قزوینی رافضی در کتاب النقض اشعار شاهنامه را ترهات میخواند و معتقد است که در مذهب وی بر اساس برخی احادیث شنیدن آن گونه اشعار کراهیت دارد. فردوسی فلسفه یونانی و معتزله را رد میکرد:
آیا فلسفهدان بسیار گوی
نپویم براهی که گویی بپوی
سخن هیچ بهتر ز توحید نیست
بنا گفتن و گفتن ایزد یکیست