نصربن احمد ۳۰۱-۳۳۱ ه. ق ملقب به امیر سعید
بعد از قتل احمد بناسماعیل بزرگان و امرای سامانی پسر هشت سالهاش نصر را به حکومت نشاندند. و ابوعبدالله جیهانی از دانشمندان بزرگ زمانه به وزارت او منصوب شد و امور مملکت را بر قاعده انصاف و احسان آغاز کرد. به علت خردسال بودن نصر در دوران اولیه حکومت وی شورشهایی از سوی عمویش اسحاق بن احمد سامانی و پسر عمویش منصور اسحاق روی داد که به شکست انجامید. بعد از وفات جیهانی وزارت نصر به عهده ابوالفضل محمدبن عبیدالله بعلمی که در عهد امیر اسماعیل و امیر احمد نیز وزارت کرده بود گذاشته شد و وی در این سمت بود که در سال ۳۲۶ بر اثر دسیسه باطنیه از کار برکنار شد و ابوطیب محمدبن حاتم مصعبی اسماعیلی مذهب به وزارت نصر رسید. بر اثر نقشه از پیش تعیین شده محمد خشبی رئیس فرقه باطنیه امیر نصر نیز بعد از آنکه بیشتر درباریانش به فرقه اسماعیلیه (٧ امامی) پیوسته بودند وی نیز فریفته شده و بدان مذهب گروید. باطنیه که خود را دیگر قدرتمند میپنداشت. دعوت خود را آشکار میکند. ولی سران لشکری و بزرگان اهل سنت تصمیم به براندازی امیر نصر و فرقه اسماعیلیه میگیرند که نوح پسر نصر از این قضیه باخبر شده و با درایت و هوشیاری خاصی پدر را از اشتباهش آگاه میکند آنگاه وی را خانهنشین کرده خود حکومت سامانی را به عهده میگیرد. امیر نصر ۳۰ سال حکومت کرد و در دوران وی حکومت علویان طبرستان بکلی برافتاد. و آل زیار با یاری سامانی در طبرستان و ری به خدمت رسید. بنیانگذار زیاریان شخصی بنام مرداویج بود.
امیر نصر انسانی دیندار – عالم و علمگستر بود. وی در طول حکومت طولانی خود خدمات زیادی به ترقی علم و علماء نمود. و خیرات بسیار کرد. زمانی که به هرات میرود از آن شهر بسیار خوشش میآید و امیران وقتی میبینند که نصر خیال برگشتن به بخارا را ندارد، رودکی را واسطه قرار میدهند و رودکی با سرودن ابیات زیر نصر را مشتاق رفتن به بخارا میکند:
باد جوی مولیان آید همی
بوی (باد) یار مهربان آید همی
ریگ آمودریا با درشتیهای او
زیر پایم پرینا آید همی
آب جیحون از نشاط روی دوست
خنک ما را تا میان آید همی
ای بخارا شاد و دیر زی
میر زی تو شادمان آید همی
میر سروست و بخارا بوستان
سرو سوی بوستان آید همی
میر ماهست و بخارا آسمان
ماه سوی آسمان آید همی