فتنه بساسیری
ارسلان بساسیری فرمانده سپاه ترک خلیفه عباسی در سال ۴۴۶ ه. ق از اطاعت خلیفه عباسی بیرون رفته و محرمانه به مستنصر خلیفه فاطمی مصر پیوسته بود. بعد از آن که بساسیری جزیره ای عمر موصل را تصرف کرد. سلطان طغرل به آن نواحی رفته و بساسیری به حدود شام میگریزد. بعد از طغیان ابراهیم ینال برادر مادری طغرل، سلطان سلجوقی ناچاراً به همدان رفته و در نزدیکی ری سپاهیان ابراهیم را شکست داده، وی را میکشد. در جریان طغیان ابراهیم بساسیری فرصت را مناسب دید به بغداد حمله برد در سال ۴۵۰ ه. ق هشتم ماه ذیالقعده بر بغداد مستولی شد و نام خلیفه فاطمی مصر را در خطبه خواند و بدین ترتیب تا یک سال و چهار ماه این وضع طول کشید. در همین اوان بود که قسمت اعظم جهان اسلامی در دست ملحدان فاطمی قرار داشت و به جز ایران و اسپانیا و هند بقیه جهان اسلامی مطیع فاطمیان بودند در سال ۴۵۱ به دعوت قائم خلیفه سلطان طغرل بعد از خواباندن شورش ابراهیم ینال عازم بغداد شد اما بساسیری از ترس وی گریخت و عازم کوفه شد. در نتیجه جنگ که بین طغرل و بساسیری روی داد بسیاسیری کشته شد. و سرش به امر طغرل به پیش خلیفه در بغداد فرستاده شد. به این ترتیب فتنه اسماعیلیه درهم کوبیده شد و جهان اسلام نفسی راحت کشید. طغرل در سال ۴۵۵ وفات کرد. وی برادزادهاش آلب ارسلان بن جغریبک را قبلاً بجایش نشانده بود.
عضدالدولة محمد آلب ارسلان بن جغریبک ۴۵۵-۴۶۵: سلطان آلب ارسلان دو سال و نیم حاکم خراسان بود و ده سال پادشاه ایران بود. وی ممالک خراسان – عراق عرب و عجم و خوارزم و طبرستان و کرمان و فارس و سیستان و ترکستان و آسیای صغیر را تحت حاکمیت خود داشت.
وی در سال ۴۵۶ بقصد جهاد عازم بلاد ارمنستان و گرجستان شد و نخجوان را مرکز اردوی خود قرار داد. او ارمنستان و قسمتی از گرجستان و آبخازیا را فتح نمود. همچنین در این سال (۴۵۶) عمیدالملک کندری کشته شد. عمیدالملک کندری وزیر مقتدر طغرلبیک که خطبه را بنام سلیمان پسر طغرل خوانده بود. در سال ۴۵۶ در ری به حضور آلب ارسلان میرود. عمیدالملک که با اشاعره میانهای نداشت و گویا چند تن از آنها را نیز کشته بود. بعد از رفتن از پیش سلطان اکثر سپاهیان آلب ارسلان بدو میپیوندند. و آلب ارسلان دستور بازداشت عمیدالملک را صادر کرد، وی در سال ۴۵۶ کشته شد. بدنبال تعرض امپراطور روم به عراق و ارمنستان آلب ارسلان پانزده هزار سوار مجاهد به جنگ وی رفت او به سپاهیان امپراطور پیشنهاد صلح کرد. ولی وی ضمن رد این پیشنهاد گفت: در شهر ری با تو صلح خواهم کرد.
سپاهیان سلجوقی همراه سلطان خویش همچون مجاهدانی که جز فتح و پیروزی و یا شهادت مقصود دیگری ندارند بنام دفاع از کیان اسلامی در نزدیکی شهر ملازگرد (شهری است در حوالی دریاچه وان ترکیه فعلی) بر رومیان تاختند آنقدر از آنها کشتند که زمین پر از اجساد رومیان شد. امپراطور اسیر میشود و او را پیش آلب ارسلان میبرند. آلب ارسلان از وی میپرسد: اگر تو جای من بودی چگونه رفتار میکردی؟ رومانوس گفت: تازیانه زیاد به تنت میزدم ولی آلب ارسلان او را آزاد کرد [۳۲]. این جنگ در ۴۶۳ ه. ق مطابق ۱۰٧۱ میلادی روی داد. از دیگر وقایع دوران حکومت آلب ارسلان بر افتادن فاطمیان در شام و عربستان بود. که در سال ۴۶۲ در مکه و مدینه و حلب نام خلیفه فاطمی مستنصر از خطبه انداخته شد و بجای آن اسامی خلیفه عباسی و آلب ارسلان خوانده شد.
در ابتدای سال ۴۶۵ آلب ارسلان برای سرکوبی شمسالملک حاکم توران با دویست هزار سپاهی از جیحون گذشت. در ششم ربیعالاول ۴۶۵ قلعهبان یکی از قلاع بنام یوسف خوارزمی که دچار تقصیری شده بود دست بسته پیش سلطان آورده شد چون یوسف با سلطان درشتی کرد. سلطان به نگهبانان دستور داد که او را رها کنند و سلطان سه تیر به طرف وی انداخت اما هر سه تیرش خطا رفت یوسف با زدن کاردی به سلطان او را زخمی کرد و سلطان بر اثر آن زخم چهار روز بعد به شهادت رسید. مدارا و تحمل دیگران از مشخصات اصلی حکومت آلب ارسلان بود. وی امرایش را از میان اهل سنت و شیعیان انتخاب میکرد و هیچگاه اقلیت شیعه در ایران را تحت فشار نگذاشت. آلب ارسلان در بستر مرگ ملکشاه را به جانشینی خود تعیین کرد و سفارش نمود که خواجه نظامالملک را همچنان در سمت وزیری نگاه دارد.
[۳۲] در تاریخ تمدن ویل دورانت، جلد چهارم، ص ۳٩۳ و تاریخ ایران سرپرسی سایکس آمده است که رومانوس گفت: ترا به دست نوکرانم میدادم تا برهنهات کنند و آنقدر تازیانه بزنند تا هلاک شوی.