نگاهی به تاریخ ایران بعد از اسلام

فهرست کتاب

قاجاریه (۱۲۰٩-۱۳۴۳ ه‍. ق)

قاجاریه (۱۲۰٩-۱۳۴۳ ه‍. ق)

قاجاریه طایفه‌ای هستند، اصلاً از نژاد مغول و ظاهراً از قبایلی می‌باشند که همراه تاتار در عهد چنگیز و اخلاف او از مغولستان به بلاد اسلامی آمده و در قسمت بین شام و ایران مخصوصاً در حدود ارمنستان مقیم شده بودند. شاه عباس اول صفوی، ایل قاجار که از ایلات تشکیل‌دهندۀ قزلباش بود، را از محل اصلی خود کوچ داد و ایشان را به سه محل مختلف فرستاد تا از آنان در مقابل ایلات مهاجم دیگر سدی تشکیل دهد. دسته‌ای را در قراباغ در مقابل کردان لزگی جمعی را برای جلوگیری از هجوم ترکمانان به گرگان و استرآباد و بالاخره دسته سوم را به مرو در جلوی ازبکان روانه نمود. قسمتی از قاجاریه که در ساحل راست رود گرگان سکونت داشتند، یوخاری‌باش (سکنۀ آن سر رودخانه) و مقیمین ساحل چپ را اشاقه‌باش (سکنۀ پایین رودخانه) می‌خواندند و هر یک از این و قبیله هم به تیره‌های دیگری منقسم بودند. قبیله‌ای که در ایران بعد از زندیه به قدرت رسید ایل اشاقه‌باش بود که آقا محمدخان قاجار از آن برخاست. هر دو قبیلۀ قاجار در قتل و انسان‌کشی و تعدی‌گوی سبقت را از دیگران ربوده بودند. در مازندران به دنبال گرویدن مردم آن دیار به مذهب اهل سنت حسن قلی‌خان قاجار در سال ۱۱٧۲ ه‍. ق ۲۵ ذیقعده به مهمانی که ترتیب می‌دهد، بزرگان اهل سنت آن دیار (گرگان و استرآباد) مانند فعان علی‌خان –محمدخان سوادکوهی – امام ویردی آقا – محمود آقا یوسف‌خان ایل بیگی – ملایار محمد پیشنماز – اعظم‌خان – قلندرخان – خضرخان – گلستان‌خان را با مکر و حیله و تزویر به شهادت می‌رساند، بعد از تجاوز به ناموسشان کلیۀ اموال آن بزرگان را غارت می‌کند. قاجار در آن دیار روزی هزار تن را به شهادت می‌رساندند تا اینکه در همان سال (۱۱٧۲ ه‍. ق) کریم‌خان زند در نزدیکی شیراز به قاجار شکست سختی وارد می‌سازد و آقا محمد خان و بعضی از برادران وی را با خود به شیراز می‌برد تا از طغیان‌گری آن‌ها در امان باشد. قبیلۀ گوکلان نیز از طوایفی بود که در گرگان مردان آن توسط قاجار قتل‌عام شدند و زنان و کودکانشان به اسارت درآمدند. به عقیدۀ قاجار اهل سنت کافر حربی بود [۸۱].

آقا محمدخان را عادت بر این بود که نوکران و خدمتگزارانی که مورد خشم او واقع می‌شدند فرمان می‌داد شکمشان را پاره کرده امعاء و احشاء آن‌ها را بیرون می‌ریختند. این کسی بود که مؤسس سلسله خونخوار قاجار در ایران بود. سلسله‌ای که در حقیقت دنباله‌روی صفویه بود. پادشاهان آن با ایجاد حرمسراها گاهی تا چند هزار زنی و خواجه کردن صدها جوان بی‌گناه همچون صفویه و حکومت‌های باستانی ایران مانند ساسانیان از هیچگونه تعدی و تجاوز به جان و مال و ناموس مردم خودداری نمی‌کردند. پس از تسخیر کرمان، آقا محمدخان حکم به ویرانی و قتل‌عام و تنبیه مردم آنجا داد و امر کرد که از اهالی آنجا بیست هزار جفت چشم کنده به او تحویل دادند، او خود شخصاً چشم‌ها را شمارش کرد. سپس دستور داد تا به کلیه زنان آن دیار تجاوز شود و مردانش را به قتل رسانند. در همان سال (۱۲۰٩ ه‍. ق) آقا محمد‌خان به گرجستان لشکرکشی نمود بعد از تصرف آن دیار در ۱۲۱۰ ه‍. ق فجایع کرمان را در تفلیس تکرار نمود. بدین ترتیب سلسلۀ قاجاریه بر روی دریایی از خون بنا شد. این قتل‌عام‌های وحشیانۀ صفویه و افشاریه و قاجاریه جمعیت ایران که به قول شاردون در اوایل صفویه به چهل میلیون نفر می‌رسید را به شش میلیون نفر در اواسط قاجاریه (تخمین کاپیتان سرجان مالکم) کاهش داد [۸۲]. میلیون‌های ایرانی قتل‌عام شدند. میلیون‌ها تن دیگر راهی دیار هند – عثمانی – ماوراءالنهر شدند. بدین ترتیب بود که یکی از بزرگ‌ترین گهواره‌های تمدن اسلامی به نابودی کشیده شد. بعد از قتل آقا محمدخان برادرزاده‌اش خان باباخان با عنوان فتحعلی شاه بر تخت سلطنت ایران نشست (۱۲۱۲ ه‍. ق) در زمان او کاپیتان سرجان ملکم بنیان‌گذار نفوذ همه جانبۀ انگلیس در ایران در طی سه سفر ۱۸۰۰ و ۱۸۰۸ و ۱۸۱۰ میلادی به ایران آمد. در سومین سفرش (۱۸۱۰ میلادی) فتحعلی‌شاه را وادار ساخت که لیندسی بتون به فرماندهی کل قشون ایران برسد. و نفوذی آنچنان پیدا کند که او را رستم ایران خوانند. آن‌ها ارتش ایران را آنچنان از مهارت جنگی خالی کردند که در دو جنگ معروف ایران و روسیه وامانده شد.

دو دوره جنگ بزرگ میان ایران و روس در عهد فتحعلی‌شاه درگرفت که در دور اول ده سال به طول انجامید و با توافق‌نامۀ گلستان ولایات باکو – دربند – شکی – شیروان – قراباغ – گنجه و تمامی داغستان (شامل چچن) و گرجستان از ایران منتزع و به روسیه ملحق گردید. در دورۀ دوم نیز که طبق معاهدۀ ترکمانچای پایان یافت با اینکه ایران موفق شده بود روس‌ها را عقب براند، اما بدنبال تعهد روس‌ها در باب رساندن عباس میرزا این به اصطلاح قهرمانی ملی ایران به ولیعهدی ایران پیروزی ایرانی‌ها به شکست انجامید و عهد‌نامۀ ترکمانچای به امضا طرفین رسید [۸۳]. طبق آن عهدنامه ننگین علاوه بر تأیید مجدد ایران بر قرارداد گلستان قسمت شمالی تالش – اوج کلیسا – ایروان و نخجوان نیز به روسیه واگذار شد. در دوران ناصرالدین شاه نیز قسمت‌های وسیعی از افغانستان و پاکستان (بلوچستان غربی) از ایران جدا شد که بلوچستان و پاکستان به تصرف انگلیسی‌ها درآمد و افغانستان مستقل شد. همچنین کشور ترکمنستان فعلی به تصرف روس درآمد.

سفرهای متعدد ناصرالدین شاه به اروپا در ورود فرهنگ و تمدن غرب به ایران تأثیر فراوان داشت. امیر کبیر وزیر معروف و بزرگ ناصرالدین با آنکه در دورۀ سه سال و چند ماه صدر‌اعظمی خود اقدامات اصلاحی فراوانی انجام داد (از جمله تأسیس دارالفنون) در جوغفقانی که توسط قاجار ایجاد شده بود در سال ۱۲۶۸ ه‍. ق به قتل رسید. این جنایت بزرگ در زمانی صورت گرفت که در آن سوی جهان در کشور کوچک ژاپن در همان اوان دورۀ میجی (۱۸۶٧-۱٩۱۲ م) شروع شده بود و از ثمرات همین دوره است که امروز ژاپن یکی از قطب‌های صنعتی و اقتصادی جهان محسوب می‌شود. در اثر تبلیغات روزنامه‌ها و سایر مطبوعات تحولات شگرفی در فرهنگ مردم ایران پدید آمد که یکی از نخستین ثمرات آن قیام مردم بر علیه امتیاز انحصار توتون و تنباکو بود که سرانجام با فتوای تحریم تنباکو توسط میرزای شیرازی این قیام با موفقیت به پایان رسید. عاقبت ناصرالدین شاه بدست میرزا رضا کرمانی کشته شد و پسرش مظفرالدین به سلطنت رسید. مظفرالدین شاه که در دوران چهل سالۀ ولیعهدی خود در عیش و عشرت به سر برده بود. از عهدۀ امور کشور بر نمی‌آمد و در زمان وی انقلاب مشروطیت که ادامۀ منطقی واقعۀ رژی (تنباکو) بود، آغاز گردید و در همان سال نیز قانون اساسی مشروطه توسط مجلس شورای ملی تدوین شد مظفرالدین شاه چند روز پس از امضای قانون اساسی درگذشت و پسرش محمد علیشاه به سلطنت رسید. این شاه مستبد که در زمان ولایتعهدی قانون مشروطیت را امضا کرده بود، پس از مدتی به مخالفت با آن برخاست و به فرمان وی لیاخوف (فرمانده روسی بریگاد قزاق) مجلس شورا را به توپ بست و قلع و قمع آزادی‌خواهان آغاز گشت. بلافاصله بعد از این عمل آزادی‌خواهان قیام کردند. در روز ۲٧ جمادی‌الاخر سال ۱۳۲٧ ه‍. ق تهران توسط مجاهدین مشروطه فتح گردید. مشروطه‌طلبان محمد علیشاه را خلع نموده و پسر دوازده ساله‌اش را با عنوان احمد شاه به سلطنت برداشتند و همچنین عضدالملک یکی از بزرگان خاندان قاجار را به نیابت سلطنت برگزیدند، یک شورای ۲۲ نفره نیز بجای رئیس دولت تعیین گردید. پس از خلع محمد علیشاه میان سران مشروطه اختلاف افتاد و احزاب گوناگونی تشکیل گردید که مبارزۀ اصلی میان دو حزب عمدۀ اعتدالیون و عامیون (دموکرات) بود، اختلافات فوق عملاً راه هر گونه تفاهم در ادارۀ کشور را مسدود می‌نمود و در عین حال به تصفیه حساب‌های گروهی درون حاکمیت انجامید. در سال ۱۳۲۳ ه‍. ق احمد شاه به سن قانونی رسید و خود زمام امور کشور را بدست گرفته و تاج‌گذاری نمود. در اوایل دوران احمد شاه جنگ جهانی اول آغاز شد و اقدامات او برای بیرون راندن قوای انگلیسی و روسی که طبق قراردادهای ۱٩۰٧ و ۱٩۱۵ میلادی ایران را به دو منطقۀ تحت نفوذ خود تقسیم کرده بودند، بی‌نتیجه ماند. نیروی نظامی ایران در جنگ اول جهانی شامل هشت هزار نفر نیروی ارتشی بود که شامل بریگاد سرخ بود و توسط روسیه اداره می‌شد. مرکز ستاد آن در تهران قرار داشت و دستجات آن در تبریز، قزوین، همدان و جاهای دیگر مستقر بود. تعداد افراد ژندامری سوئدی ٧ هزار نفر بود که در شهرهای مختلف ایران از جمله فارس دسته‌هایی وجود داشت. این دسته‌ها نه تنها بی‌ثمر بودند، بلکه در واقع یک خطر جدی برای جاده‌هایی که محافظت می‌کردند بشمار می‌آمدند، زیرا آن‌ها تحت نظر رؤسای غارتگر خود دزدی و قطع راه کرده و باج سبیل می‌گرفتند. با وقوع انقلاب بلشویکی در روسیه، دولت ایران کشور قرارداد ۱٩۱۵ م با انگلیس را لغو نمود و نیروهای خود را از ایران فراخواند. بدنبال آن نیروهای انگلیسی به سمت شمال نیز پیشروی کردند و تقریباً تمام خاک ایران تحت نفوذ قوای اشغالگر انگلیس درآمد. پس از آن انگلستان کوشش بسیار نمود که با اتکا به عمال داخلی خود قرارداد معروف ۱٩۱٩ میلادی را که طبق آن ایران تحت الحمایه انگلیس می‌شد و کلیه امور مالی، گمرکی و نظامی کشور را بدست می‌گرفت – به ایران تحمیل نماید که در این کار توفیقی نیافت. در اواخر حکومت احمد شاه قیام‌های متعددی در مناطق مختلف ایران از جمله بلوچستان – کردستان – گیلان – خراسان و تبریز به وقوع پیوست که همگی آن‌ها به علت عدم انسجام و هماهنگی لازم سرکوب شدند. در سوم اسفند ۱۲٩٩ هجری شمسی (۱۲ جمادی‌الاخر ۱۳۳٩ ه‍. ق) رضاخان میرپنج که فرماندهی یگان قزاق در قزوین را داشت طبق یک برنامه از پیش تنظیم شدۀ تهران را اشغال کرد و طی یک کودتا، از احمد شاه برای سید ضیاءالدین طباطبایی مدیر روزنامه رعد فرمان نخست وزیری گرفت. احمد شاه به وی لقب سردار سپه داده و فرماندهی لشکر قزاق نیز به رضاخان واگذار گردید. و پس از چندی مقام وزارت جنگ نیز به او محول شد. بدین ترتیب رضاخان بتدریج به محکم کردن موضع خود پرداخت و با تشکیل ارتش منظم و واحده و قلع و قمع مخالفان زمینۀ اقتدار و آغاز سلطنت خود را مهیا نمود. سرانجام روز نهم آبان ماه ۱۳۰۴ ه‍. ش نمایندگان مجلس شورای ملی ماده واحده‌ای را مطرح کردند که به موجب آن احمد شاه از سلطنت خلع می‌شد. بدنبال تصویب ماده واحده‌ رضاخان با عنوان رضاشاه به پادشاهی رسید و کمی بعد همان مجلس به وی لقب کبیر داد. بدین ترتیب عمر حکومت قاجار نیز به پایان رسید و عصر دیگری در تاریخ ایران آغاز شد که دارای فراز و نشیب‌های فراوانی بود.

[۸۱] تاریخ محمدی یا احسن ‌التواریخ خلاصه شده از، صفحه ۳۱ تا ۵۶. [۸۲] تاریخ معاصر ایران، پیتر آوری. [۸۳] تاریخ ایران، سرپرسی سایکس جلد دوم، بند ٧ قرارداد ترکمانچای و نظر سرپرسی سایکس درباره قرارداد.