نگاهی به تاریخ ایران بعد از اسلام

فهرست کتاب

شاه عباس اول (٩٩۶-۱۰۳۸ ه‍. ق)

شاه عباس اول (٩٩۶-۱۰۳۸ ه‍. ق)

شاه عباس اول با راه‌اندازی کودتایی بر سر کار امده پدرش شاه محمد خدابنده را کنار زده و او را همراه با دو برادر باقیمانده‌اش که بعداً نابینایشان کرد از پایتخت تبعید کرد. این شاه جنایتکار در طی حکومت چهل و دو ساله خود بقدری در ایران جنایت کرد که شرح آن جنایت‌ها خود به کتاب قطور جداگانه‌ای نیاز دارد. بقول نصرالله فلسفی وی در طریق پیشرفت کار سلطنت و برای مرعوب ساختن مدعیان خویش بی‌اندک ملاحظه و ترحم و تردید، هر کس را که به حقیقت یا به گمان، مانع فرمانروایی مطلق و مخالف اراده شخصی خود دید، از میان برداشت. پانصد جلاد، از مردان درشت استخوان قوی هیکل بلند قامت بدروی داشت که کلاه‌های بزرگ با دستاری سرخ گرد آن پیچیده بر سر می‌نهادند با ریش‌های تراشیده و سبیل‌های بزرگ خنجرآسا رئیس این دژخیمان شیخ احمد آقا را چنین توصیف کرده‌اند. در این منصب (داروغگی قزوین) دکانی در آن شهر برای بریان‌پزی و کباب‌فروشی گشوده بود و هر کس را که به تهمت دزدی و راهزنی می‌گرفت در آن دکان به تنور گداخته می‌انداخت یا به سیخ می‌کشید. شاه عباس چون بر مردم شهر یا ولایتی خشم می‌گرفت، شیخ احمد آقا و یارانش را بر سر ایشان می‌فرستاد و این گروه که به خونریزی و مردم‌کشی خو گرفته بودند، آن مأموریت را به دلخواه شاه و بلکه شدیدتر از آنچه او اشاره کرده بود، انجام دادند. گروه ضربت شیخ احمد آقا، در گیلان که به فرمان شاه عباس مردمش، به علت حمایت از چند امیر طغیانگر محکوم به قتل‌عام شده بودند. جنایاتی مرتکب شد که موی بر اندام راست می‌کند! تا حدی که مؤرخان درباری، با همه ملاحظات و ترس و وحشت از ابراز نفرت خودداری نمی‌کنند. نصرالله فلسفی به نقل از نقاوة الآثار در کتاب زندگانی شاه عباس اول می‌نویسد:

شیخ احمد آقا آنچه مقتضای غضب و قهر جانسوز شهریار بود کرد و شیوه‌ای که نفس بد آموزش تقاضا داشت بر آن افزود و کار سفاکی را در آن ولایت (گیلان) بدانجا رسانید که زنان از ترس او بچه افکندند و بعضی زنان را که این حالت واقع نشد، شکم ایشان را شکافت و بچه‌ها را به درآورده و بر سر نیزه کرد... بر هیچ یک از آن قوم ابقا ننمودند و حتی اطفال و زنان و شیخ و پیر و شاب جوان آن جماعت را به تیغ بی‌دریغ گذارنیدند. اطفال را در مهد دو پاره می‌کردند [۶٧].

زنده‌خواران [۶۸]: این مجازات شوم و نفرت‌انگیز که از مجازات مغول بود بدست شاه اسماعیل اول زنده شد و شاه عباس هم آن را با رسم خاص به اجرا درآورد. دسته آدمخواران چیگین یا گوشت خام‌خور نامیده می‌شدند. سردسته زنده‌خواران شاه عباس شخصی بنام ملک علی سلطان بود. آن فرقه آلت دست شاه عباس گناهکاران واجب التعذیر را از یکدیگر می‌ربودند و لب‌ها و گوش‌های ایشان را به دندان قطع نموده بلع می‌فرمودند، همچنین بقیه اعضای بدن ایشان را به دندان انفصال داده می‌خوردند و غیره....

یکی دیگر از شیوه‌های شاه عباس و برخی از شاهان صفوی این بود که وقتی به سرداران و اعضای بلند پایه خود به هر دلیلی خشم می‌گرفتند وابستگان و اطرفیان قربانی را نیز قتل‌عام می‌کردند. یکی از همراهان برادران شرلی از مناظری که روز ورود شاه عباس به قزوین دیده روایت می‌کند [۶٩]: همین که به قدر نیم فرسخ از شهر دور شدیم. یک تماشایی دیدم که ندرتاً دیده می‌شود. سربازهای شاه را دیدیم از ده هزار سرباز، دوازده هزار سر بریده بر روی نیزه‌های خود زده، و بعضی‌ها گوش‌های آدم را به ریسمان بسته از سینه خود آویخته بودند. در اصفهان نیز همین وضع برقرار بود. قتل مردم و سربازان ساکن در قلعه گنجه سال ۱۰۱۵ ه‍. ق کشتار زنان ومردان مقیم در قلعه شماخی سال ۱۰۱۶ ه‍. ق قتل‌عام بیش از هفتاد هزار نفر از مردم بی‌گناه گرجستانی در جریان خوران شاه خانم که شاه عباس ندیده عاشق او شده بود و به اسارت بردن یکصد و سی هزار پسر و دختر گرجی، زجر و کشتار شاعران و هنرمندان در سراسر حکومت صفویه همچون شب تاریکی برای شعر فارسی بوده است. صدها شاعر آزاد اندیش، چنان در جو هولناک متعصبان این سلسله محو و نابود شده‌اند که حتی اثری از آثار آن بدست نیامده است. از جمله تفریحات شاه عباس اول یکی آن بود که به پدر دستور می‌داد پسرش را بکشد. اگر امتناع می‌کرد به پسر دستور می‌داد پدرش را بکشد، اگر او نیز خودداری می‌کرد، به دیگری دستور می‌داد که آندو را بکشد سپس بازماندگان و اموال مقتولین را به تصرف خود در می‌آورد. سیاست مذهبی عباس اول به پشتیبانی موروثی از شیعیان و تعقیب اهل سنت به اتهام هواخواهی از عثمانی‌ها و ازبک‌ها و اعطای آزادی و امکانات فراوان به مسیحیان و دیگر فرقه‌های غیر اسلامی قرار داشت. اسیر کردن زنان و اطفال قلعه‌اند خود، کشتار گیلانی‌ها و تمامی مردم قبیله مکری از مراغه تا میاندوآب، شکنجه و آزار مردم سمنان بخصوص بریدن گوش و بینی علمای اهل سنت ناحیه سرخه سمنان و خوراندن آن به مردم، کشتار و اذیت همدانی‌ها و شهید کردن محمود دباغ پیشوای اهل سنت آن دیار – کشتار در قلعه دمدم ارومیه بسال ۱۰۱٩ ه‍. ق کشتار اهالی کرد ماکو بخصوص طایفه محمودی به مدت ده روز بسال ۱۰۱۴ ه‍. ق در این کشتار قلعه دامنکوه ماکو به اشغال شاه عباس درمی‌آید و کلیه پناه‌جویان آن به قتل می‌رسند اما قلعه میانکوه به علت پایداری بیش از حد از اشغال مصون می‌ماند. قتل‌عام اهل سنت بغداد و... آنچه که نوشته شد تنها گوشه‌های کوچکی از جنایات بی‌شمار شاه عباس کبیر!! است و همچنان که قبلاً تذکر داده شده در این مورد کتابی جداگانه مورد نیاز است که نوشته شود.

[۶٧] زندگانی شاه عباس، اول صفحه ۲۶۸-۲۶٩. [۶۸] همان منبع، صفحه ۴٧۰. [۶٩] سفرنامه برادران شرلی، صفحه ۶٧ و ۸۳.