زندیه (۱۱۶۳-۱۲۰٩ ه. ق)
طایفه زند از طوایف لر هستند که پیش از ظهور کریمخان چندان اسم و رسمی در تاریخ نداشتهاند. ایل زند که اکنون در کنار سیروان و در شمال کروی عراق سکونت دارند اهل سنت و قبیلۀ کریمخان زند میباشند. طایفۀ زند در منطقۀ خانقین به داخل عشایر باجلان رفته، بعضی از این طایفه نیز دردور و بر کرمانشاه به سر میبرند. سه ایل زنگنه و زند و وند با هم حکومت زند را تشکیل دادند. در آشوب و پراکندگی پس از مرگ نادر، طوایف زندیه و قاجاریه دو نیروی عمدهای بودند که بر سر حکومت ایران به رقابت برخاستند. محمد حسنخان قاجار رئیس ایل قاجار در استرآباد (در حوال گرگان) دعوی سلطنت داشت و کریمخان زند در نواحی مرکزی ایران نفوذ داشت. کریمخان زند به تدریج تمام مدعیان سلطنت را از میان برداشت و بخصوص پس از شکست و قتل محمد حسنخان قاجار حکومت وی تثبیت شد. (۱۱٧۱ ه. ق) کریمخان پس از نه سال جنگ داخلی توانست حکومت باثباتی در قسمت اعظم ایران ایجاد کند وی در مجموع سی سال حاکم ایران بود که بیست سال آخر حکومتش تقریباً در آرامش گذشت. کریمخان دارای کارنامهای ویژه است که این امر او را در میان شاهان ایران بعد از دوران تیموری به یک ویژگیخاصی بدل ساخته است. از یک طرف نگاه این مرد بیسواد لر و حمایت او از تمام قشرهای جامعه، دارای هر مذهب و هر ملیت پشتیبانی عمیق مردم را به سوی او متوجه ساخته بود. از کشتارهای روزانه و وحشیگرانه که جز خصلت ذاتی حکومتهای صفویه و افشاریه بود، در حکومت زند تنها چند مورد خاص مانند کشتار لیراویهای لرستان و قتلعام افغانها را میتوان مشاهده کرد. ایجاد امنیت بهترین ثمرهای بود که استقرار سلطۀ کریمخان به ارمغان آورد. کنترل قیمتها و نظارت دقیق قیمتها، از شاهکارهای سیاست اقتصادی کریمخان بود. سیاست فرهنگی و اجتماعی کریمخان که بر شادی و عیش مردم نظر داشت، نوعی رونق در ادبیات را هم در پی داشت، که به بازگشت ادبیات در ایران کمک فراوانی نمود. لازم به ذکر است که سیاست ضد ادبیات و ضد علمی صفویه موجب نابودی علم و ادب در ایران شده بود. تشکیل شورا از خانان و سران قبایل مختلف که به دستور کریمخان در شیراز به اقامت اجباری دچار شده بودند و به کار بستن توصیههای حکیمانه آنها باعث اتخاذ سیاست خارجی موفقی توسط خان زند شد. وی نخستین پادشاه ایرانی بود که به خطر استعماری پی برد و مسئولان حکومتی را با زبانی ساده نسبت به دسایس و ترفندهای آن هشدار داد. از انگلیسها وحشت و نفرت داشت و اهداف آنها را در هند و ایران میشناخت و روی خوش به آنها نشان نمیداد.