تجدید قدرت اسلام در ایران
تجدید قدرت اسلام در عهد ایلخانان از دوره سلطنت غازانخان محمد (از ۶٩۴ تا ٧۰۳ ه. ق) آغاز شد. وی تحت تأثیر امیر نوروز که در مدت امارت او در خراسان پیشکاری و سرداری وی را برعهده داشت و خصوصاً بر اثر ارشاد صدرالدین ابراهیم بن شیخ سعدالدین حموی جوینی که غالباً ملازم وی بود، متمایل بدین اسلام گردید. در اوایل شعبان ۶٩۴ ه. ق غازانخان مسلمان شد. در ذیالحجه سال ۶٩۴ ه. ق ایلخانی به ایران رسید. نخستین کار او تشدید مبانی اسلام و رسمی کردن آن در ممالک ایلخانی بود، بدین ترتیب دین اسلام که از اوان تسلط مغول بر ایران تا آن موقع از رسمیت افتاده بود و بصورت یکی از ادیان مجاز در ردیف دینهای بودایی و مسیحی و یهودی درآمده بود، از آن حال خارج شد. زیرا با نخستین فرمان غازانخان همه مغولان در سراسر ایران با رغبت به اسلام گرویدند. اسلام غازانخان فواید بزرگی برای ایرانیان داشت از جمله:
۱- اهمیت دینی: اسلام از خطر برافتادن در ایران نجات یافت، زیرا هنوز تا آن زمان بتپرستی در میان مغول رواج بسیار داشت و بتخانههای متعددی در ایران وجود داشت و بخشیان (روحانیان بودایی) بوفور در ایران زندگی میکردند. طبق دستور غازانخان آنها یا باید مسلمان میشدند یا ایران را ترک میکردند. وی همچنین دستور داد بتخانهها و آتشکدهها و دیگر معابد که در سرزمین ایران با زور ساخته شده بودند خراب شوند.
۲- بعد اجتماعی: ایرانیان بعد از آن توانستند با آداب و رسوم اسلامی زندگی کنند و مجبور به رعایت قوانین مغول نشوند. مانند وصول مالیات – حمام نرفتن از ظلم و تعدی و تجاوز روزمره مغولها نجات یابند و از مصادره اموال و مالیات گزافی که رؤسای دیوانها از آنها میگرفتند آسوده شوند.
۳- بعد آبادانی: ترمیم خرابیها – ساختن مدارس – مساجد – خانقاهها – کتابخانهها و دیگر کارهای عمرانی و گسترش دوباره علم در ایران.
۴- جهت سیاسی: و آنهم قطع ارتباط با مغولان غیر مسلمان که به استقلال ایران از مغول و روی کار آمدن حکومت ایلخانان مسلمان شد.
حاکمان مغولی از این زمان به بعد خلق و خوی اسلامی میگیرند و تدریجاً خوی مغولی خود را کنار میگذارند.
در دوران از بین رفتن حکومت اسلامی در ایران و انقراض خلافت بغداد یکی از معجزات الهی روی داد. خداوندأمیفرماید:
﴿وَٱللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِۦ وَلَوۡ كَرِهَ ٱلۡكَٰفِرُونَ ٨﴾[الصف: ۸].
«خداوند نور (آیین) خود را کامل میگرداند، هر چند که کافران دوست نداشته باشند».
حملات مسیحیان و مغولان به جهان اسلام و اشغال قسمت بسیار بزرگی از وطن اسلامی توسط آنها نه تنها باعث نابودی اسلام نگشت بلکه حتی خود وسیلهای شد تا ملتهایشان با اسلام آشنا شوند و این مسئله باعث گرویدن بسیاری از آنها به اسلام شد. چنان که ترکستان که شامل آسیای مرکزی و استان سین کیانگ چین امروز میباشد به اسلام گروید. همچنین اسلام در دیگر مناطق تحت کنترل مغول مانند چین منتشر شد. آرنولد توین بیدر تاریخ تمدن صفحات ۵۶۱ تا ۵۱٩ مینویسد: قلمرو اسلام در زمانی گسترش یافت که وحدت دولت اسلامی در حال پاشیدگی بود. همین مسئله ثابت کرد که اسلام بدون کمک یک دولت متحد باقی میماند و گسترش هم مییابد. این عدم قدرت مرکزی یک دولت متحد باعث گرایش تودهای به اسلام در میان اتباع غیر مسلمان دولتهای جانشین متحد اسلامی شد. انگیزه این کار این بود که اکثریت غیر مسلمان در پناه حکومت اسلامی در پناه اسلام بودند. وقتی حکومت متحد زوال یافت مردم برای یافتن پناهگاه مناسب به اسلام روی آوردند.
نباید فراموش کنیم که در جنگ عین جالوت نابودی دنیای اسلام به اندازه یک تار موی سر بود اگر ممالیک شکست میخوردند آنچنان که توین بینیز به این مسئله اشاره میکند کل دنیای اسلام بین مغول و مسیحیان تقسیم میشد.