رکنالدین ابوالمظفر برکیارق (۴۸۵-۴٩۸)
بعد از مرگ ملکشاه، ترکان خاتون و تاجالملک وفات سلطان را پنهان کردند و محرمانه از امرای اطراف برای محمود پسر چهار ساله ملکشاه عهد و پیمان سلطنت گرفتند. ولی غلامان نظامیه برکیارق پسر ارشد ملکشاه که بدستور ترکان خاتون زندانی شده بود، را از زندان بیرون آوردند و به سلطنت برداشتند. در جنگ کوچکی که در نزدیکی بروجرد بین طرفین درگرفت برکیارق فاتح شد و بدنبال فرار ترکان خاتون به اصفهان آن شهر را محاصره میکند. بدنبال نیت برکیارق برای دادن وزارت به تاجالملک از دشمنان خاندان نظامیه وی در ۱۲ محرم ۴۸۶ بدست هواداران خاندان نظامالملک پاره پاره میشود. بعد از چند جنگ مختصر دیگر برکیارق با مدعیان سلطنت موفق میشود، آرامش را در مملکت سلجوقی برقرار سازد. عامل عمده موفقیتهای برکیارق پسر دوم خواجه نظامالملک یعنی مؤیدالملک شهابالدین ابوبکر عبیدالله بود. که از جمله با کفایتترین پسران خواجه و از وزرای با فضل و کاردان سلجوقی است. بعد از آنکه برکیارق مؤیدالملک را از کار وزارت عزل میکند و برادرش فخرالملک را که در حقیقت دست نشانده ترکان خاتون و مجدالملک قمی بود به وزارت گماشت کارهای مملکت به سستی گرایید. سلطان سنجر که در این موقع سمت امارت خراسان را به عهده گرفت فخرالملک را بعد از آنکه مجدالملک قمی بجای وی منصوب شد به وزارت خود گماشت و همین فخرالملک بود که با کفایت خود ظرف ده سال یعنی از سال ۴٩۰ تا ۵۰۰ ه. ق که به دست ملحدان اسماعیلی بشهادت رسید زمینه پیشرفت کار سلطنت سلطان سنجر را مهیا ساخت. در ۱۸ شوال ۴٩۲ مجدالدولة قمی از طراحان اصلی ترور خواجه نظامالملک و ملکشاه بدست هواداران خاندان نظامیه قطعه قطعه شد. اشتباهات برکیارق در مورد خاندان نظامیه باعث در ازای جنگهای داخلی و بویژه جنگهای پنجگانه وی با برادرش سلطان محمد شد.
دو برادر بالاخره در سال ۴٩٧ به توافق میرسند که مملکت سلجوقی را بین خود تقسیم کنند، و سلطان بزرگ برکیارق مردی کریم و عاقل و صبور و بخشاینده بود. با آنکه در بیشتر طول حکومت خود با مدعیان سلطنت درگیر بود ولی بالاخره بر همه آنها فایق شد. درگیر و دار همین جنگها بود که صلیبیان در سال ۴٩۰ ه. ق به فلسطین حمله برده و با شهید کردن هفتاد هزار مسلمان بر بیتالمقدس مسلط میشوند. و بدین گونه جنگهای دویست ساله اروپائیان که بنام جنگهای صلیبی مشهور هست. بر ضد امت اسلامی شروع میشود.