نگاهی به تاریخ ایران بعد از اسلام

فهرست کتاب

مشهورترین جنگ‌های مغول با جهان اسلام

مشهورترین جنگ‌های مغول با جهان اسلام

۱- ۱۲۳۱-۱۲۱۸ (۶۲۸-۶۱۶ ه‍. ق) میلادی حمله مغول به ایران و اشغال و ویرانی ایران.

۲- ۱۲۶۰-۱۲۵٩ مطابق ۶۵۶- ۶۵۵ ه‍. ق حمله هولاکوخان و سقوط خلافت عباسی.

۳- ۱۲۶۰ م مطابق ۶۵۶ ه‍. ق جنگ عین جالوت، و شکست کامل مغول توسط ملک مظفر قطز سلطان ممالیک مصر با آباقاخان مغول.

۴- جنگ بیره ۱۲٧۴ م ۶٧۱ ه‍. ق آباقاخان مغول با ملک ظاهر قدرتمند‌ترین سلطان مصر، مغول در این جنگ نیز تار و مار شد.

۵- جنگ ابلستین ذیقعده ۶٧۵ ه‍. ق ۱۲۸۸ م آباقاخان با ملک بیبرس مصر شکست مغول.

۶- جنگ حمص رجب ۶۸۰ ه‍. ق ۱۲٩۳ م آباقاخان مغول با ملک منصور مصر شکست مغول.

٧- مجمع المروج یا جنگ مروج ۶٩٩ ه‍. ق ۱۳۰۲ م غازان‌خان با ظاهری اسلام‌نما با ملک ناصر، در این جنگ به علت اینکه ظاهراً غازان‌خان مسلمان شده بود، مسلمان منطقه با او همدست شدند، در نتیجه مغول‌ها موقتاً وارد بیت‌المقدس می‌شوند ولی بزودی مجبور به عقب‌نشینی می‌شوند.

۸- مرج الصفر رمضان ٧۰۲ ه‍. ق ۱۳۰۵ م غازان‌خان با ملک ناصر مصر در این جنگ مغول کاملاً درهم شکسته می‌شود. همچون صلیبیون تار و مار می‌شوند. نتیجه جنگ‌های مغول با ممالک مصر باعث نابود شدن قدرت آن‌ها می‌شود در نتیجه آن‌ها دیگر قادر نمی‌شوند همچون گذشته بر ایران حکومت کنند لذا مسلمان می‌شوند. بدین ترتیب سلسله ممالیک مصر در لحظات سرنوشت‌ساز جهان اسلام همچون سدی غیر قابل نفوذ صلیبیون و مغولان را درهم می‌شکند. (در این زمینه کتاب صحنه‌های تکان‌دهنده در تاریخ اسلام نوشته محمدعبدالله عنان بهترین و مؤثق‌ترین منبع مطالعاتی است).

۳- ملاحده: هدف اصلی ملحدین اسماعیلی نابودی اسلام و بدست گرفتن قدرت بود. خیانت‌ها وکشتارهایی که بدست آن‌ها قبل از یورش مغول روی داد قبلاً شرح داده شده است. آن‌ها افراد کلیدی و باکفایت را شناسایی کرده به شهادت می‌رساندند. نگاهی به شهدا نشان می‌دهد که این ترورها تا چه حد امت اسلامی را با خطر روبرو ساخته است. عده‌ای از مشهورترین شهدا عبارتند از: ۱- خواجه نظام‌الملک و پسرش فخرالملک ۲- غیاث‌الدین محمدبن بهاءالدین سام بن حسن از سلاطین غوری (۵۵۸-۵٩۵ ه‍ ق) به خاطر جهادهای بسیاری که با کفار در هند و ترکمنستان کرد بحق او را سلطان غازی لقب داده‌اند. ۳- المستضیء بنورالله سی و چهارمین خلیفه عباسی از خلفای دیندار و بسیار متقی عباسی بسال ۵٧۵ ه‍. ق زمانی اهمیت شهادت این خلیفه آشکار می‌شود که بدانیم خلیفه بعد از او الناصر لدین الله فردی شراب‌خوار و مریض و تقریباً کور بود. بعلاوه وزیر و خزانه‌دارش از ملاحده بودند. ۴- المسترشد بالله سی‌ومین خلیفه که قدرت زیادی داشت. بسال ۵۲٩ ه‍. ق ۵- اورخان از سرداران بسیار مشهور سلطان جلا‌ل‌الدین خوارزمشاه در سال ۶۲۳ ه‍. ق.

در سال ۶۲۸ ه‍. ق ملاحده مغول را به ایران کشیدند، و با همکاری که با آن‌ها کردند باعث شهادت سلطان جلال‌الدین شدند و بدین وسیله ایران تحت سیطره بت‌پرستان درآمد.

از جمله بزرگ‌ترین خیانت‌های ملاحده وادار کردن هولاکوخان به نابودی خلافت عباسی و کشتار تمامی اهالی اهل سنت بغداد است. از آنجا که هولاکوخان معتقد بود رفتن به بغداد و فتح آنجا باعث بلایای آسمانی خواهد شد. خواجه نصیر طوسی آن ملحد کینه‌توز به دروغ به هولاکوخان می‌گوید که در رصد ستارگان در رصدخانه مراغه ستاره اقبال تو را دیده‌ام و هیچ جای بدشگونی نیست.

قاضی نورالله شوشتری شیعه‌ساز معروف که هولاکوخان بت‌پرست و سازنده بتخانه‌های متعدد در آذربایجان و زنش دوقوز خاتون مسیحی فوق‌العاده متعصب و سازنده کلیساهای بسیار در آذربایجان را شیعه معرفی کرده است در کتاب مشهورش بنام مجالس المؤمنین چاپ تبریز صفحات ۳۸۶ تا ۳۸٧ می‌نویسد: پدرم شیخ سدیدالدین و سیدابن طاوس و چند کس دیگر از اکابر نجف و کوفه و حله نامه‌هایی به هلاکو نوشته و از او امان می‌طلبند. هلاکو ایشان را بنزد خود خوانده علت را می‌پرسد. پدر نورالله در جواب می‌گوید: «حضرت علی فرموده است: بعد از استیلای مغول انقراض سلسله بنی‌عباس بدست شخصی بنام هولاکوخان اتفاق خواهد افتاد. او مرد جهور صاحب اقبال خواهد بود که بر هیچ قلعه و شهری نگذرد که آن را فتح نکند، و هیچ رایتی در مقابل او برپا نشود که نگونسار نگردد. وای بر کسی که شیوه مخالفت و معادات او پردازد».

خیانت ابن علقمی وزیر خلیفه عباس المعتصم بالله: واقعیت این است که خلافت عباسی در آن ایام دارای قدرت فراوانی بود. پسر خلیفه بنام امیر ابوبکر و امیر علم دارالخلافه بنام سلیمان شاه ایوانی ترکمان سی سال با کفار مغول دست و پنجه نرم کرده بودند و مغولان را به سختی شکست داده بودند. این یکی از دلایلی بود که هولاکو جرأت حمله به بغداد را نداشت. و اگر خیانت احمد العلقمی نبود هولاکو اینگونه موفق به فتح نمی‌شد بلکه به زبونی کشیده می‌شد.

ابن العلقمی به نوشته منهاج‌ سراج در طبقات ناصری در فصل خروج مغول (صفحه ۱٩۱ به بعد) پنهانی به هولاکونامه نوشت و با او یکی شد، سپس لشکریان از بغداد به اطراف فرستاد، به خلیفه گفت که با مغولان صلح شده است و نیازی به لشکر نیست. وقتی بغداد از قشون خالی شد. لشکر مغول بحوالی بغداد رسید، وزیر دستور داد تا بر دجله پلی ساختند و مغول از آن گذشتند. اما جهادگران قلاع تکریت آن پل را سوختند، با مغول جهاد کردند و بسیاری از آن‌ها بشهادت رسیدند. امیر ابوبکر و امیر علم دارالخلافه سلیمان شاه هولاکو و لشکریانش را وادار به فرار کردند. هولاکو بار دوم به بغداد حمله‌ور شد. هر چه سرداران خلیفه اصرار کردند که ابن العلقمی خائن است که و حتی نامه‌اش به هولاکو را به خلیفه نشان دادند وی قبول نکرد و گفت: وزیر آدم سالمی است و این یک توطئه است که بر ضد وی ساخته‌اند.

مسیحیان بغداد هم در خفیه با هولاکو متحد شدند. در روز اول نبرد مغولان شکست خوردند. شب روز دوم نبرد بدستور وزیر ملحد سد آب فرات را باز کردند از آنجا که لشکر مسلمین در موضع پایین رودخانه بودند، سیل لشکر اسلام را عاجز کرد و آن‌ها عده‌ای شهید و عده‌ای منهزم شدند. سرداران خلیفه از او خواستند که بغداد را به قصد بصره ترک کنند و در آنجا با جمع‌آوری لشکر با مغول بجنگند اما وزیر ملعون خلیفه را از این کار برحذر داشت و گفت که من با ایشان صلح کرده‌ام. آن ملعون با نامه‌های سری هولاکو را از نقشه‌هایش آگاه کرد. و باعث شد که بدون جنگ خلیفه و امیر ابوبکر و دیگر سرداران به چنگ مغول بیفتند، مغول هفت شبانه روز در بغداد کشتار کردند کلیه ملاحده و مسیحیان و یهودیان را از شهر خارج کردند، و بقیه اهالی شهر که بین هشتصد هزار تا یک میلیون نفر بود را شهید کردند، تمامی مساجد – مدارس و کتابخانه‌ها را آتش زدند. حمدالله مستوفی مدت قتل‌عام بغداد را چهل روز ذکر کرده است. اما اکثر مؤرخین آن را هفت شبانه روز و تعداد شهدا را یک میلیون نفر بر خلاف رأی مستوفی که هشتصد هزار کس نوشته است می‌دانند. ویل دورانت در تاریخ تمدن جلد ۴ کتاب تمدن اسلامی صفحات ۳۰۴ تا ۳۰۵ می‌نویسد: در بغداد سی و شش کتابخانه عمومی علاوه بر کتابخانه‌های شخصی وجود داشت که در حمله مغول طعمه حریق شد.