فصل ششم: خوارزمشاهیان [۳٩] (۴٩۰-۶۲۸ ه. ق)
در میان منابع تاریخی که به ذکر حکومت خوارزمشاهیان پرداختهاند معمولاً چهار منبع را دست اول میدانند که عبارتند از ۱- سیرت سلطان جلالالدین مینکبرنی اثر محمد نسوی منشی جلالالدین ۲- تاریخ کامل ابن اثیر ۳- تاریخ جهانگشای عطا ملک جوینی ۴- فتحنامه هرات سیفی.
در میان این منابع، منبعی که بتوان آن را خالی از نقض دانست وجود ندارد. کتاب محمد نسوی اصل آن به زبان فارسی نوشته شده بود. آنچه که ما اکنون در دسترس داریم ترجمه عربی آن است که دوباره به فارسی ترجمه شده و تناقضاتی بخصوص در مورد سلطان جلالالدین در آن به چشم میخورد از جمله اینکه سلطان در آخرین روزهای زندگیش به شرابخواری افتاده بود. با توجه به اینکه سلطان در آن اوان خود را به هر در و دیواری میزد که لشکری جمعآوری کند و با آن به سروقت مغولها برود باید گفت که این تهمتی است که به آن سلطان غازی زدهاند بعلاوه در تبریز وقتی وارد قصر ازبک پهلوان میشود. میگوید: این جور مکانها مال افراد سست اراده است و از ماندن در آن کاخ خودداری میکند. سلطانی با آن همه روحیه جنگی و مبارزاتی خستگیناپذیر امکان خوشگذرانی برای مورد وی وجود ندارد. همچنان که در شرح حالش خواهیم دید خیانتکاران برای اینکه خیانتشان آشکار نشود این داستان جعلی را درباره او ساختهاند.
در مورد تاریخ ابن اثیر باید گفت: این نویسنده توانا در آخر حیات سلطان ایراداتی بر او میگیرد که وارد نیست مانند کشتن ملاحده جهاد با گرجیان و....
چرا که ابن اثیر قبلا وقتی که این جریانات رخ داده است سلطان را بخاطر آنکه مسلمانان را از دست ملاحده و گرجیان نجات داده است ستوده است. در مورد خلافت عباسی خود ابن اثیر تأکید کرده است که ناصر خلیفه عباسی عیاش و کبوترباز بوده و وزرایش نیز از ملحدین بودهاند.
تاریخ جهانگشای از آنجا که نویسندهاش در دربار مغول (هلاکوخان) بوده و امور عراق به وی واگذار شده بود ناچاراً در مورد سلطان محمد و سلطان جلالالدین حرفهای مخالف را انشاء کرده است. با این حال پرده از روی خیلی از واقعیتها برداشته است. و بجز در چند مورد که مجبور بوده است آندو سلطان را بد جلوه دهد در سایر موارد جانب انصاف را رعایت کرده است. تاریخ فتحنامه هرات هم بیشتر به ذکر تاریخ هرات میپردازد و کمتر به سایر جاها میپردازد.
در میان تاریخهای معاصر تاریخی که در آن تعصب ضد ترکی و ضد اهل سنت رخنه نکرده باشد در ایران وجود ندارد. متأسفانه نویسندگان این تواریخ دانسته یا ندانسته عصر خوارزمشاهی را عصر تاریکی و جنگ و خونریزی و خانمانسوز معرفی کردهاند. تاریخی که در این مورد در ایران از روی انصاف نوشته شده باشد و تمام جوانب را در نظر گرفته باشد وجود ندارد. در میان منابع معتبر خارجی در این باره اینجانب خواندن کتاب دولت خوارزمشاهیان از پروفسور ابراهیم قفس اوغلو از استادان دانشگاهی ترکیه را توصیه میکنم. ولی متأسفانه این کتاب تمامی دوران خوارزمشاهیان را شامل نمیشود بلکه وقایع را تا مرگ سلطان محمد بازگو کرده است. نکته دیگر اینکه حیات علمی در دوران خوارزمشاهیان ناشناخته مانده است. و در این مورد چندان کوششی نشده است. با آنکه در تمام دوران حیات آنها تا حمله ویرانگر مغول دانشگاهها و مدارس کاملاً فعال بودهاند و دانشمندانی همچون اسمعیل جرجانی که تربیت شده دست آنها است. وجود داشتهاند.
[۳٩. ] منابع مورد استفاده: ۱- جهانگشا جوینی ۲- طبقات ناصری ۳- تاریخ گزیده ۴- سیرت جلالالدین مینکبرنی محمد نسوی ۵- جلالالدین پنهانی سمنانی ۶- جلالالدین دبیر سیاوقی ٧- چنگیزخان پناهی سمنانی ۸- ایران کمبریج ٩- ایران سرپرسی سایکس ۱۰- خوارزمشاهیان ابراهیم قفس اوغلو ۱۱- ایران آشتیانی و ... .