گفتههای شیخ الاسلام ابنتیمیه/ (٧۲۸ هـ)
شیخ الاسلام ابنتیمیه از آگاهترین افراد نسبت به رافضیان و عقایدشان است. در رد آنها دارای کتاب عظیمی بنام (منهاج السنه) است که در این زمینه بینظیر است و نویسندگان بعد از او در رد بر رافضیان مدیون این اثر او هستند. همچنانکه او دارای رسائل عظیم مفید دیگری است که در بطلان شبهههای رافضیان و اباطیل آنها، نوشته است که از خداوند می خواهم اجر و پاداشش را به بهترین وجهی که به یک مدافع سنت می دهد به او بخشد.
خواننده محترم این است شمهای از سخنان او در مذمت رافضیان و رسواییهایشان [که باید با آب طلا نوشته شود] این سخنان این تابع سنت چون گوهرهای تابناکی است که شدت خطر آنها را شناخته و برای رافضیان شلاق عمری است که بینی و کلههای آنها را قطع میکند و به خاک میمالد.
او در (منهاج السنة) میگوید: خداوند دانا است و او بهترین دانایان است که در همه فرقههای منسوب به اسلام با همه بدعتها و گمراهیهایی که دارند، هیچ فرقهای از رافضیان جاهلتر و دروغگوتر و ظالمتر و نزدیکتر به کفر و فسق و گناه و دور از حقایق ایمان نیست. [۲٩۲]
همچنین میگوید: این رافضیان یا منافقند و یا جاهل هستند. رافضی و جهمی یا منافق است و یا جاهل و نادان به آنچه که بر پیامبر جنازل شده است در میان آنها عامل به آنچه بر پیامبر نازل شده و با ایمان به او وجود نخواهد داشت. مخالفت آنها به آنچه که بر پیامبر جنازل شده است و دروغ بستن آنها بر ایشان هرگز بر کسی پوشیده نخواهد بود جز بر کسانی که در جهالت و هوی پرستی غرق شده باشد. [۲٩۳]
همچنین میگوید: نفاق و زندقه در میان رافضیان بیش از هر فرقهای است و هر کدام از آنها ناگریز به شعبهای از نفاق گرفتارند [۲٩۴]. و میگوید وبه این ترتیب درمییابیم آنها بدترین و شرورترین فرقهها هستند... و همچنین اکثر ائمه [مراجع] آنها زندیقهایی هستند که به خاطر نابودی اسلام تظاهر به رفض [تشییع] میکنند. [۲٩۵]
و درباره جهالت و ضلالت آنها نیز میگوید: این طایفه گمراهترین افراد از راه راست و مستقیم هستند. زیرا ادله یا نقلی و یا عقلی است، و اینها گمراهترین افراد در علوم معقول و منقول و در مذاهب و تقریر اقوال آنها هستند و آنها بیش از هر کسی به افرادی شبیهند که خداوند درباره آنها فرموده است: ﴿وَقَالُواْ لَوۡ كُنَّا نَسۡمَعُ أَوۡ نَعۡقِلُ مَا كُنَّا فِيٓ أَصۡحَٰبِ ٱلسَّعِيرِ١٠﴾[الملك: ۱۰].
«اگر ما میشنیدیم و تعقل میکردیم از دوزخیان نمیبودیم».
و اینها از دروغگوترین افراد در نقلیات و از جاهلترین افراد در عقلیات هستند، از نقلیات اموری را باور میکنند که علما و دانشمندان در باطل بودن آنها شکی ندارند، و اموری را که کاملاً واضح و روشن است و درمیان امت به صورت بزرگترین تواتر نسل به نسل منتقل شده است، تکذیب میکنند. [۲٩۶]
همچنین میگوید: رافضیان در اصل نه اهل علم هستند و نه اهل تخصص از راه نظر، مناظره و شناخت ادله و آنچه از راه منع و تعارض به دست میآید، همچنین آنها جاهلترین افراد در شناخت منقولات و احادیث و آثار و تمییز بین صحیح و ضعیف هستند. [۲٩٧]
همچنین میگوید: برای هر عاقل و دانایی واضح است که در میان علمای مشهور مسلمان، فردی رافضی وجود ندارد، بلکه همگی متفق بر تجهیل و تضلیل رافضیان بوده و نوشته هایشان همگی بر این امر گواهی میدهد و آثار همه فرقهها در این مورد به وضوح سخن گفته و هیچ کسی آنها را به ذکر رافضه و ذکر جهالت و ضلالت آنها را مجبور نکرده است و خداوند میداند که من با پیگیری، بحث و کنجکاوی فراوانی که درباره شناخت اندیشهها و مذاهب دارم. در میان امت کسی را که به راستگویی مشهور باشد و به مذهب امامیه منسوب باشد نیافتم مگر اینکه گفته شود، که باطنا آن را باور داشته است. [۲٩۸]
سپس میافزاید: «آیا از میان یاران بزرگوار شافعی و احمد و اصحاب مالک، کسی رافضی بوده است؟ بلکه بیتردید درمی یابیم که همه آنها شدیداً رافضیگری را تقبیح کرده اند، شاید بعضی از پیروان ائمه میل به نوعی اعتزال داشته باشند. اما کسی نشنیده است که یکی از آنها متهم به رفض باشد، و علت این امر دوری رفض تشیع از روش اهل علم است. [۲٩٩]
درباره شهرت آنها به دروغگویی میگوید: «علمای نقل، روایت و اسانید اتفاق دارند که رافضیان دروغگوترین فرقهها هستند و دروغ در میان آنها قدیم و ریشهدار است، و به همین دلیل ائمه اسلام آنها را بخاطر دروغگویی فراوان از فرق دیگر متمایز کردهاند [۳۰۰]» سپس آثاری در این مورد از پیشینیان امت آورده است.
همچنین میگوید: منظور این است که بدانیم علما و دانشمندان همگی متفقند که دروغ در میان رافضیان بیشتر از بقیه فرق اسلام است [۳۰۱]و میگوید: در میان فرق منسوب به اسلام پرافتراتر و دروغگوتر از آنها نسبت به خداوند و تکذیبکنندهتر به حق از منتسبان به تشیع وجود ندارد. به همین دلیل در میان هیچ طایفهای غلو و زیادهروی به اندازه آنها وجود ندارد. [۳۰۲]
همچنین میگوید: «خلاصه اینکه: هر کس آثار و نوشتهها و گفتههای رافضیان را مطالعه کرده باشد درمییابد که آنها از دروغگوترین مخلوقات خداوند هستند [۳۰۳]و درباره دشمنی آنها با مسلمانان و همکاری آنها با کفار و مشرکان میگوید: اسلامشناسان میدانند که رافضیان همیشه به دشمنان دین گرایش داشتهاند و هنگامی که آنها [فاطمیان] حکومت مصر را در دست داشتند وزیرانشان گاهی یهودی و گاهی مسیحی ارمنی بود و مسیحیان بدین سبب تقویت شده و کلیساهای زیادی در زمان آن رافضیان منافق ساختند و در میان دو قصر شعار میدادند که هر کس که ابوبکر و عمر را لعن کند و دشنام دهد یک دینار جایزه می گیرد». [۳۰۴]
همچنین میگوید: «شیعیان رافضی، مغولها و حکومتشان را دوست داشتند زیرا به وسیله آنها برایشان عزتی فراهم شد که در میان دولت اسلامی نداشتند و شیعیان رافضی با مشرکان و یهودیان و مسیحیان علیه مسلمانان همکاری میکردند. آنها از مهمترین عوامل دخول مغولها به سرزمین مشرق از سوی خراسان، عراق وشام هستند. همچنین بیش از همه مردم جهت استیلای مغولان بر سرزمین اسلامی، کشتن مسلمانان و هتک حرمت زنانشان با آنان همکاری میکردند و داستان این العلقمی و امثال او با خلیفه و جریان آنها در حلب با امیر آن شهر چنان مشهور است که همگی آن را میدانند». [۳۰۵]
همچنین میگوید: «شیعیان رافضی با مسیحیان، یهودیان و مشرکان علیه اهل بیت پیامبر جوامت مومنش همکاری میکنند. همچنانکه با ترکان و مغولها در بغداد و شهرهای دیگر در قتل عام اهل بیت پیامبر جو خاندان رسالت یعنی بنیعباس و مومنان دیگری از اهل بیت و ایجاد خرابی و ویرانی همکاری میکردند که زبان از بیان شر و زیان این گروه برای اسلام قاصر و ناتوان است». [۳۰۶]
ابنتیمیه/با ذکر برخی از حماقتهای آنان که بر شدت گمراهی و کم عقلی آنها دلالت دارد میگوید: «از جمله حماقتهای آنها تشبیه کردن کسانی است که از آنها متنفر و بیزارند به حیوانات یا جمادات که آن حیوان یا آن شیء را آنگونه شکنجه میدهند که میخواهند با فرد مورد تنفرشان انجام دهند. مثلاً گوسفند قرمز رنگی را عایشه، حمیراء (قرمز رنگ) مینامند و با آن به گونهای رفتار میکنند و آرزو میکنند که با او چنین کنند. به همین دلیل آن را شکنجه داده و موهایش را میکنند و ادعا میکنند با این کار عایشه را شکنجه میدهند. یا اینکه پوستی را پر از روغن کرده و شکمش را پاره کرده و روغن از آن خارج میشود سپس آن را میخورند و گمان میکند این همان پاره کردن شکم عمر و خوردن خون او است!!
و یا اینکه بعضی از آنها دو الاغ را به نام ابوبکر و عمر نامگذاری و سپس آن دو را شکنجه میکنند و گمان میکنند با این کار ابوبکر و عمر را آزار میدهند.
برخی نیز نامهای آنها را بر کف پای خود مینویسند تا جایی که بعضی از حکام به پای کسانی که مرتکب چنین کاری میشدند شلاق میزدند و میگفتند شما ابوبکر و عمر را زدهاید و ما نیز پاهایتان را میزنیم تا اثر آن نامها را از بین ببریم.
بعضی از آنها سگهایشان را ابوبکر و عمر مینامند و آنها را لعنت میکنند.
اگر کسی سگش را ابوبکر مینامید او را (بکیر) مینامیدند او از این امر ناراحت میشد و با کسی که او چنین خطاب میکرد درگیر میشد و میگفت چرا مرا با نام دوزخیان صدا میزنید؟
بعضی از آنان ابولولؤ مجوسی و کافر را که غلام مغیره بن شعبه بود که عمر را به قتل رساند تعظیم میکنند و میگویند برای خونخواهی ابولولو به پاخیزید. آنان فردی را بزرگ میدارند که به اجماع مسلمانان کافر و آتشپرست است. زیرا عمر را به قتل رسانده است». [۳۰٧]
همچنین میگوید: «بعضی از آنها میگویند که عورت پیامبر جکه با آن با عایشه و حفصه نزدیکی کرده است، بیتردید آتش بدان خواهد رسید تا به خیالشان بدینوسیله از گناه نزدیکی با کفار پاک شود». [۳۰۸]
با این وجود شیخ الاسلام ابنتیمیه در منهاج السنة میگوید: «آنچه در این کتاب درباره مذمت شیعیان رافضی، بیان دروغگویی، نادانی و جهالت آنها آوردهام مشتی از خروار است که من درباره آنها میدانم. آنها شرارتهای فراوانی دارند که تفصیل همه آنها بر من روشن نیست». [۳۰٩]
خداوند شیخ الاسلام ابنتیمیه را مورد رحمت گسترده خود قرار دهد که امت اسلامی را نصیحت و دشمنی شیعیان رافضی را با بزرگان اسلام برای همگان بیان نمود و در این زمینه زحمات زیادی متحمل شده است و برای نسلهای بعد از خود به صورت مفصل و یا مختصر درباره نکوهش این فرقه و بطلان شبهههای آنها فروگذار نکرده است. اگر متعهد نمیشدم که اقوال علما را درباره نکوهش شیعیان رافضی را از آغاز تا دوران معاصر ذکر کنم. به نقل کلام او بسنده میکردم و نیازی به سخن دانشمندان دیگر نبود.
[۲٩۲] منهاج السنة۱/۱۶۰ [۲٩۳] منهاج السنة ۱/۱۶۱ [۲٩۴] همان منبع ۲/۴۶ [۲٩۵] مجموع الفتاوی ۲۸/۴۸۲ـ۴۸۳ [۲٩۶] منهاج السنة ۱/۸ [۲٩٧] منهاج السنة ۱/۵۸ [۲٩۸] منهاج السنه ۴/۱-۱۳۰ [۲٩٩] منهاج السنه ۴/۱۳۵ [۳۰۰] منهاج السنه ۱/۵٩ [۳۰۱] منهاج السنه ۱/۶۶ [۳۰۲] منهاج السنه ۲/۳۴ [۳۰۳] منهاج السنه ۲/۴۶٧ [۳۰۴] مجموع الفتاوی ۲۸/۶۳٧ [۳۰۵] مجموع الفتاوی ۲۸/ ۸-۵۲٧ [۳۰۶] مجموع الفتاوی ۲۵/۳۰٩ [۳۰٧] منهاج السنه ۱/۴٩-۵۰ [۳۰۸] مجموع الفتاوی ۲۸/۴۸۱ [۳۰٩] منهاج السنه ۱/۱۶۰