دفاع از آل و اصحاب پیامبر

فهرست کتاب

استناد تیجانی به حدیث «من سّره أن يحيا حياتي...»

استناد تیجانی به حدیث «من سّره أن يحيا حياتي...»

تیجانی در ص ۱٩۱ یکی دیگر از احادیثی که پیروی از اهل بیت را واجب می‌داند، حدیث زیر را عنوان می‌کند:

۳- حدیث «هرکس دوست دارد که مانند من زندگی کند» رسول خدا جفرموده است: «هرکس دوست دارد مثل من زندگی کند و مثل من وفات کند و در بهشت برین که خداوند آن را ساخته است ساکن شود پس از من با علی و دوستان علی، دوستی نماید و پس از من از اهل بیت من پیروی کند، چون آن‌ها عترت من هستند و از سرشت من آفریده شده‌اند و از فهم و علم من بهره برده‌اند، وای بر کسانی از امت من که فضایل آن‌ها را تکذیب کنند و صله رحم (خویشاوندی) مرا قطع نمایند، شفاعت من نصیب آن‌ها نمی‌شود.» او در استدلال به این حدیث می گوید: «این حدیث همچنان که می‌بینیم از جمله احادیث صحیحی است که تأویل بردار نیست و برای هر مسلمان هیچ اختیاری نمی‌گذارد. بلکه هر حجتی را قطع می‌کند و اگر کسی از علی پیروی نکند و به عترت و اهل بیت رسول خدا جاقتدا نکند از شفاعت جد آن‌ها پیامبر خداجمحروم خواهد شد، در اینجا شایان ذکر است که در خلال بررسی‌هایی که انجام دادم در آغاز به صحت این حدیث شک می‌کردم، به خاطر تهدید و وعیدی که بر مخالفان علی و اهل بیت داشت از آن وحشت می‌کردم مخصوصاً که این حدیث تاویل‌بردار نیست، ولی هنگامی که کتاب «الاصابه»‌ از ابن‌حجر عسقلانی را خواندم از وحشت من کاست، چون وی پس از بررسی حدیث می‌گوید: «در اسناد آن یحیی بن یعلی محاربی وجود دارد که واهی است.» ابن‌حجر با این توضیح بعضی از اشکالی را که در ذهن من مانده بود برداشت، چه اینکه تصور می‌کردم [٩۶۰]که یحیی بن یعلی محاربی جاعل حدیث است، و او ثقه نیست. اما اراده خداوند بر این بود که مرا بر حقیقت کامل آگاه کند. و روزی کتاب «مناقشات عقائدیه فی مقالات ابراهیم الجبهان» را مطالعه کردم. این کتاب وضعیت را برایم روشن نمود چون روشن نمود، که یحیی بن یعلی محاربی از ثقاتی است که شیخین (بخاری و مسلم) بر او اعتماد کرده‌اند. خودم موضوع را پیگیری کردم، دیدم که بخاری در فصل عزوة حدیبیه در جزء سوم ص۳۱ و مسلم در صحیح خودش در فصل حدود جزء پنجم در ص۱۱٩ تعدادی احادیث از او آورده‌اند... .

بعد از آن دانستم که بعضی از علمای ما چگونه سعی دارند که حقایق را بپوشانند تا اینکه سحر صحابه و خلفایی که رهبران و الگوی آن‌ها بوده‌اند فاش نشود.»

جواب او: ادعای او مبنی بر صحت حدیث دروغ محض است و معیار و حکم در مورد صحت یا ضعف حدیث، قهرمانان این میدان از اهل سنت و جماعت، اهل راستی و پرهیزگاری هستند، نه این رافضی جاهل و نادان. و دانشمندان حدیث‌شناس نه اینکه گفته‌اند این روایت ضعیف است، بلکه حکم به جعلی بودن و وضعی بودن آن داده‌اند.

ابن‌منده می‌گوید: «این حدیث، صحیح نیست». [٩۶۱]

ذهبی در کتاب «التلخیص» در رد بر سخن حاکم در صحت حدیث می‌گوید: «صحت آن را از کجا آورده است، در حالی که قاسم بن ابی‌شیبه متروک و شیخ او ضعیف و لفظ حدیث رکیک است و به جعلی بودن بسی شبیه‌تر است». [٩۶۲]

همچنان که علامه محمد ناصر الدین آلبانی در کتاب خودش «سلسله الاحادیث الضعیفه» حکم جعلی بودن این حدیث را صادر کرده است. بنابراین دروغ مؤلف مبنی بر اینکه حدیث در نزد اهل سنت صحیح است، کذب محض است.

اما ادعای دیگر رافضی مبنی بر اینکه یحیی بن یعلی محاربی این حدیث را روایت کرده‌ و ابن‌حجر آن را ضعیف دانسته تا حدیث را رد کرده و حقیقت را پنهان کند، با وجودی که یحیی بن یعلی محاربی از رجال شیخین است و تعدادی حدیث نیز از او روایت کرده است؛ از بزرگترین اکاذیب و نیرنگهاست، چون در سند این حدیث یحیی بن یعلی محاربی نیامده است، بلکه این روایت از طریق یحیی بن یعلی اسلمی آمده است، همچنان که حاکم و نیز ابونعیم در «الحلیه» و الهیثمی در «مجمع الزوائد» از طریق [٩۶۳]خودش آن را روایت کرده‌اند، یحیی اسلمی همچنانکه نقدکنندگان حدیث اظهار داشته‌اند، ضعیف است.

یحیی بن معین می‌گوید: «ابن یعلی اسلمی چیزی [قابل ذکر] نیست». [٩۶۴]

بخاری می‌گوید: «احادیث او مضطرب هستند [٩۶۵]». و این برخلاف یحیی بن یعلی محاربی است که او ثقه است. [٩۶۶]

بنابراین ضعیف بودن حدیث روشن، و افترای مؤلف در متهم نمودن ابن‌حجر به تزویر و تغییر حقایق واضح شد و اینکه ابن حجر/و امثال او از این تهمت‌ها منزه و مبرا هستند. اما آنچه رخ داده این است که او در کتاب «الإصابة» بعد از ذکر حدیث با سندش متذکر می‌شود: «می‌گویم: در اسناد آن یحیی بن یعلی محاربی وجود دارد که او واهی است [٩۶٧]». در اینجا لفظ «محاربی» یا وهم از جانب ابن‌حجر بوده و یا اشتباه از جانب ناسخان کتاب. قصد او حتماً «اسلمی» است، به چند دلیل:

اول: محاربی اصلاً در سند حدیث وارد نشده است.

دوم: ابن‌حجر می‌گوید: در سند آن فلانی است، که روشن است قصد او راوی حدیث است که اسلمی است نه محاربی.

سوم: تشابه فراوانی میان این دو فرد در اسمشان وجود دارد، چون هر کدام از آن دو، یحیی بن یعلی نام دارند و این علت بزرگی در به وجود آمدن این خطاست.

چهارم: حکمی که ابن‌حجر در انتقاد از راوی ذکر کرده‌ با آرای علما درباره ‌یحیی اسلمی مطابقت، همچنان که در نقل سخنانشان است که این دلالت دارد بر اینکه مقصود از سخن ابن‌حجر، اوست.

پنجم: اینکه خود ابن‌حجر در کتاب التقریب به توثیق محاربی و تضعیف اسلمی [٩۶۸]تصریح کرده‌ که بر این دلالت قاطع دارد که آنچه در «الاصابه» رخ داده یا وهم مؤلف است یا اشتباه ناسخان.

همه این‌ها دلالت بر برائت ابن‌حجر/از اتهام تیجانی دارد، و چنین اشتباهاتی در سخنان اهل علم فراوان رخ می‌دهد، که علت آن یا به سبب وهم خود عالم و یا به سبب اشتباه ناسخان است که هیچ اشکالی به کار عالم وارد نمی‌کند. ولی دروغ و هوی پرستی باعث می‌شود که این رافضی چنین اتهامی را به چنان امامی وارد کند و این روش رافضیان در دفاع از باورهای فاسدشان است که از دروغ, تزویر, اتهام و افترای ظالمانه بر مردم به خاطر اثبات آنچه می‌خواهند امتناع نمی‌کنند و خطرناکتر از این، زبان‌درازی آن‌ها بر کتاب خدا و سنت پیامبر جاست که قائل به تحریف، تغییر و انکار صریح مفاهیم عبارتهای قرآن و سنت هستند. دیگر چه امیدی به این‌ها می‌رود و چه اطمینانی در اقوال و اخبار آن‌ها می‌ماند.

[٩۶۰] خواننده محترم باید مکر و فریب تیجانی را بشناسد که چگونه خواننده را به بازی و عقل او را به مسخره می‌گیرد. (مترجم). [٩۶۱] حافظ بن حجر در (الاصابة) ۴/۳۵ از ابن منده آن را نقل نموده است [٩۶۲] التلخیص با المستدرک ۳/۱۳٩ [٩۶۳] المستدرک الحاکم ۳/۱۳٩ ح ۴۶۴۲ حلیة الاولیاء ابونعیم ۴/۳۴۱ مجمع الزوائد ٩/۱۰۸ [٩۶۴] الکامل فی الضعفاء: ابن عدی ٧/۲۶۸۸ [٩۶۵] همان منبع [٩۶۶] میزان الاعتدال ذهبی ۴/۴۱۵ [٩۶٧] الاصابه ۴/۳۵ [٩۶۸] تقریب التهذیب ص۵٩۸