ثالثاً: دروغ و نیرنگ او
مثالهای فراوانی از دروغ و تدلیس و تزویر مؤلف در کتابهایش وجود دارد، از آن جمله است:
در کتاب: «الشيعة هم أهل السنة» «اهل سنت واقعی» میگوید: همچنان که گذشت آنهایی که اسم اهل سنت و جماعت بر خود گذاشتهاند کسانی هستند که قائل به خلافت خلفای راشدین [چهار گانه] ابوبکر، عمر، عثمان و علی سهستند این چیزی است که امروزه مردم میدانند اما حقیقت دردآور این است که علی بن ابیطالب سدر نزد أهل سنت جزو خلفای راشدین نیست و به خلافت مشروع او اعتراف نمیکنند تا اینکه پس از سالیان دراز او را به خلفای ثلاثه (سهگانه) ملحق کردند و آن در سال ۲۳۰ هجری در زمان احمد بن حنبل بوده است، اما صحابه [غیر شیعه] خلفا، پادشاهان و امرایی که از دوران ابوبکر تا زمان معتصم، بر مسلمانان حکم راندهاند، هیچ کدام به خلافت علی بن ابیطالب هرگز اعتراف نکردهاند. بلکه بعضی از آنها او را لعن کرده و او را جزو مسلمانان به شمار نمیآوردند. در غیر این صورت چگونه جایز است او را روی منابر لعن کنند و دشنام دهند. [۳۴۱]
همچنین میگوید: به همین دلیل گفتیم اهل سنت و جماعت سالیان درازی پس از دوران احمد بن حنبل به خلافت علی اعتراف کردند، درست است که احمد بن حنبل اولین کسی است که آن را اعلام کرد. اما چنانکه گذشت اهل حدیث آن را نپذیرفتند. زیرا پیرو عبدالله بن عمر بودند. [۳۴۲]
این ادعای او که اهل سنت به خلافت علی اعتراف نکرده و سالیان طولانی بعد از احمد ابن حنبل، آن را شرعی و قانونی دانستند و اینکه صحابه چنین اعتقادی داشتند و برخی از آنها علی را تکفیر میکردند، افترای بسیار بزرگ و دروغ بسیار زشتی بر اهل سنت و جماعت است. محبت و موالات علی ساو و اعتقاد به صحت خلافت او بعد از خلفای سه گانه، و اینکه او خلیفه چهارم مسلمانان است، مورد اجماع و اتفاق همه اهل سنت در همه زمانهای مختلف و در همه سرزمینها از دوران صحابه تا امروز است و این مسأله چنان بین عوام و خواص مشهور و متواتر است که به یکی از ضروریات و مسلمات آنها تبدیل شده است و فقط کسی که در دریای نادانی غرق شده است و یا به دام دروغ و بهتان گرفتار است، درباره آن تردید و منازعه میکند.
بنابراین ادعای این رافضی در اینباره از روشنترین و قویترین شواهد و دلایل بر میزان دروغگویی و افترای اوست.
همچنین از جمله دروغها ونیرنگهای او در کتابش «ثم اهتدیت»: «آنگاه هدایت شدم» این است که میگوید: از جمله احادیثی که بدان چنگ زدم و مرا به پیروی از امام علی سدرآورد احادیثی بود که کتب صحیح اهل سنت آنها را تخریج و بر صحت آنها تأکید کردهاند و شیعیان چندین برابر آن را دارند اما [بر طبق عادت] من فقط به احادیثی استناد و استدلال میکنم که هر دو مذهب و فرقه بر صحت آن اتفاق واجماع دارند [۳۴۳].
سپس چندین حدیث آورده است که بعضی از آنها عبارتند از:
حدیث: «أنا مدينة العلم وعلي بابها»: «من شهر علم هستم و علی در آن است»
حدیث: «إن هذا أخي و وصيي و خليفتي من بعدي فاسمعوا له و أطيعوا»: «بیتردید این [علی] برادر و وصی و خلیفه بعد از من است، سخن او را بشنوید و از او اطاعت کنید».
حدیث: «من سرّه أن يحيا حياتي و يموت مماتي و يسكن جنة عدن غرسها ربي فليوال علياً من بعدي و ليوال وليه»:«هر کس که دوست دارد مثل من زندگی کرده و به مثل مرگ من بمیرد و در بهشت برین [جنت عدن] که خداوند آن را کاشته است ساکن شود، بعد از من دوستدار علی شود و دوستان او را دوست بدارد...». [۳۴۴]
این دروغ وفریبی بیش نیست. زیرا احادیث مذکور نه در کتب صحیح اهل سنت وجود دارد و نه آنها را صحیح دانستهاند و نه تنها آنها را صحیح نمیدانند، بلکه همه آنها را ساختگی و باطل دانستهاند [۳۴۵]. درصفحات آینده در رد بر مؤلف در اینباره سخن خواهیم گفت. اما در این جا میخواهم دروغهای او را در ادعاهایش روشن کنم.
از جمله دروغهایش این است که ادعا میکند در مدینه منوره سربازان به حجاج حمله میکنند، میگوید: قبرستان بقیع را زیارت کردم و ایستاده بودم و بر ارواح اموات اهل بیت گریه میکردم. در کنار من پیرمردی ایستاده بود که میگریست و از گریهاش فهمیدم که شیعه است. رو به قبله کرد و شروع به خواندن نماز کرد. ناگهان سربازی به سرعت آمد. گویی که حرکاتش را زیر نظر داشت. پیرمرد در سجده بود که او را لگد زد و به پشت انداخت و پیرمرد بیچاره چند دقیقهای بیهوش شد و آن سرباز شروع به زدن و فحش دادن به او کرد، دلم برای آن پیرمرد سوخت. گمان کردم مرده است. کنجکاوی و دلسوزی مرا واداشت تا از سرباز بپرسم: شایسته نیست. چرا او را در حالت نماز میزنی؟ بر سرم فریاد کشید و گفت: ساکت شو، مداخله نکن و گرنه با خودت نیز چنین رفتار میکنم. [۳۴۶]
دروغ و افترای او در این داستان بر همگان آشکار است و هر مسلمانی که برای حج، عمره یا هر کار دیگری این سرزمین را زیارت کرده باشد – و تعدادشان چه بسیار فراوان است- هر ساله به میلیونها نفر میرسد، همگی شاهد امنیت و احترام به حجاج و معتمرین بوده و نظارهگر آرامش جسمی و روحی آنها از طریق خدماتی هستند که دولت عربستان سعودی به آنها ارائه میکند و برای خدمت به حجاج تکنولوژی را در همه زمینهها به کار گرفته است و نیروی انسانی را در کشور برای تقدیم همه نوع تسهیلات به میدان آورده و مؤسسات مختلفی را برای این منظور ایجاد کرده است. این علاوه بر خوشرفتاری و مهربانی کارکنان و مأموران سعودی با حجاج است تا جایی که به علت راحتی و آرامش وامنیت فراوانی که حجاج و عمره گذاران دارند و آن اولاً به فضل الهی و ثانیاً تلاش دولت عربستان است، سفر حج و عمره به یک سفر توریستی شباهت پیدا کرده است.
اما همگی میدانند که شیعیان رافضی به ویژه در ایام حج اهل فتنه و جنجال هستند و با این وجود دولت عربستان به آسانترین راه شر آنها را از بین میبرد و بدی را با نیکی جواب داده و امنیت این سرزمین را که وظیفه آن در برابر خداوند و مسلمانان است، حفظ میکند.
این امری است که بر هیچ فرد آگاهی پوشیده نیست، و مخصوصا میلیونها حاجی و عمره گذار که هر ساله به آنجا میروند آن را به خوبی میدانند. پس این دروغگو و آشوبگر دستپرورده شیعیان رافضی و دلقک آنها چه کسی را میفریبد؟] در حالی که شیعیان رافضی حتی خود نیز این حقیقت را میدانند.[
[۳۴۱] الشیعه هم أهل السنة ص۴۵ [۳۴۲] الشیعة هم أهل السنة ص۴۸ ـ۴٩ [۳۴۳] ثم اهتدیت ص۱٧۲ [۳۴۴] ثم اهتدیت ص ۱٧۲-۱٩۱-۱٧۶ - [۳۴۵] مراجعه شود به: الموضوعات لابن الجوزی ۱/۳۵٧، التذکرة فی الاحادیث المشتهره: الزرکشی ص ۱۶۳ المقاصد الحسنی السخاوی ص۱۶٩، کشف الخفاء العجلونی ۱/۲۰۳، مجموع الفتاوی، شیخ الاسلام ابنتیمیه ۴/۴۱۰، منهاج السنة: ابنتیمیه ٧/۲٩٩ ۳۵۴ التلخیص، الذهبی المستدرک للحاکم ۳/۱۳٩ [۳۴۶] ثم اهتدیت ص۸۳ـ۸۲