تحریف قرآن
رافضیان معتقدند که قرآن کریم موجود در میان دو جلد که در دسترس همگان قرار دارد تحریف شده است و این قرآن فقط اندکی از قرآنی است که بر پیامبرسنازل شده است و ادعا میکنند کسانی که قرآن را تحریف کردهاند صحابه بودهاند و علت آن حذف رسواییهای وارده در قرآن درباره آنها و فضایل علیسو اهل بیت بوده است که در قرآن وارد شده بود روایتهای متعددی که مهمترین و مشهورترین کتبشان مملو از آن است بر این اعتقاد فاسدشان دلالت میکند.
در کتاب (بصائر الدرجات) از صفار [٩۵]به روایت امام محمد باقر آمده است که میگوید: «کسی نمیتواند ادعا کند همه قرآن ظاهر و باطن آن را غیر از اوصیا جمع کردهاند [٩۶]. او دوباره میگوید: (فقط دروغگویان ادعا میکنند که همه قرآن را همچنانکه نازل شده است فردی جز علی بن ابیطالب و ائمه بعد از او گرد آورده و آن را جمع و حفظ کرده است). [٩٧]
در تفسیر عیاشی به نقل از امام صادق آمده است که میگوید: (اگر قرآن همچنانکه نازل شده است خوانده میشد، اسم ما را در آن مییافتی). [٩۸]
از امام باقر روایت میکند: «اگر در قرآن کم و زیاد نمیشد حق ما بر هیچ عاقلی پوشیده نمی ماند [٩٩]». و در کتاب کافی مقدار ساقط شده قرآن بر حسب پندارشان آمده است، و از امام صادق روایت میکند: «قرآنی که جبرئیل علیه السلام برای محمد جآورده است هفده هزار آیه بوده است.» [۱۰۰]
این سخن بدین معناست که دو سوم قرآن ساقط شده است زیرا آیات قرآن موجود از ۶۲۳۶ آیه تجاوز نمیکند. [۱۰۱]
در کتاب سلیم بن قیس [۱۰۲]که در نزد آنها (ابجدیات تشیع) نامیده میشود آمده است که سوره احزاب به اندازه سوره بقره نور ۱۶۰ آیه، سوره حجرات ۶۰ آیه و سوره حجر ٩۰ آیه و... بوده است. [۱۰۳]
روایات کتابهای شیعیان رافضی که به صراحت به تحریف قرآن اشاره میکند فراوان است. و در اینجا فقط مثالهایی را به عنوان استدلال ذکر کردم و علمای بزرگ و محققانشان خبر از تواتر و کامل و بینقص بودن آن روایات دادهاند.
شیخ مفید میگوید: اخبار از ائمه هدای آل محمد جبه طور مستفیض وارد شده که در قرآن اختلاف است و ظالمان در آن حذف و آن را ناقص کردهاند. [۱۰۴]
هاشم بحرانی (یکی از مفسران بزرگشان) میگوید: بدان حقیقتی که در آن هیچ شکی نیست، این است که بر اساس اخبار متواتر آتی و غیره قرآنی که در میان ماست بعد از رسول خدا جدر آن تغییراتی رخ داده و آنهایی که آن را جمع کردهاند، کلمات و آیات زیادی را در آن تغییر داده اند. [۱۰۵]
همچنین میگوید: این گفته (تحریف قرآن) بعد از پیگیری اخبار و آثار در نظر من چنان واضح و روشن است که میتوان گفت از ضروریات مذهب شیعه و از بزرگترین اهداف غصب خلافت بوده است. [۱۰۶]
نعمت الله جزائری میگوید: اخبار دال بر این امر (تحریف) بیشتر از هزار روایت است و گروهی مانند مفید و محقق داماد و علامه مجلسی ادعای وجود اجماع امامیه درباره آن را کردهاند. [۱۰٧]
این اقوال امامان و دانشمندان بزرگشان است که درباره تحریف قرآن ادعای تواتر روایاتشان میکنند. و معتقدند تعداد آن روایتها به هزاران میرسد که بعضی از علمایشان مدعی شدهاند این عقیده جزو ضروریات مذهب و از بزرگترین اهداف غصب خلافت بوده است.
علاوه بر هزاران روایات موجود در کتابهایشان که بر تحریف قرآن دلالت دارد، اقوال علما و متفکرانشان و مجتهدانشان نیز این عقیده فاسد را تائید میکند. در اینجا شاید شایسته نباشد که به تفصیل، سخنانشان را نقل کنم. اما به ذکر سخنان علمای بزرگشان بسنده میکنم که وجود اجماع امامیه درباره تحریف قرآن را نقل کردهاند.
شیخ مفید پس از نقل اجماعشان در این امر و اختلاف آنها با فرقههای دیگر مسلمان میگوید: (امامیه) اتفاق دارند که ائمه ضلالت در تالیف قرآن خلاف کردهاند و از شأن نزول و سنت پیامبر، عدول کردهاند و معتزله و خوارج و مرجئه و اهل حدیث در همه آنچه ذکر کردیم بر خلاف امامیه رفتهاند.» [۱۰۸]
از جمله دلایل قوی، برهانهای روشن و مثالهای زندهای که دلالت قاطعی بر راسخ بودن این عقیده در میان رافضیان میکند و ادعای هر رافضی فریبکار و مکاری را در دست کشیدن ظاهری از پیامدهای شوم این عقیده باطل و سست میکند، کتاب نوری طبرسی [۱۰٩]از علمای بزرگ متاخرشان است در سال ۱۳۲۰هـ.ق از دنیا رفته است. او این کتاب را برای اثبات ادعای تحریف در نظر رافضیان تألیف کرده و آن را (فصل الخطاب فی اثبات تحریف کتاب رب الارباب) نامیده است که دارای سه مقدمه و دو فصل است.
اول: ادله تحریف قرآن [بر اساس ادعای او]
دوم: رد اقوال کسانی که به صحت و عدم تحریف قرآن معتقدند.
طبرسی در این کتاب هزاران روایت آورده است که [به زعم خود] دلیل بر تحریف قرآن است. او فقط در دو بخش اخیر از فصل اول که دارای دوازده فصل است، ۱۶۰۲ روایت آورده است. این غیر از روایتهایی است که در بخشهای دیگر این فصل و مقدمات سهگانه و فصل دوم، ایراد کرده است.
نوری پس از عذرخواهی از کم بودن آنچه جمعآوری کرده است، میگوید: ما با وجود کمبود بضاعت در اینجا فقط روایاتی را ذکر میکنیم که دلیل بر صدق مدّعا باشد. [۱۱۰]
وی با تأیید و توثیق این اخبار میگوید: بدان که این اخبار از کتب معتبری نقل شده است که در اثبات احکام شرعی و آثار نبوی مورد اعتماد اصحاب ما است.» [۱۱۱]
نوری طبرسی در خلال بحثی طولانی و بررسی دقیق اقوال علمای خود با نقلهای موثق مینویسد قول به تحریف و تغییر قرآن، و اعتقاد به ناقص بودن، عقیده علمای بزرگ و محققانشان است که مورد اعتماد و الگوی آنها در دین هستند. او پس از اینکه نام بسیاری از علمای آنها را که قائل به تحریف بودند، ذکر میکند که پنج صفحه از کتاب را با نامهای آنها پر کرده است [۱۱۲]مینویسد: «از همه آنچه که نقل نمودیم و ذکر آنچه گذشت [با وجود کوتاهی بنده در پیگیری] میتوان ادعا نمود این امر در میان علمای پیشین و قدیمی بسیار مشهور بوده و مخالفان بسیار محدودی داشته است که از آنها سخن به میان خواهد آمد.» [۱۱۳]
سپس گفته است این مخالفان عبارتند از: صدوق، مرتضی وشیخ طائفه طوسی. آنگاه میگوید: «آنان در میان قدما موافقانی ندارند.» [۱۱۴]
سپس میگوید طبرسی صاحب کتاب (مجمع البیان) از آنها (مخالفان) پیروی کرده و میگوید: «جز این مشایخ چهارگانه شناخته شده هیچ احدی که همطراز آنها باشد مخالف این رأی نبوده است.» [۱۱۵]
آنگاه پس از بهانهتراشی برای بعضی از این علما درباره عدم قول به تحریف قرآن میگوید علت آن تقیه و مدارا با مخالفان بوده است. و طوسی در کتابش (التبیان) که قائل به عدم تحریف بوده میگوید: «بر کسی که در کتاب تبیان تامل کند پوشیده نیست که روش او در آن کتاب، نهایت مدارا با مخالفین است. ... و او در وضعیتی بود که چنانچه مدارا نمیکرد بسیار تعجب برانگیز بود...). [۱۱۶]
همچنین درباره توجیه گفته طبرسی نیز به همین نکته اشاره میکند، بعد از ذکر گفتهاش میگوید: «اما طبرسی در سوره نساء به اخباری اعتماد کرده است که متضمن (إلی أجل مسمی) در آیه متعه میباشد.» [۱۱٧]
نعمت جزایری در توجیه نظر علمای پیش از طبرسی پیشی گرفته و بعد از اینکه اجماع علمای امامیه در امر تحریف را نقل میکند، میگوید: آری! در این مورد مرتضی و صدوق و شیخ طبرسی مخالفت کردهاند و گفتهاند: آن چه در میان دو جلد است قرآن است و بس، و در آن تغییر و تحریفی رخ نداده است... ظاهراً این گفته به خاطر مصلحتهای زیادی بوده است. از آن جمله: جلوگیری از طعن و خرده گیری مخالفان و این که اگر تحریف در قرآن روا باشد چگونه عمل به قواعد و احکامش جایز است که در صفحات آینده پاسخ آن ذکر خواهد شد و این بزرگان در تالیفات خود اخبار فراوانی را نقل کردهاند که شامل وقوع آن امور] تحریف[ در قرآن است و این که آیه چنین نازل شده سپس تغییر داده شده است. [۱۱۸]
بنابراین، بر اساس تحقیقات طبرسی در فصل الخطاب، تحریف قرآن و اعتقاد به تغییر و تبدیل آن مورد اجماع همه علمای امامیه است و روایتهای پیشین و نقل شده از علمای آنها نیز بر آن دلالت دارد و هیچ عالمی از آنها تا زمان تالیف (فصل الخطاب) جز چهار نفر آنهم به خاطر تقیه و مدارا با مخالفان آن را انکار نکرده است، همچنان که طبرسی و قبل از او نعمت الله جزائری به این امر تصریح کردهاند. بررسی های معاصر که در این مسأله انجام شده و با ذکر شواهد فراوانی از روایتهای دال بر وجود عقیده تحریف در کتب این چهار نفر، آن را مورد تایید قرار داده است که بر این امر دلالت میکند و این چهار نفر نیز موافق مضمون آن روایتها بودهاند و با سایر علمای امامیه در اعتقاد به تحریف و تبدیل قرآن موافق هستند، اگر چه به خاطر فریب اهل سنت و تقیه و نفاق خلاف آن را اظهار داشتهاند. [۱۱٩]
این همان رفتاری است که بعضی از رافضیان که مخالفت مردم با خودشان را دیدهاند در پیش گرفته و اظهار میکنند که قرآن کامل است در حالی که عقیده فاسد تحریف قرآن به وسیله صحابه را در دلهایشان پنهان میدارند که پیشینیانشان بر آن بودهاند. این همان چیزی است که یکی از علمای بزرگ معاصر [۱۲۰]آنها اظهار داشته و میگوید: بیتردید علمای شیعه فقط به علت تقیه تحریف قرآن را انکار کردهاند. [۱۲۱]
بدین وسیله اتفاق علمای قدیمی و معاصر شیعه امامی درباره این عقیده فاسد ظاهر میشود.
بر هیچ مسلمانی سزاوار نیست که فریب بعضی از گفتههای معاصرانشان را بخورد. آنها با هدف فریب دادن مسلمانان و نفاق در اعتقادشان به نام تقیه که نُه دهم دین آنهاست و دینشان جز با آن بر پا نمیشود، چنین تظاهر میکنند که از آن عقیده فاسد مبرا هستند.
آیا فریب خورندگان مغرور بیدار میشوند و یا این که بر دلهایشان قفل زده شده است؟
[٩۵] محمد بن حسن صفار در سال ۲٩۰هـ فوت نموده، و نجاشی درباره اش میگوید: از مشهوران قم و عظیم القدر بود.) مقدمه بحار الانوار ص ۸٩، کوچه باغی در بصائر الدرجات ص ۸ میگوید: (آن از اصول معتبر و معتمد در پیش اصحاب ما است.) [٩۶] ص۲۱۳ [٩٧] بصائر الدرجات ص ۲۱۳ [٩۸] ۱/۱۳ [٩٩] تفسیر عیاشی ۱/۱۳ [۱۰۰] اصول کافی ۲/۶۳۴ [۱۰۱] تفسیر ابن کثیر ۱/٧. [۱۰۲] سلیم بن قیس هلالی در سال ٩۰هـ وفات کرده و پنداشتهاند که از اصحاب علیسبوده است، مجلسی در ثنای کتابش میگوید: (او یکی از بنیانگذاران شیعه و کتابش از قدیمترین تصنیفات در اسلام است.) و از امام صادق روایت شده است که: از شیعیان محبان ما کسی که کتاب سلیم بن قیس هلالی را نداشته باشد چیزی از امر ما را ندارد.) مقدمه بحار الانوار ص ۱۸٩. [۱۰۳] کتاب سلیم بن قیس ص ۱۲۲ [۱۰۴] اوائل المقالات ص ٩۱ [۱۰۵] مقدمه تفسیر برهان در تفسیر قرآن ص ۳۶ [۱۰۶] همان منبع [۱۰٧] به نقل از فصل الخطاب ص۲۴۸ [۱۰۸] اوائل المقالات ص ۴٩ [۱۰٩] حسین بن محمد تقی الدین نوری طبرسی، آقا بزرگ تهرانی درباره او میگوید: (امام ائمه حدیث و رجال در عصور متاخر و از بزرگترین علمای شیعه... است.) نقباء البشر ۲/۵۴۴-۵۴۵-۵۴٩ [۱۱۰] فصل الخطاب ۲۴٩ [۱۱۱] فصل الخطاب ۲۴٩ [۱۱۲] همان منبع ۲۵-۳۰ [۱۱۳] همان منبع ص ۳۰ [۱۱۴] همان منبع ص ۳۲ [۱۱۵] همان منبع ص ۳۴ [۱۱۶] همان منبع ص ۳۴ [۱۱٧] همان منبع ص۳۴ [۱۱۸] الانوار النعمانیه ۲/۳۵۸-۳۵٩ [۱۱٩] مراجعه شود به: الشیعه و القرآن :احسان الهی ظهر ص ۶۸-٧۱ ( و ایشان به دست تروریست های شیعه در پاکستان ترور و به شهادت رسید و(ابذال المجهود فی اثبات مشابهه الرافضه للیهود) ۱/۴۰۵-۴۰٧ [۱۲۰] احمد سلطان احمد از علمای بزرگ هندی است. [۱۲۱] تصحیف کتابین ص۱۸ چاپ هند به نقل از ( ردی بر دکتر عبدالواحد وافی) تألیف احسان إلهی ظهیر ص٩۳