رد بر او از چند جهت
اولاً: این روایتهای مذکور, دلالت بر شدت ترس شیخین و تعظیم آنها نسبت به خدا دارد که این خود از کمال فضل و علو شأن آنها در دین است. به همین دلیل خداوند در کتاب خود کسانی را که از او خوف داشته و از عذاب او میترسند در آیات متعددی تمجید کرده است: ﴿وَأَمَّا مَنۡ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِۦ وَنَهَى ٱلنَّفۡسَ عَنِ ٱلۡهَوَىٰ٤٠ فَإِنَّ ٱلۡجَنَّةَ هِيَ ٱلۡمَأۡوَىٰ٤١﴾[النازعات: ۴۰-۴۱].
«و اما کسانی که از آیات پروردگارشان ترسیده و نفس را از هوسها نهی میکنند، بیتردید بهشت جایگاه آنهاست».
﴿وَلِمَنۡ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِۦ جَنَّتَانِ٤٦﴾[الرحمن: ۴۶].
«و کسی که از مقام پروردگارش بترسد دارای دو جنت است».
﴿ٱلَّذِينَ يَخۡشَوۡنَ رَبَّهُم بِٱلۡغَيۡبِ وَهُم مِّنَ ٱلسَّاعَةِ مُشۡفِقُونَ٤٩﴾[الأنبياء: ۴٩].
«آنهایی که به سوی پروردگارشان بازمیگردند و از او بیم دارند و از روز قیامت میترسند».
خداوند در وصف مؤمنان میفرماید: ﴿رِجَالٞ لَّا تُلۡهِيهِمۡ تِجَٰرَةٞ وَلَا بَيۡعٌ عَن ذِكۡرِ ٱللَّهِ وَإِقَامِ ٱلصَّلَوٰةِ وَإِيتَآءِ ٱلزَّكَوٰةِ يَخَافُونَ يَوۡمٗا تَتَقَلَّبُ فِيهِ ٱلۡقُلُوبُ وَٱلۡأَبۡصَٰرُ٣٧﴾[النور: ۳٧].
«مردانی هستند که تجارت و خرید و فروش آنها را از ذکر الهی و اقامه نماز و دادن زکات بازنمیدارد و از روزی می ترسند که دلها و چشمها در آن منقلب میشود».
و در وصف آنها میفرماید: ﴿وَٱلَّذِينَ يَصِلُونَ مَآ أَمَرَ ٱللَّهُ بِهِۦٓ أَن يُوصَلَ وَيَخۡشَوۡنَ رَبَّهُمۡ وَيَخَافُونَ سُوٓءَ ٱلۡحِسَابِ٢١﴾[الرعد: ۲۱].
«آنهایی که وصل میکنند آنچه را که خداوند دستور وصل آن داده است و از پروردگار خود خشیت داشته و از بدی حساب خوف دارند».
و در این باره آیات فراوانی نازل شده است که همه اینها دلالت بر این دارد که ترس از خداوند از اوصاف مومنانی است که خداوند به وسیله آن آنها را مدح کرده و آن را از آنها دوست داشته و به خاطر ترس آنها در دنیا سعادت و نجات آن را در آخرت مترتب کرده است.
آنچه را که شیخینبگفتهاند در متحقق نمودن این مقام خوف از خداوند بوده است که به وسیله آن مستحق آن فضل بزرگ از طرف خداوند شده و از بقیه امت سبقت گرفته و بعد از پیامبر جزو برترین افراد امت شدهاند.
ثانیاً: تیجانی شدت خوف شیخین را حمل بر گناه و مخالفت کرده است [٧۴۳]از فرط جهالت و نادانیاش نسبت به شرع میگوید: اگر چنین نمیبود اینگونه نمیگفتند.حال آنکه از لوازم علم، خوف و خشیت است، خداوند می فرماید: ﴿إِنَّمَا يَخۡشَى ٱللَّهَ مِنۡ عِبَادِهِ ٱلۡعُلَمَٰٓؤُاْۗ﴾[فاطر: ۲۸].
«بیتردید از میان بندگان خداوند علما هستند که از خداوند میترسند».
هر چقدر که این علم قویتر شود خشیت در نفس انسان بیشتر میشود. به همین دلیل رسول خدا به اصحاب خود فرموده است: (به خدا قسم اگر آنچه را که من میدانم میدانستید کم میخندیدید و زیاد گریه میکردید، و از زنها در بسترها لذت نمیبردید و به بیابانها میرفتید و زاری خداوند میکردید). [٧۴۴]
پیامد همه اینها استقامت بر طاعت و عبادت نیکو، انقطاع به سوی خداوند خواهد بود. خداوند میفرماید: ﴿تَتَجَافَىٰ جُنُوبُهُمۡ عَنِ ٱلۡمَضَاجِعِ يَدۡعُونَ رَبَّهُمۡ خَوۡفٗا وَطَمَعٗا وَمِمَّا رَزَقۡنَٰهُمۡ يُنفِقُونَ١٦﴾[السجدة: ۱۶].
«از بستر خواب پهلوهایشان را فاصله میدهند، پروردگارشان را با بیم و امید میخوانند و از آنچه به آنها دادهایم انفاق میکنند».
وصف خداوند بندگانش را با خوف و عبادت دلیل تلازم و اجتماع آن دو است. برعکس عدم خوف همراه با تفریط و ترک عمل است، خداوند در وصف کافران میگوید: ﴿مَا سَلَكَكُمۡ فِي سَقَرَ٤٢ قَالُواْ لَمۡ نَكُ مِنَ ٱلۡمُصَلِّينَ٤٣ وَلَمۡ نَكُ نُطۡعِمُ ٱلۡمِسۡكِينَ٤٤ وَكُنَّا نَخُوضُ مَعَ ٱلۡخَآئِضِينَ٤٥ وَكُنَّا نُكَذِّبُ بِيَوۡمِ ٱلدِّينِ٤٦﴾[المدثر: ۴۲-۴۶].
«چه چیزی شما را به جهنم کشانده است، میگویند ما از نماز خوانان نبودیم، و به مسکینها طعام نمیدادیم و با آنان که سخن باطل میگفتند هم آواز میشدیم و روز قیامت را دروغ میپنداشتیم».
تا اینکه میفرماید: ﴿كَلَّاۖ بَل لَّا يَخَافُونَ ٱلۡأٓخِرَةَ٥٣﴾[المدثر: ۵۳].
«آری که از آخرت نمیترسند».
آنها را به عدم عمل و عدم خوف وصف کرده است.
بنابراین جهل و نادانی تیجانی در مذمت شیخین به ترس الهی که از صفات ویژه مومنان و اهل عمل بوده ظاهر میشود.
ثالثاً: نظیر آنچه را که از ابوبکر و عمر ثابت شده است خداوند از مریم‘خبر داده است: ﴿فَأَجَآءَهَا ٱلۡمَخَاضُ إِلَىٰ جِذۡعِ ٱلنَّخۡلَةِ قَالَتۡ يَٰلَيۡتَنِي مِتُّ قَبۡلَ هَٰذَا وَكُنتُ نَسۡيٗا مَّنسِيّٗا٢٣﴾[مريم: ۲۳].
«گفت: کاش قبل از این مرده بودم و به فراموشی سپرده میشدم».
ابنعباس در تفسیر:﴿وَكُنتُ نَسۡيٗا مَّنسِيّٗا﴾.
«به فراموشی سپرده میشدم».
میگوید: یعنی خلق نشده و چیزی نمیشدم. قتاده میگوید یعنی: چیزی که شناخته نشده و قابل ذکر نیست. ربیع بن انس میگوید: یعنی سقط. [٧۴۵]
همچنان که گذشت از علی روایت شده است در روز جمل به فرزندش حسن گفت: کاش پدرت قبل از بیست سال مرده بود [٧۴۶]. همچنان از ابوذر روایت شده است که گفته کاش من درختی میبودم که قطع میشد و سابقاً ذکر آن گذشت، آیا اینها بدینوسیله مورد مذمت قرار می گیرند [حاشا]؟ وگر نه پس چرا شیخین به وسیله اموری شبیه آن مورد مذمت قرار گیرند.
رابعاً: گفته تیجانی که میگوید مومن عادی برایش فرشته نازل شده و بشارت جایگاهش را در جنت به او میدهد، و نمیترسد و اندوهگین نمیشود و اشاره به این گفته الهی دارد که: ﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ قَالُواْ رَبُّنَا ٱللَّهُ ثُمَّ ٱسۡتَقَٰمُواْ تَتَنَزَّلُ عَلَيۡهِمُ ٱلۡمَلَٰٓئِكَةُ أَلَّا تَخَافُواْ وَلَا تَحۡزَنُواْ﴾[فصلت: ۳۰].
«آنهایی که گفتند پروردگار ما الله است و سپس استقامت گزیدند ملائکه بر آنها نازل شده که نترسید و اندوهگین مشوید».
از جهالت بزرگ و رسوای او به معنای آیه این است که این مژده در هنگام وفات می باشد. همچنان که مفسران از ائمه تفسیر, مانند مجاهد وسدی و زید بن اسلم و فرزندش و دیگران نقل کردهاند [٧۴٧]. و مسلمان قبل از آن نمیداند چه مژده ای به او داده خواهد شد؟ به همین دلیل او همیشه در حالت خوف و رجا بوده و نمیداند که خاتمه او چگونه خواهد بود، و ترس شیخین از خدایشان امری طبیعی است، بلکه شایسته مقام و معرفت و علم آنها به خداوند است. خداوند می فرماید: ﴿إِنَّمَا يَخۡشَى ٱللَّهَ مِنۡ عِبَادِهِ ٱلۡعُلَمَٰٓؤُاْۗ﴾[فاطر: ۲۸].
«بیتردید از میان بندگان خداوند علما هستند که از خداوند میترسند».
بشارت پیامبر برای شیخین به جنت در این صورت اشکالی پیش نمیآورد، چون ترس از خداوند از ویژهترین صفات مومنانی است که در دلشان راسخ شده که نمیتوانند به هیچ صورت از آن رهایی یافته یا آن را دور کنند، بلکه هر اندازه که ایمان و علم و اطاعت از خداوند بیشتر شود خوف او نیز بیشتر خواهد شد. به همین دلیل پیامبر همچنان که درباره خود سخن گفته و بدان قسم خورده، باخشیتترین فرد امت بود، میفرماید: «اما به خدا قسم من از همگی شما باخشیت تر و پرهیزگارتر هستم...». [٧۴۸]
این چنین است حال پیامبران چنانکه خداوند متعال از آنها خبر داده است، میفرماید: ﴿أُوْلَٰٓئِكَ ٱلَّذِينَ أَنۡعَمَ ٱللَّهُ عَلَيۡهِم مِّنَ ٱلنَّبِيِّۧنَ مِن ذُرِّيَّةِ ءَادَمَ وَمِمَّنۡ حَمَلۡنَا مَعَ نُوحٖ وَمِن ذُرِّيَّةِ إِبۡرَٰهِيمَ وَإِسۡرَٰٓءِيلَ وَمِمَّنۡ هَدَيۡنَا وَٱجۡتَبَيۡنَآۚ إِذَا تُتۡلَىٰ عَلَيۡهِمۡ ءَايَٰتُ ٱلرَّحۡمَٰنِ خَرُّواْۤ سُجَّدٗاۤ وَبُكِيّٗا۩٥٨﴾[مريم: ۵۸].
«اینها گروهی از پیامبران بودند که خداوند به آنها انعام کرده بود، از فرزندان آدم و فرزندان آنان که با نوح در کشتی نشاندیم و فرزندان ابراهیم و اسرائیل [نام دیگر یعقوب] و آنها که هدایتشان کردیم و برگزیدیمشان، و چون آیات خدای رحمان بر آنها تلاوت میشد، گریان به سجده میافتادند».
اگر پیامبر که بیشتر از شیخین و بقیه امت از خداوند خوف وترس دارد، و بدون تردید انبیای الهی هم از آن دو خشیت بیشتری داشتهاند پس در چنین موردی چه سرزنشی متوجه آن دو خواهد شد؟ و اگر مؤلف با فهم کجاندیش خود گمان میکند که بر مومن واجب است که [از خدا] نترسد چون خداوند به او مژده بهشت داده است و به خاطر ترس از خدا، شیخین را سرزنش و بدگویی میکند، پس بنا بر ادعای او سزاوارترین مردم برای عدم ترس پیامبران الهی هستند که خداوند آنها را به رسالت برگزیده و وعده درجات بالای بهشت را برایشان داده است.
خامساً: واضح است سبب آنچه را که شیخین گفتهاند ترس از خداوند بوده است، ترس از خدا باتفاق خردمندان از صفات پسندیده و نیکوست. همچنانکه در نزد آنها عدم ترس از خداوند از صفات پست و مذموم است، به همین دلیل مردم وقتی بخواهند کسی را مدح کنند میگویند فلانی از خدا میترسد و کسی را که بخواهند مذمت کنند عکس آن را گفته و میگویند فلانی از خدا نمیترسد.
بنابراین مذمت تیجانی نسبت به شیخین به خاطر ترس از خداوند، با شرع و عقل تعارض دارد و بلکه نزد خردمندان و متفکران موجب نهایت شگفتی است.
بدین وسیله سخن اهل علم هم تحقق پیدا میکند که مثلاً شعبی/[که خود شیعه بوده و از آن دسته است] میگوید: من فرقهها را بررسی کردم و با آنان سخن گفتم بیعقلتر از رافضه ندیدم [٧۴٩][آن زمان مشهور به خشبیه بودند] و امام شافعی/میگوید: من در میان فرقهها از رافضه دروغگوتر و گستاختر به شهادت دروغ ندیدم. شیخ الاسلام ابنتیمیه/میگوید: اینها گمراهترین مردم از راه راست هستند، چون دلیل یا نقلی و یا عقلی است، و این قوم از گمراهترین افراد در منقول و معقول و در شناخت مذاهب و آراء هستند و اینها شبیهترین افراد به کسانی هستند که خداوند درباره آنها گفته است: ﴿وَقَالُواْ لَوۡ كُنَّا نَسۡمَعُ أَوۡ نَعۡقِلُ مَا كُنَّا فِيٓ أَصۡحَٰبِ ٱلسَّعِيرِ١٠﴾[الملك: ۱۰].
«و گفتند: اگر میشنیدیم و تعقل میکردیم از اصحاب آتش نمیبودیم».
[٧۴۳] چون حب و بغض مفرط انسان را کور می کند و حقیقتا از عقل این آقا انسان تعجب می کند که چگونه امور را تحلیل و درباره آنها حکم می کند. (مترجم) [٧۴۴] المستدرک حاکم ۴/۶۲۳ و میگویند مسندش به شرط شیخین صحیح است و ذهبی موافقت او نموده است. [٧۴۵] تفسیر الطبری ۸/۶-۳۲۵ [٧۴۶] توثیق آن گذشت [٧۴٧] تفسیر الطبری ۱۱/۱۰۸ و تفسیر ابن کثیر ۴/٩٩ [٧۴۸] بخاری کتاب النکاح فتح الباری ٩/۱۰۴ ح ۵۰۶۳ و صحیح مسلم کتاب النکاح ۲/۱۰۲۰ ح ۱۴۰۱ [٧۴٩] منهاج السنة ۱/۸