دفاع از آل و اصحاب پیامبر

فهرست کتاب

طعن تیجانی بر اصحاب پیامبر با استناد به آیه

طعن تیجانی بر اصحاب پیامبر با استناد به آیه

﴿وَمَا مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٞ قَدۡ خَلَتۡ مِن قَبۡلِهِ ٱلرُّسُلُۚ [آل عمران: ۱۴۴].

تیجانی در صفحه ۱۱۴ می‌گوید: خداوند متعال در کتاب خود می‌گوید: ﴿وَمَا مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٞ قَدۡ خَلَتۡ مِن قَبۡلِهِ ٱلرُّسُلُۚ أَفَإِيْن مَّاتَ أَوۡ قُتِلَ ٱنقَلَبۡتُمۡ عَلَىٰٓ أَعۡقَٰبِكُمۡۚ وَمَن يَنقَلِبۡ عَلَىٰ عَقِبَيۡهِ فَلَن يَضُرَّ ٱللَّهَ شَيۡ‍ٔٗاۗ وَسَيَجۡزِي ٱللَّهُ ٱلشَّٰكِرِينَ١٤٤[آل عمران: ۱۴۴].

«جز این نیست که محمد جپیامبری است که پیش از او پیامبرانی دیگر بوده‌اند، آیا اگر بمیرد یا کشته شود، شما به آیین پیشین خود بازمی‌گردید؟ هر کس که بازگردد هیچ زیانی به خدا نخواهد رسانید. خدا سپاس‌گزاران را پاداش خواهد داد».

بعد از آن می‌گوید: «این آیه صراحتاً اعلام می‌کند صحابه دقیقاً بعد از وفات پیامبرجبه آیین پیشین خود بازگشته و جز اندکی از آنان پایدار و ثابت قدم نماندند. در این آیه از آنان که ثابت قدم بودند و به آیین پیشین بازنگشتند، با عنوان سپاسگزار یاد کرده‌ است و تعداد سپاس‌گذران اندک می‌باشد، همچنانکه آیه دیگری گفته است:

﴿وَقَلِيلٞ مِّنۡ عِبَادِيَ ٱلشَّكُورُ١٣[سبأ: ۱۳]. «و بندگان سپاس‌گزار من اندک هستند».

سپس در صفحه ۱۱۵ می‌گوید: «مهم اینست که آیه (بازگشت به آیین پیشین) مستقیماً صحابه‌ای را هدف قرار داده است که با او در مدینه زندگی می‌کردند و قصد داشتند بعد از وفات او به آیین پیشین بازگردند.»

در پاسخ به او باید بگویم: خداوند جهالت را نابود کند که چقدر جاهلان را به هلاکت می‌رساند. اگر این مؤلف کمی به کتب تفسیر مراجعه می‌کرد و سبب نزول این آیه را می‌خواند که به زعم او درباره ارتداد صحابه بعد از وفات پیامبر جاست، به این اباطیل متوسل نمی‌شد و از این رسوایی بی‌نیاز می‌شد که دلیل جهالت او نسبت دادن سخنی به خداوند بدون علم و بصیرت است، چون این آیه در روز احد هنگامی که مسلمانان گرفتار مصیبت‌ها شده و سر و دندان رسول خدا شکسته شد و در میان مردم شایع شد که پیامبر جکشته شده است و بعضی از منافقان گفتند که محمد کشته شده است، و به دین اولیه خود بازگردید، و بعد از آن این آیه نازل شد.

طبری در تفسیر خود از ضحاک درباره آیه: ﴿وَمَا مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٞ قَدۡ خَلَتۡ مِن قَبۡلِهِ ٱلرُّسُلُۚ[آل عمران: ۱۴۴].

روایت می‌کند گروهی از شکاکان و بیمار دلان و منافقان، در روزی که مردم از گرد رسول خدا جفرار کرده و پیشانی و یکی از دندان‌های او شکست گفتند: محمد کشته شده و به دین اولیه خود بازگردید و این است معنای گفته الهی: ﴿أَفَإِيْن مَّاتَ أَوۡ قُتِلَ ٱنقَلَبۡتُمۡ عَلَىٰٓ أَعۡقَٰبِكُمۡۚ[آل عمران: ۱۴۴].

«آیا اگر کشته شود یا بمیرد به آیین اولیه خود بازمی‌گردید»؟. [۶۰۵]

از ابن‌جریج نیز همین روایت نقل شده است.» [۶۰۶]

مقصود از بازگشت به آیین اولیه در آیه همان گفته منافقین است که در هنگام شایعه وفات پیامبر جمنتشر شد و گفتند به دین اولیه خود بازگردید و این‌ آیه درباره کسانی نیست که بعد از وفات پیامبر جاز دین برگشتند، اگر چه بر آن‌ها نیز حجت و حتی اگر درباره کسانی می‌بود که بعد از وفات پیامبر جمرتد شده بودند باز هم دلالت آن بر دلالت اصحاب از مرتدان روشن‌تر می‌شد، زیرا آن‌ها بودند که با مرتدان جنگیدند و خداوند به دست آن‌ها دینش را برتر کرده‌ و به وسیله جنگ مرتدان را شکست داد که برخی از آن‌ها به دین بازگشتند و برخی نیز به هلاکت رسیدند و فضل صدیق و صحابه در جنگ با آن‌ها ظاهر شد.

لذا از علی سثابت است که درباره این آیه: ﴿وَسَيَجۡزِي ٱللَّهُ ٱلشَّٰكِرِينَ.

«خداوند شاکران را پاداش خواهد داد».

گفته است: ثابت قدمان در دین ابوبکر و یاران او هستند [۶۰٧]و می‌گفت: «ابوبکر امین شاکران و امین دوستان خدا بود، و از همه سپاس گزارتر و محبوب‌تر به خدا بود [۶۰۸]بعضی از مفسران گفته‌اند که آیه: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ مَن يَرۡتَدَّ مِنكُمۡ عَن دِينِهِۦ فَسَوۡفَ يَأۡتِي ٱللَّهُ بِقَوۡمٖ يُحِبُّهُمۡ وَيُحِبُّونَهُۥٓ أَذِلَّةٍ عَلَى ٱلۡمُؤۡمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى ٱلۡكَٰفِرِينَ يُجَٰهِدُونَ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ وَلَا يَخَافُونَ لَوۡمَةَ لَآئِمٖۚ[المائدة: ۵۴].

«ای کسانی که ایمان آورده‌اید؛ هر که از شما از دینش باز شود [چه باک] به زودی خدا مردمی را بیاورد که دوستشان بدارد و دوستش بدارند، در برابر مؤمنان فروتنند و در برابر کافران سر کش [سر بلند] در راه خدا جهاد می‌کنند و از ملامت هیچ ملامتگری نمی‌هراسند».

درباره ابوبکر و یاران او بوده چون در علم الهی بوده است که آن‌ها با مرتدان خواهند جنگید.

طبری از امام علی سنقل کرده که درباره آیه: ﴿فَسَوۡفَ يَأۡتِي ٱللَّهُ بِقَوۡمٖ يُحِبُّهُمۡ وَيُحِبُّونَهُۥٓ[المائدة: ۵۴]. «به زودی خداوند قومی را خواهد آورد که آن‌ها را دوست دارد و آن‌ها او را دوست دارند».

گفته است آن‌ها ابوبکر و یاران او هستند.

حسن بصری گفته است «به خدا قسم این‌ها ابوبکر و یاران او هستند». ضحاک می‌گوید: آن قوم، ابوبکر و یاران او هستند و هنگامی که بعضی از اعراب مرتد شدند او و یارانش با آن‌ها جنگیدند تا اینکه آن‌ها را به اسلام بازگرداند. قتاده و ابن‌جریج و بسیاری از ائمه تفسیر، بر این نظر رفته‌اند. [۶۰٩]

پس ای خواننده محترم تأمل کن این رافضی کینه توز چگونه اصحاب پیامبر را بعد از وفات او متهم به ارتداد می‌کند، در صورتی که آن‌ها بودند که با مرتدان جنگیدند، و خداوند [از قبل] بر آن‌ها ثنا گفته بود، و در میان امت به خاطر یاری آن‌ها به دین خدا بعد از وفات پیامبر جو جهادشان با آن مرتدان فراوان، فضل آن‌ها منتشر شد، و این اموری است که بر عوام مسلمین پوشیده نیست. چه رسد به علما. بعد از همه آن‌ها این رافضی آمده و این اصحاب را متهم به ارتداد می‌کند که در واقع مخالف با نصوص فراوان و واقعیت‌ها و حتی مخالف عقل نیز است و اگر این فرد کمی تعقل می‌کرد این سخنان باطل را نمی‌گفت تا اینکه در میان مردم با این هذیان‌ها که دلیل بر بی‌عقلی و کودنی اوست مورد استهزا قرار نمی‌گرفت.

شعبی سچه نیکو گفته است: «احمق‌تر از شیعه ندیده‌ام، اگر از چهارپایان بودند از الاغ بودند و اگر از مرغها بودند جزو لاشخورها می‌شدند...». [۶۱۰]

شیخ الاسلام ابن‌تیمیه/ در وصف آن‌ها چه راست گفته است: «این‌ها گمراه‌ترین افراد از راه مستقیم هستند، زیرا دلیل یا نقلی است و یا عقلی و این‌ها گمراه‌ترین افراد به علوم منقول و معقول و آرا و فتوی هستند و آن‌ها شبیه‌ترین مردم به این گفته الهی هستند: (و گفته‌اند اگر می‌شنیدیم و تعقل می‌کردیم از دوزخیان نمی‌بودیم). [۶۱۱]

طعن تیجانی درباره یاران رسول خدا با استناد به آیه: ﴿مَا لَكُمۡ إِذَا قِيلَ لَكُمُ ٱنفِرُواْ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ ٱثَّاقَلۡتُمۡ إِلَى ٱلۡأَرۡضِۚ[التوبة: ۳۸].

مؤلف در ص ۱۱۵ می‌گوید، خداوند متعال فرموده است: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ مَا لَكُمۡ إِذَا قِيلَ لَكُمُ ٱنفِرُواْ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ ٱثَّاقَلۡتُمۡ إِلَى ٱلۡأَرۡضِۚ أَرَضِيتُم بِٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَا مِنَ ٱلۡأٓخِرَةِۚ فَمَا مَتَٰعُ ٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَا فِي ٱلۡأٓخِرَةِ إِلَّا قَلِيلٌ٣٨ إِلَّا تَنفِرُواْ يُعَذِّبۡكُمۡ عَذَابًا أَلِيمٗا وَيَسۡتَبۡدِلۡ قَوۡمًا غَيۡرَكُمۡ وَلَا تَضُرُّوهُ شَيۡ‍ٔٗاۗ وَٱللَّهُ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءٖ قَدِيرٌ٣٩[التوبة: ۳۸-۳٩]. «ای کسانی که ایمان آورده‌اید، چیست که چون به شما گفته شود برای جنگ در راه خدا بسیج شوید، [گویی] به زمین می‌چسبید؟ آیا به جای زندگی اخروی به زندگی دنیا راضی شده‌اید؟ متاع این دنیا در برابر متاع آن جز اندکی هیچ نیست، اگر به جنگ بسیج نشوید [خدا] شما را به شکنجه‌ای دردناک عذاب می‌کند و قوم دیگری را به جای شما برمی‌گزیند و به خدا نیز زیانی نمی‌رسانید که بر هر کاری تواناست».

مؤلف می‌گوید : «این آیه صریحاً به این امر اشاره می کند که صحابه در جنگ سستی کردند و علی‌رغم علم آن‌ها به اینکه متاع دنیا اندک است به آن چسبیده و اعتماد کردند تا اینکه مستوجب توبیخ الهی و تهدید به عذاب دردناک و جانشینی آن‌ها به وسیله مومنانی صادق به جای آن‌ها شده‌اند و این تهدید تبدیل آن‌ها با غیر آنان در آیه‌های متعددی آمده است که دلالت واضح بر این دارد که آن‌ها بارها از تلاش کوتاهی کرده‌ و سستی به خرج داده‌اند، خداوند می‌گوید: ﴿وَإِن تَتَوَلَّوۡاْ يَسۡتَبۡدِلۡ قَوۡمًا غَيۡرَكُمۡ ثُمَّ لَا يَكُونُوٓاْ أَمۡثَٰلَكُم٣٨[محمد: ۳۸].

«و اگر پشت کنید قوم دیگری را جایگزین شما کرده‌ و چون شما نخواهند شد».

تا اینکه می‌گوید: «واضح است که صحابه بعد از پیامبر جاختلاف کرده‌ و متفرق شده و آتش فتنه را روشن کرده‌ تا اینکه کارشان به جنگ‌های خونین کشیده و سبب عقب افتادگی و عقب گرد مسلمانان شده و دشمنان به آنان چشم دوختند.»

در رد این ادعا باید گفت در این دو آیه هیچ سرزنشی متوجه اصحاب پیامبر جنیست، بلکه در آن ترغیب و تشویق خداوند به صحابه برای جهاد است، آن هنگامی‌بود وقتی که پیامبر جدستور جنگ با روم را در غزوه تبوک صادر نمود، و آن وقتی بود که آنان گرفتار سختی و بی‌چیزی و تنگ‌دستی با وجود گرمای فراوان و دوری راه بودند، لذا برای بعضی‌شان گران آمد، واین آیه‌ها برای ترغیب به جهاد در راه خدا و هشدار از سستی و اعراض از آن نازل شده و اصحاب رسول خدا جبه دستور پروردگارشان استجابت کردند.

طبری را در تفسیر این آیه: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ مَا لَكُمۡ إِذَا قِيلَ لَكُمُ ٱنفِرُواْ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ ٱثَّاقَلۡتُمۡ إِلَى ٱلۡأَرۡضِۚ[التوبة: ۳۸].

«ای کسانی که ایمان آورده‌اید چه شده است شما را که چون به شما گفته شود برای جنگ در راه خدا بسیج شوید گویی به زمین چسپیده‌اید.»

می‌گوید: این آیه تشویق خداوند نسبت به و اصحاب رسول خدا برای جنگ با روم است که همان جنگ تبوک بود. [۶۱۲]

بدون تردید این دو آیه متضمن نوعی سرزنش الهی برای کسانی است که خروج برای جهاد برایشان سنگین بوده است، اما به طور قطع شامل عموم اصحاب پیامبر جنمی‌شود که فرمان خدا و رسول خدا را استجابت کرده‌ و به سرعت در راه خدا بسیج شده‌اند و آنان اکثر صحابه هستند.

ابن‌کثیر در تفسیر آیه می‌گوید: «‌این آغاز کسانی است که در غزوه [۶۱۳]تبوک از رسول خدا جتخلف کرده‌اند». [۶۱۴]

می‌گویم: روشن است که در غزوه تبوک کسانی که دارای عذر بودند تخلف نکردند جز سه نفر، که حدیث مشهور کعب بن مالک در صحیحین [۶۱۵]دلالت بر آن می‌کند، آنان عبارتند از کعب بن مالک، هلاک بن امیه و مرارة بن ربیع، و با این وجود به نص کتاب خدا هیچ باطلی را در آن راه ندارد و ثابت شده است که خداوند توبه همگی را پذیرفته و برای توبه آن‌ها برای همه صحابه وحی فرستاده که در کتابش تلاوت می‌شود، خداوند می‌فرماید: ﴿لَّقَد تَّابَ ٱللَّهُ عَلَى ٱلنَّبِيِّ وَٱلۡمُهَٰجِرِينَ وَٱلۡأَنصَارِ ٱلَّذِينَ ٱتَّبَعُوهُ فِي سَاعَةِ ٱلۡعُسۡرَةِ مِنۢ بَعۡدِ مَا كَادَ يَزِيغُ قُلُوبُ فَرِيقٖ مِّنۡهُمۡ ثُمَّ تَابَ عَلَيۡهِمۡۚ إِنَّهُۥ بِهِمۡ رَءُوفٞ رَّحِيمٞ١١٧ وَعَلَى ٱلثَّلَٰثَةِ ٱلَّذِينَ خُلِّفُواْ حَتَّىٰٓ إِذَا ضَاقَتۡ عَلَيۡهِمُ ٱلۡأَرۡضُ بِمَا رَحُبَتۡ وَضَاقَتۡ عَلَيۡهِمۡ أَنفُسُهُمۡ وَظَنُّوٓاْ أَن لَّا مَلۡجَأَ مِنَ ٱللَّهِ إِلَّآ إِلَيۡهِ ثُمَّ تَابَ عَلَيۡهِمۡ لِيَتُوبُوٓاْۚ إِنَّ ٱللَّهَ هُوَ ٱلتَّوَّابُ ٱلرَّحِيمُ١١٨[التوبة: ۱۱٧-۱۱۸].

«خدا، توبه پیامبر و مهاجرین و انصار را که در آن ساعت سخت پیروی کردند، از آن پس که نزدیک بود گروهی را که از جنگ دوری گیرند، توبه‌شان را پذیرفت، زیرا به ایشان رؤوف و مهربان است، ونیز خدا پذیرفت توبه آن سه تن را که از جنگ تخلف کرده بودند، تا آن گاه که زمین [با همه گشادگی‌اش بر آن‌ها] تنگ شد و جان در تن‌شان نمی‌گنجید و خود دانستند که جز خداوند هیچ پناهگاهی که بدان روی آوردند ندارند، پس خداوند توبه آنان را پذیرفت تا به او باز آیند، که توبه پذیر و مهربان است».

این آیه متضمن پذیرش توبه مهاجران و انصار از سوی خداوند است که در غزوه تبوک [که جنگ سختی نام گرفته است] از او اطاعت کردند و با مشقت و شدت فقری که گرفتار آن بودند از پیامبر جتخلف نورزیدند و در بعضی از روایت‌ها از شدت سختی که بر آنان آمده بود گروهی از آنان یک خرما را مکیده و سپس آب می‌خورد و سپس دیگری آن را مکیده و آب می‌خورد تا اینکه به آخر می‌رسید. [۶۱۶]

همچنانکه درباره توبه سه نفری است که تخلف کرده‌ و در آن جنگ از رسول خدا جبازماندند، و این بعد از هجران پیامبر جبا آن‌ها و همچنین ندامت شدید آن‌ها تا حدی است که زمین با وسعتش بر آن تنگ آمده است .

بعد از همه این‌ها برای کسی عذری نمانده است که از اصحاب پیامبر جبدگویی کرده‌ و بعد از مغفرت الهی و پذیرش توبه ی آن‌ها و ثنای عظیمش بر آن‌ها در کتابش و تزکیه ی رسول خدا جو تمجید او از آن‌ها دیگر مجالی برای طعنه و سرزنش باقی نمانده است تا آن‌ها را مورد هدف خود قرار داد.

امامیه این را می‌دانند، اما کینه آن‌ها بر اصحاب پیامبر جو بغضی که بر آن‌ها دارند، سبب بدگویی و دشنام و شتم وخرده فروشی آن‌ها است، وگرنه فضایل آن‌ها در کتاب و سنت ثابت است و کسی از امت را مجال برای ندانستن و جهالت بدان نیست .

به همین علت تیجانی آیاتی را که در تشویق و ترغیب صحابه برای جهاد در راه خداست مورد استفاده خود برای مذمت و بدگویی آن‌ها کرده‌ است و آنچه را که در سیاق همین آیه‌ها درست بعد از آن آمده است نادیده بگیرد، خداوند می‌فرماید: ﴿إِلَّا تَنصُرُوهُ فَقَدۡ نَصَرَهُ ٱللَّهُ إِذۡ أَخۡرَجَهُ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ ثَانِيَ ٱثۡنَيۡنِ إِذۡ هُمَا فِي ٱلۡغَارِ إِذۡ يَقُولُ لِصَٰحِبِهِۦ لَا تَحۡزَنۡ إِنَّ ٱللَّهَ مَعَنَاۖ[التوبة: ۴۰].

«اگر شما یاریش نکنید، خدا یاریش خواهد کرد آنگاه که کافران بیرونش کردند، یکی از آن دو به هنگامی که در غار بودند به رفیقش می‌گفت: اندوهگین مباش خدا با ماست ...».

این به سبب پرده‌ای است که بر چشمانش کشیده شده است و نمی‌‌تواند مناقب ابوبکر را ببیند که عبارتست از همراهی با رسول خدا جدر هجرت و این آیه متضمن آنست ، و همچنین تجاهل او به آیات دیگری که در همین سوره بوده و مشتمل بر تعریف خداوند از صحابه است مانند: ﴿وَٱلسَّٰبِقُونَ ٱلۡأَوَّلُونَ مِنَ ٱلۡمُهَٰجِرِينَ وَٱلۡأَنصَارِ وَٱلَّذِينَ ٱتَّبَعُوهُم بِإِحۡسَٰنٖ رَّضِيَ ٱللَّهُ عَنۡهُمۡ وَرَضُواْ عَنۡهُ وَأَعَدَّ لَهُمۡ جَنَّٰتٖ تَجۡرِي تَحۡتَهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِينَ فِيهَآ أَبَدٗاۚ ذَٰلِكَ ٱلۡفَوۡزُ ٱلۡعَظِيمُ١٠٠[التوبة: ۱۰۰].

«‌از آن گروه نخستین از مهاجرین و انصار [که پیش قدم شدند] و آنان که به نیکی از آن‌ها پیروی کردند و خدا از ایشان راضی است ایشان نیز از خداوند خشنودند، برای‌شان به هشت‌هایی آماده کرده است که در آن‌ها نهرهایی جاری است و همیشه در آنجا خواهند بود، اینست کامیابی بزرگ».

کینه مخفی و امراض باطن او بر اصحاب پیامبر جسبب شده که نتوانند آیه‌های سابق درباره پذیرش الهی توبه آن‌ها و مغفرت آن‌ها را ببیند خداوند او را به سزایش برساند.

اما گفته‌ی او که: «صحابه اختلاف کرده‌ و در نهایت به جنگ‌های خونین دچار شده‌اند و سبب عقب افتادگی مسلمانان شده‌اند...».

در پاسخ باید گفت: جنگ‌های صحابه در عهد علی سرخ داده و علی سیکی از طرفین‌های آن منازعات بوده است و اگر انتقادی به علی سکه امام مسلمانان و مسئول سلامت رعیت است متوجه نمی‌شود پس من باب اولی که کس دیگری از صحابه در این مورد مذمت قرار نمی‌گیرد.

در صفات پیشین سخن از اختلاف صحابه در هنگام فتنه و بیان نظر هر گروهی و برائت همگی آن‌ها به چیزهایی که به آن‌ها تهمت زده‌اند، گذشت و اینکه‌ به طور عموم کارهایشان از سر اجتهاد بوده و کسی حق ندارد که آن‌ها را مذمت کند و راه برتر, سکوت در اختلاف‌هایی است که در میان آن‌ها رخ داده و دوست داشتن آن‌هاست، این بهترین روش در حق آن‌هاست رضی الله عنهم أجمعین.

[۶۰۵] تفسیر طبری ۳/۴۵۸ [۶۰۶] همان منبع ۳/۴۵۸ [۶۰٧] تفسیر الطبری ۳/ ۴۵۵ [۶۰۸] همان منبع [۶۰٩] تفسیر الطبری ۴/۴- ۶۲۳ [۶۱۰] النحلال، السنة ۱/ ۴٩٧ لالکایی در شرح االسنة. [۶۱۱] منهاج السنة ۱/۸ آیه ۱۰ از سوره الملک [۶۱۲] تفسیر الطبری ۶/۳٧۲ [۶۱۳] غزوه آن جنگی را می‌گویند که خود پیامبر جدر آن حضور داشته است. (مترجم) [۶۱۴] تفسیر ابن کثیر۲/۳۵٧ [۶۱۵] صحیح بخاری کتاب المغاری، فتح الباری ۸/۱۱۶ – ۱۱۳، ح ۴۱۱۸ صحیح مسلم کتاب التوبة ۴/۲۱۲۰ ح ۲٧۶٩. [۶۱۶] تفسیر طبری ۶/۵۰۲ و تفسیر البغوی ۲/۳۳۳ .