دفاع از آل و اصحاب پیامبر

فهرست کتاب

اجماع امامان و علمای مسلمان بر عدالت صحابهش

اجماع امامان و علمای مسلمان بر عدالت صحابهش

خطیب بغدادی بعد از بیان دلایل عدالت صحابه می‌گوید: اخبار در این مورد بسیار و همگی مطابق با نص قرآن است که همه آن‌ها بر طهارت، عدالت قطعی و نزاهت اصحاب دلالت دارد و هیچ یک از آن‌ها بعد از اینکه خداوند آن‌ها را عادل دانسته است و او از باطن آن‌ها آگاه بوده است، نیازی به تأیید و تعدیل دیگران ندارد... تا اینکه می‌گوید: این مذهب همه فقها وعلمایی است که می‌توان به سخنانشان استناد کرد.. [۴۳٩]

نووی می‌گوید: صحابه همگی عادل هستند، چه آن‌ها که گرفتار فتنه شده باشند و یا دیگران... و این اجماع کسانی است که سخن آن‌ها قابل اعتناست. [۴۴۰]

ابن‌کثیر می‌گوید: همه صحابه از دیدگاه اهل سنت و جماعت عادل هستند چون خداوند در کتاب خود آن‌ها را ستوده است، و سنت نبوی در مدح اخلاق ، رفتار ، بذل جان و مال آن‌ها در پیشگاه رسول خدا ج]به امید رسیدن به پاداش الهی و ثواب اخروی[ سخن گفته است. [۴۴۱]

ابن‌ملقن می‌گوید: همه صحابه دارای یک ویژگی هستند و آن اینست که درباره عدالت هیچکدام از آن‌ها سوال نمی‌شود، و آن موضوعی قطعی و پایان یافته است. زیرا به طور مطلق به وسیله نصوص قرآن و اتفاق اهل اجماع، عدالت آن‌ها تأیید شده است. او بعد از نقل نصوص فراوانی در مدح و ستایش آن‌ها می‌گوید: سپس امت بر عادل دانستن صحابه اجماع دارد، حتی آنهایی که گرفتار فتنه شده‌اند به علت داشتن حسن ظن درباره آن‌ها و این نیز به اجماع علمایی است که نظرشان قابل اعتناست و این امر با توجه به همه اعمال نیک و بزرگی که انجام داده‌اند، می‌باشد.

خداوند آن اجماع را بدین سبب برایشان مهیا کرده‌ است که آن‌ها حافظان و انتقال‌دهندگان شریعت هستند. [۴۴۲]

طعن درباره اصحاب پیامبر نشانه زندیق بودن است و نظر علما در این باره بیان چگونگی زندقه بودن طعن در اصحاب پیامبر.

با این ]مقدمه[ اتفاق علمای متخصص درباره بررسی و نظر درباره احوال رجال پیرامون عدالت صحابه ثابت شد و دریافتیم که درباره عدالت آن‌ها سوال نمی‌شود و کسی که سخنش مورد اعتنا باشد، در این مورد با آن‌ها مخالفت نکرده است بلکه در این مورد جز افرادی از اهل بدعت و زندیق‌ها که در دین مورد اتهام بوده‌اند هیچ کس مخالفت نکرده است.

بنابراین از قدیم، علمای مسلمان طعن نسبت به یاران رسول خدا جرا علامت و نشانه اهل بدعت و زندیق‌هایی شمرده‌اند که با انتقاد و جرح نسبت به راویان شریعت قصد داشتندآن را از بین ببرند.

ابوزرعه می‌گوید: «هر گاه فردی را دیدی که از اصحاب رسول خدا جبدگویی می‌کند بدان که او زندیق است، زیرا که رسول خدا جدر نظر ما حق است و قرآن حق است، و این قرآن و سنت را یاران رسول خدا جبه ما رسانیده‌اند. آن‌ها می‌خواهند که شاهدان ما را تجریح کنند تا کتاب و سنت را ابطال کنند در حالی که آنان خود شایسته ابطال و زندیق هستند.» [۴۴۳]

امام احمد می‌گوید: «هر گاه فردی را دیدی که از یکی از یاران رسول خدا جبدگویی می‌کند در مسلمان بودن او شک کن و او را در دین متهم گردان.» [۴۴۴]

امام بربهاری می‌گوید: «بدان که هر کس از یاران محمد جبدگویی کند در واقع قصد او بدگویی نسبت به پیامبر جاست و در قبرش او را آزار داده است.» [۴۴۵]

بنابراین دریافتیم که گفته مؤلف که مبنای بحث اوست، و آن اینکه بحث در زندگی و امور صحابه و تحقیق درباره عدالت آن‌ها از اموری است که انسان را به حقیقت می رساند، از اساس باطل بوده و روش هر زندیق و ملحدی برای طعن در اسلام بوده است. همچنانکه علما نیز در این باره تصریح کرده‌اند، و این امر از دو جهت روشن است:

اولاً: تکذیب ثوابتی است که در موارد متعدد در قرآن کریم و سنت نبوی به مدح ، ثنا، فضل ، نیکی، ایمان و صداقت آن‌ها ونیز به جهاد فراوان در راه خداوند، پایداری ارزشمند در دین، ترجیح نعمتهای الهی و آخرت بر این دنیای فانی دلالت دارد که صحت آن به تواتر امت نقل شده است و آن‌ها را در زهد، تقوا الگوی علم و عمل و نمونه قرار داده است.

ثانیاً: طعن در عدالت صحابه در واقع ایراد گرفتن بر همه شریعت است. زیرا آن‌ها شریعت را به امت انتقال داده‌اند. بنابراین کسی که در عدالت آن‌ها خرده گرفته ضعیف و تصدیق او به نصوص وارده به اندازه طعن او به صحابه ضعیف است. این موضوعی است که برای هر تامل کننده در کسانی که به بدگوی از صحابه مبتلا شده‌اند روشن است.

[۴۳٩] الکفایة فی علم الروایة ۴۸-۴٩ [۴۴۰] التقریب و التیسیر المعرفة سنن البشیر النذیر، للنووی مع شرحه تدریب الراوی ۲/۱٩۰ [۴۴۱] الباعث الحثیث ص۱۵۴ [۴۴۲] المقنع فی علوم الحدیث ۲/۴٩۲-۴٩۳ [۴۴۳] خطیب الکفایه ص۴٩ [۴۴۴] ابن جوزی فی مناقب الامام احمد ص۲۰٩، شیخ الاسلام ابن‌تیمیه الصارم المسلول ص۵۶۸ [۴۴۵] شرح السنة ص۵۴