رجعت
شیعیان رافضی معتقدند بعضی از مردگان [بعد از مرگشان] به دنیا باز میگردند که این امر در هنگام ظهور مهدی موعودشان است.
احمد احسائی [۱۶٧]در کتاب ]رجعت[ میگوید: بدان که رجعت در اصل بازگشت مردگان به دنیاست، گویی که از دنیا خارج شده و سپس بدان بازگشتهاند. [۱۶۸]
زنجانی از علمای معاصرشان میگوید: رجعت عبارت است از گرد هم آمدن گروهی از اولیا و شیعیان امام زمان، که قبلاً از دنیا رفتهاند تا ثواب و پاداش یاری و مساعدت او با ظهور دولتش نصیبشان شود و نیز بازگشت گروهی از دشمنان اوست تا از آنها انتقام بگیرد. تا قسمتی از عذاب را که مستحق آن هستند به دست شیعیانش بچشند، و با علو کلمه و عزت او، دچار خواری و ذلت شوند. رجعت در نزد ما [امامیه] مخصوص کسانی است که ایمان آنها خالص و یا کفرشان روشن است، اما درباره بقیه سکوت شده است. [۱۶٩]
بنابراین رجعت در نزد آنها برای ائمه و برای کسانی از دوستداران آنهاست که ایمان آنها خالص است و برای آن دسته از دشمنانشان است که کفرشان آشکار است که منظور آنها از این افراد یاران پیامبر شاست و هدف از آن چنان که زنجانی در بالا گفت اظهار عزت و یاری ائمه و دوستدارانشان و انتقام از دشمنان ایشان است و روایت و گفتههای علمای گذشتهشان نیز بر این دلالت دارد.
در تفسیر قمی که به امام علی بن حسین/نسبت داده شده است در ذیل آیه شریفه: ﴿إِنَّ ٱلَّذِي فَرَضَ عَلَيۡكَ ٱلۡقُرۡءَانَ لَرَآدُّكَ إِلَىٰ مَعَادٖۚ﴾[القصص: ۸۵]. [۱٧۰]
میگوید: «پیامبر، امیرالمؤمنین و ائمه بازمیگردند». [۱٧۱]
آنها گمان میکنند از جمله کسانی که برای عذاب بازمیشوند، ابوبکر و عمر هستند.
نعمت الله جزائری بعد از ذکر لعن شیخین و اینکه این امر جزو ضروریات مذهب است، میگوید: در روایتها عجیبتر از این نیز وجود دارد، و آن این که زمانی که صاحب الزمان ظهور کند به مدینه می آید و آن دو را از قبرشان خارج کرده، و در مقابل همه ظلمهایی که قبل از آن دو رخ داده مانند کشته شدن هابیل به دست قابیل، و انداخته شدن یوسف توسط برادرانش به چاه، انداخته شدن ابراهیم در آتش به وسیله نمرود، اخراج موسی در حالت ترس، کشتن شتر صالح و عبادت آتش از طرف آتش پرستان، شکنجه میشوند، آن دو بیشترین بهره را از آن عذاب خواهند برد. [۱٧۲]
این روایت برای اثبات سبک عقلی این قوم و شدت کینه و بغضشان نسبت به برگزیدهترین افراد این امت بعد از پیامبر جیعنی ابوبکر و عمر کافی است. علمای آنها درباره بیان نام مردگانی که به دنیا بازمیگردند، سخن گفتهاند:
شریف مرتضی مینویسد: «بدان آنچه شیعه امامیه بدان معتقدند آن است که خداوند بزرگ در زمان ظهور امام زمان حضرت مهدی÷گروهی از پیروانش را که قبلاً از دنیا رفتهاند به دنیا بازگرداند تا به یاری و کمک رساندن به او و دیدن حکومت او نائل شوند. همچنین گروهی از دشمنانش را به دنیا بازمیگرداند تا از آنها انتقام بگیرد. در نتیجه از مشاهده آشکار شدن حقیقت و برتری و پیروزی پیروان آن لذت می برند». [۱٧۳]
احسایی در بیان معنای رجعت مینویسد : «منظور از آن بازگشت امامان (ع)، پیروان و دشمنانشان به دنیاست که ایمان یا کفر خالص آنها ثابت شده باشند.» [۱٧۴]
عقیده رجعت در نزد شیعیان رافضی دارای اهمیتی فوق العاده و مقامی بس والاست که روایتها و گفتههای علمای آنها براین امر دلالت دارد.
در کتاب (علم الیقین) از امام صادق نقل شده است که میگوید: کسی که به رجعت و متعه ما ایمان ندارد، از ما نیست.» [۱٧۵]
احمد احسائی میگوید: بدان که رجعت یکی از اسرار الهی است و ایمان به آن نتیجه ایمان به غیب است. [۱٧۶]
وی برای اثبات رجعت میگوید: در احادیث، ادعیه و روایات اهل بیت بسیار ذکر شده است، و کسی که آثار آنها را بررسی کند، علم قطعی پیدا خواهد نمود که رجعت در نظر آنها کامل کننده ایمان و شعار آنها ایمان به آن است. [۱٧٧]
بنابراین چنان که علمای امامیه نقل کردهاند عقیده رجعت و بازگشت مردگان در این دنیا قبل از قیامت، مورد اجماع و اتفاق شیعیان رافضی است.
شیخ مفید میگوید: امامیه درباره وجوب رجعت بسیاری از اموات به دنیا قبل از قیامت، اجماع دارند، اگر چه در میان آنها درباره معنای رجعت اختلاف وجود دارد. [۱٧۸]
شریف مرتضی میگوید: اگر چنانچه جایز بودن رجعت و داخل شدن آن در تقدیر ثابت شود، پس راه اثبات آن اجماع امامیه درباره وقوع آن است. آنها در این امر اختلافی ندارند [۱٧٩]. حر عاملی در ضمن ادلهای که برای اثبات رجعت میآورد. میگوید: «ثبوت رجعت از ضروریات مذهب امامیه در نزد همه علمای معروف و مشهور است. بلکه همگان میدانند که آن عقیده خاص امامیه است. کسی را در میان امامیه نمییابی که شناخته شده و دارای تصنیف و تالیفی باشد و رجعت را انکار و یا سعی در تاویل آن بکند.» [۱۸۰]
احسائی میگوید: علما در ثبوت رجعت نقل اجماع کردهاند و این امر در نظر ما برای کشف قول معصوم÷حجت است. [۱۸۱]
همچنین میگوید: «رجعت به وسیله اخبار آحاد ثابت نشده است تا امکان تاویل و یا رد آن وجود داشته باشد بلکه با اخبار متواتری ثابت شده است که اساس اعتقاد و عمل علماست علاوه بر این اکثریت آنها به اجماع امامیه که قطعی بوده و قابل تاویل نیست، اعتماد کردهاند: خداوند در هنگام قیام قائم÷بعضی از دوستان و دشمنانش را زنده میکند. [۱۸۲]
او همچنین میگوید: ای برادر چنانچه این امر را دانستی بدان که گمان نمیکنم بعد از این مقدمات و توضیحاتی که برایت آوردم درباره رجعت تردید کنی که شیعیان در همه زمانها بر آن اجماع کردهاند و مثل آفتاب در وسط روز در میانشان مشهور شده است تا اینکه درباره آن شعرها سروده و در همه اوقات بر مخالفان خود درباره آن احتجاج کرده و مخالفان نیز بر آنها در این مورد حمله کردهاند.
عبدالله شبر میگوید: «بدان که ثبوت رجعت مورد اجماع شیعیان راستین و فرقه ناجیه و از ضروریات مذهب آنهاست [۱۸۳]». و سخنان آنها در تایید این اندیشه باطل که نقل اجماع علمای خود را در این باره نقل کردهاند بسیار فراوان است و در اینجا من به اندکی بسنده میکنم. بعضی از علمای بزرگشان درباره رجعت کتابهای خاصی نوشتهاند. از آن جمله: حر عاملی که کتاب (الایقاظ من الهجعه فی اثبات الرجعه) و احسائی که کتاب (الرجعه) را نوشتهاند. همچنین کتابهای دیگری نیز وجود دارد که از این عقیده فاسد دفاع کرده و آن نیز شبیه به صدها روایتی است که به دروغ به ائمه خود نسبت دادهاند و ادعای تواتر آنها را دارند. در حالی که اهل بیت پیامبر جاز آن پاک و مبرا هستند.
[۱۶٧] احمد بن زین الدین احسائی متوفای سال ۱۲۴۱هـ ، از تبار علمای متاخر آنهاست، خوانساری درباره او میگوید: «مترجم حکمای خداشناس و زبان عرفا و متکلمان، فیلسوفان عصر.... نمونهاش در این اواخر در فهم و معرفت .... پیدا نشده است.» روضات الجنان ۱/٩-۸۸ منقول از: الشیعه و التشیع، احسان الهی ظهیر ص ۳۰۸-۳۰٧ [۱۶۸] الرجعه ص ۴۱ [۱۶٩] عقاید الامامیه الاثنی عشریه ۲/۲۲۸ [۱٧۰] ترجمه آیه ۸۵ از سوره ی قصص [۱٧۱] تفسیر قمی ص ۲/۱۴٧ [۱٧۲] الانوار النعمانیه ۱/۱۴۱ [۱٧۳] رجعت،احمد احسایی،ص۲٩ همچنین، برای مشاهده سخنی مشابه این کلام که نویسنده کتاب ( علم الیقین فی اصول الدین) از ابوعلی طبرسی نقل کرده است به جلد ۲ صفحه ۸۲۳ آن کتاب مراجعه نمایید. [۱٧۴] الرجعة، ص۱۱ [۱٧۵] علم الیقین فی اصول الدین، محسن الکاشانی ۲/۸۲٧ حر عاملی در مدح مولف میگوید: (عاملی فاضل و ماهر و حکیم و متکلم و محدث و فقیه، شاعر، ادیب، مؤلف برجستهای در میان معاصران بوده است و دارای کتابهای فراوانی است که در میان آنها علم الیقین را ذکر کرده است. ... بوده است.) امل الامل ۲/۳۰۵ [۱٧۶] الرجعه ص ۱۱ [۱٧٧] الرجعه ص ۲۴ [۱٧۸] اوائل المقالات ۴۸ [۱٧٩] نقل از الرجعه از احسائی ص ۳۰. [۱۸۰] االإیقاظ من الهجعه فی اثبات الرجعه ص ۶۰. [۱۸۱] الرجعه ص ۲۴. [۱۸۲] الرجعه ص ۲۵ (هنگامی که خود قائم موعود افسانه باشد مسلما هر چه به او ربط دارد از او نیز افسانهای تر خواهد بود. (مترجم). [۱۸۳] حق الیقین ۲/۳.