مقدمه مترجم
بر کتاب (مصطلح الحدیث)
احکام شرعی فقط بوسیلهی ادلهای شناخته میشوند که شارع حکیم آن ادله را برای ارشاد مکلفین و راهنمایی آنها قرار داده است و به این ادله؛ اصول احکام یا مصادر شریعت برای احکام یا ادلهی احکام گویند، که البته همهی آنها اسمهای مترادف با معنی واحدی هستند.
خود این دلایل به تقسیمات مختلفی تقسیم میشود:
تقسیم اول: از جهت اتفاق و اختلاف مسلمین در این ادله، که به سه نوع تقسیم میشود:
نوع اول: ادلهای که محل اتفاق ائمهی مسلمین هستند، که عبارتند از: کتاب الله و سنت نبوی ج.
نوع دوم: ادلهای که محل اتفاق جمهور مسلمین هستند، که عبارتند از: اجماع و قیاس. بعضی از فرق مانند معتزله و خوارج مخالف اجماع هستند، و بعضی دیگر مانند جعفریه و ظاهریه مخالف قیاس هستند.
نوع سوم: ادلهای که محل اختلاف بین علما است، حتی بین کسانی که قیاس را قبول دارند، و این ادله عبارتند از: استصحاب، استسحان، مصالح مرسله، شرع گذشتگان (مَن قبلَنا) و قول صحابی. بعضی از علما این نوع را به عنوان مصادر تشریع معتبر دانستهاند و نزد برخی دیگر اعتبار ندارند. [۲]
تقسیم دوم: از جهت نسبت ادله به نقل یا رأی، که به دو نوع تقسیم میشوند: ادلهی نقلی و عقلی.
نوع اول: ادلهی نقلی که همان کتاب و سنت میباشند، و موارد دیگر مانند اجماع و مذهب صحابی و شرع گذشتگان به این نوع ملحق میشوند. به این نوع نقلی میگویند؛ زیرا تعبد بوسیلهی آنها به امر منقول از شارع مرتبط است و نظر و رأی در آن دخیل نیست.
نوع دوم: ادلهی عقلی که به نظر و رأی باز میگردد و این نوع همان قیاس است که استحسان و مصالح مرسله و استصحاب نیز به این نوع ملحق میشوند. به این نوع عقلی میگویند؛ زیرا به نظر و رأی منتسب هستند نه امر منقول از شارع.
همانطور که گفتیم ادلهی شرعی دو نوع هستند: عقلی و نقلی، اما با نظر و تأمل در مییابیم که کل ادلهی شرعی در کتاب و سنت محصور میشوند، زیرا آن دو، دلایل ثابتی هستند که از طرف شارع حکیم ثبوت یافتهاند نه از طریق عقل و رأی، بنابراین، کتاب و سنت مرجع احکام و مستند آنها از دو جهت میباشند؛ اول از جهت دلالت آنها (یعنی کتاب و سنت) بر احکام جزئیِ فرعی مانند احکام زکات و بیوع و عقوبات و همانند آنها، دوم از جهت دلالت آنها بر قواعد و اصولی که احکام جزئی فرعی به سوی آنها مستند میشوند؛ مثلا دلالت کتاب وسنت بر اینکه اجماع حجت است.
علاوه بر این میتوان گفت که سنت نیز به کتاب الله باز میگردد، از دو وجه:
وجه اول: قرآن کریم برعمل به سنت و اعتماد بر آن و استنباط احکام از آن دلالت میکند، چنانکه میفرماید: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ أَطِيعُواْ ٱللَّهَ وَأَطِيعُواْ ٱلرَّسُولَ وَأُوْلِي ٱلۡأَمۡرِ مِنكُمۡۖ﴾[النساء: ۵۹].
یعنی: اى کسانى که ایمان آوردهاید، اطاعت خدا و اطاعت فرستادهی خدا و اولو الأمر (حکما و علما) کنید.
و میفرماید: ﴿وَمَآ ءَاتَىٰكُمُ ٱلرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَىٰكُمۡ عَنۡهُ فَٱنتَهُواْۚ﴾[الحشر: ۷].
یعنی: و آنچه را که رسول خدا براى شما آورده بگیرید (و اجرا کنید)، و از آنچه نهى کرده خوددارى نمایید.
و میفرماید: ﴿فَلۡيَحۡذَرِ ٱلَّذِينَ يُخَالِفُونَ عَنۡ أَمۡرِهِۦٓ أَن تُصِيبَهُمۡ فِتۡنَةٌ أَوۡ يُصِيبَهُمۡ عَذَابٌ أَلِيمٌ٦٣﴾[النور: ۶۳].
یعنی: پس آنانکه فرمان او را مخالفت مىکنند، باید بترسند از اینکه فتنهاى دامنشان را بگیرد، یا عذابى دردناک به آنها برسد.
وجه دوم: بدون شک و تردید سنت فقط برای بیان کتاب الله و شرح معانی آن آمده است، بدلیل این فرمودهی الله تعالی: ﴿وَأَنزَلۡنَآ إِلَيۡكَ ٱلذِّكۡرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيۡهِمۡ﴾[النحل: ۴۴].
یعنی: و ما این ذکر (قرآن) را بر تو نازل کردیم، تا آنچه به سوى مردم نازل شده است براى آنها روشن سازى. خداوند متعال فرمود: ﴿وَأَنزَلۡنَآ إِلَيۡكَ ٱلذِّكۡرَ﴾و قرآن را بر تو نازل کردیم که امور ظاهری و باطنی، دینی و دنیایی مورد نیاز بندگان در آن وجود دارد. ﴿لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيۡهِمۡ﴾تا چیزی را که برای مردم فرو فرستاده شده روشن سازی، و این شامل روشنگری کلمات و مفاهیم قرآن میباشد.
و میفرماید: ﴿۞يَٰٓأَيُّهَا ٱلرَّسُولُ بَلِّغۡ مَآ أُنزِلَ إِلَيۡكَ مِن رَّبِّكَۖ﴾[المائدة: ۶۷].
یعنی: اى پیامبر؛ آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، کاملاً (به مردم) برسان.
در اینجا خداوند دستور بسیار مهمی به پیامبرش میدهد و آن رساندن پیامی است که خدا بر او نازل نموده است، و این ابلاغ در اینجا شامل تبلیغ کتاب و بیان معانی آن و شامل هر چیزی است که امت از ایشان دریافت کرده باشد، از قبیل عقاید و اعمال و گفتهها و احکام شرعی و مطالب الهی. سنت در واقع شرح قرآن است، قواعد کلی آن را توضیح میدهد، مجمل آن را روشن میسازد، و مختصر آن را مفصل، و مشکل آن را حل میکند.
بنابراین، سنت بیان کنندهی کتاب و شارح معانی، و تفصیل مجمل آن است، و هیچ امری را در سنت نمیبینیم مگر اینکه از دور یا نزدیک، قرآن بر آن دلالت دارد، زیرا خداوند قرآن را بیانگر هرچیز دانسته و از این لازم میآید که سنت نیز در آن وارد شود. بر این اساس کتاب الله اصل اصول و مصدر مصادر و مرجع تمامی ادله میباشد. [۳]
ما در اینجا قصد نداریم به بررسی و تشریح تمامی این ادله بپردازیم، اما آنچه را که از میان آنها انتخاب کردهایم؛ سنت نبوی جاست که بعنوان یکی از دو مرجع نقلی مورد استناد و حجت قرار میگیرد. سنت همان احادیثی هستند که اکنون در کتب مختلف حدیثی در دسترس میباشند، اما بدون شک تمامی آنچه که در آن کتابها وارد شدهاند حجت نیستند و لذا قصد ما چیزی جز شناسایی موارد حجت از آنها نیست که به اذن الله تعالی و به یاری او سعی میکنیم تا مقدمات این وظیفهی خطیر را که همان آشنایی با اصول و قواعد این شناخت است، بیاموزیم.
[۲] برای تفصیل اختلاف علما در خصوص این ادله به کتاب «الوجیز فی أصول الفقه» دکتر عبدالکریم زیدان مراجعه کنید. [۳] الوجیز فی أصول الفقه؛ دکتر عبدالکریم زیدان، ص۱۴۷- ۱۵۰.