مقدمهی مؤلف
الحمد لله، نحمده، ونستعينه، ونستغفره، ونتوب إليه، ونعوذ بالله من شرور أنفسنا ومن سيئات أعمالنا، من يهده الله فلا مضل له، ومن يضلل فلا هادي له، وأشهد أن لا إله إلا الله وحده لا شريك له، وأشهد أن محمداً عبده ورسوله، صلى الله عليه وعلى آله وأصحابه ومن تبعهم بإحسان إلى يوم الدين، وسلم تسليماً كثيراً. [۸۲]
و بعد:
براستی که الله تعالی محمد جرا با هدایت و دین حق فرستاد تا آن را بر تمامی ادیان برتری دهد، و کتاب و حکمت را بر او نازل نمود؛ که (منظور از) کتاب همان قرآن است و منظور از حکمت، سنت است، تا آنچه را که نازل شده است برای مردم بیان نماید، شاید به تفکر بپردازند و هدایت و رستگار شوند.
پس کتاب و سنت دو اصلی هستند که بوسیلهی آنها حجت خدا بر بندگانش برپا شده است و دو اصلی هستند که احکام اعتقادی و عملی از جهت وجوب و نفی بر آن دو استوار میشوند.
کسی که به قرآن استدلال میکند نیاز به یک نظر دارد و آن؛ نظر در دلالت نص بر حکم است، و نیازی به نظر در سند آن ندارد، زیرا قرآن بصورت نقل متواتر، ثابت قطعی است؛ هم لفظ و هم معنای آن: ﴿إِنَّا نَحۡنُ نَزَّلۡنَا ٱلذِّكۡرَ وَإِنَّا لَهُۥ لَحَٰفِظُونَ٩﴾[الحجر: ۹] یعنی: ما قرآن را نازل کردیم و بطور قطع ما خود نگهدار آن هستیم.
اما کسی که به سنت استدلال میکند نیاز به دو نظر و بررسی دارد:
اول: نظر در ثبوت آن از پیامبر ج؛ زیرا تمامی آنچه که به ایشان نسبت داده شده صحیح نیست. [۸۳]
دوم: نظر در دلالت نص بر حکم.
و از ضرورتهای نظر اول؛ احتیاج به وضع قواعدی میباشد که توسط آن قبول از مردود آنچه که به پیامبر جنسبت داده میشود، مشخص گردد. و علماء رحمهم الله برای وضع این قواعد همت کردند و آن را (مصطلح الحدیث) نام گذاشتند.
ما نیز کتاب میانه ای را در مورد آن به نگارش درآوردیم، که شامل قواعد مهم این فن میباشد - البته با توجه به برنامهی درسی دو سال اول و دوم در مرحلهی متوسطه موسسات علمی، و آن را (مصطلح الحدیث) نام گذاشتیم.
و این کتاب را در دو بخش قرار دادیم: بخش اول مشتمل بر برنامهی درسی سال اول است و بخش دوم نیز برنامهی درسی سال دوم را دربرمی گیرد.
و از الله تعالی خواستارم که علم ما را خالص برای خود وموافق رضایش ونافع برای بندگانش قرار دهد؛ براستی که او بخشاینده و سخاوتمند است.
[۸۲] حمد و ستایش برای خداوند، او رامی ستاییم، و از او کمک میجوییم، و از او آمرزش میخواهیم، و به سوی او توبه میکنیم، و ازشرارت خودمان و کارهای نادرست مان به خدا پناه میبریم، هر کس را خدا هدایت کند کسی او را گمراه نتواند کرد و کسی را که او گمراه کند، دیگر کسی او را هدایت نتواند کرد، و گواهی میدهم هیچ معبودی به حقی جز الله نیست که تنها و بی شریک است، و گواهی میدهم که محمد، بنده و فرستادهی اوست، صلوات خداوند بر او و بر آل و اهل بیت او و بر اصحاب و یاران او و بر کسانی باد که در احسان و خوبیها پیرو آنها هستند تا روز قیامت، و سلام و تحیت بسیار بر آنها باد. این عبارت قسمتی از خطبه حاجه ای بود که پیامبر جهمیشه با آن شروع به وعظ مینمود و به اصحابش یاد میدادند. البته این خطبه دارای چندین لفظ است که هرکدام توسط یکی از اصحاب روایت شدهاند مانند: عبد الله بن مسعود وأبو موسى اشعری وعبد الله بن عباس وجابر بن عبد الله ونبیط بن شریط وعایشهشو یک تابعی بنام زهری رحمه الله؛ که همگی آن الفاظ صحیح نیستند. [۸۳] البته همانطور که إن شاءالله بعدا در این کتاب خواهد آمد؛ سنت متواتر نیازی به بحث و بررسی ندارد و همواره مقبول است، بلکه این حدیث آحاد است که مورد بررسی محدثین قرار میگیرد تا صحت یا ضعف حدیث مشخص گردد.