چهارم- کسانی که به ظاهر خیرخواهان دین هستند
و احادیثی را دربارهی فضایل اسلام و آنچه مربوط به آنست، و زهد در دنیا و همانند آنها را جعل میکنند و هدفشان از این کار ترغیب نمودن مردم به دین و زاهد بودن آنها در دنیاست. مانند: ابو عصمۀ نوح بن ابی مریم، قاضی مرو که احادیثی را در فضایل سورههای قرآن وضع نموده چنانکه خود او میگوید: من دیدم که مردم از قرآن روی گردان شده و به فقه ابو حنیفه و مغازی ابن اسحاق مشغول شدهاند. یعنی ابو عصمۀ با دیدن چنین وضعیتی (و ظاهرا به قصد خیرخواهی) اقدام به وضع احادیثی در فضایل سورههای قرآن نمود (تا مردم به قرآن خواندن روی بیاورند). [۲۲۶]
[۲۲۶] همچنین شخصی بنام «میسره بن عبد ربه» از چنین کسانی بوده است. ابن حبان در کتاب «الضعفا» از ابن مهدی روایت میکند: «به میسره بن عبد ربه گفتم: این احادیث را از کجا آوردهای؟! (مثلا) کسی که فلان سوره را بخواند فلان ثواب به وی میرسد!؟ (میسره) گفت: آن احادیث را وضع کردهام تا مردم را به اعمال نیک ترغیب نمایم!». بیشتر این افراد از عارفان و متصوفان هستند و به منظور ترغیب مردم به کارهای نیک احادیثی را به دروغ به پیامبر جنسبت دادهاند. (نگاه کنید به: تیسیر مصطلح الحدیث، ص ۷۵). ابن صلاح در «علوم الحدیث» میگوید: «وضعکنندگان احادیث چندین صنف هستند اما آنها که بیشترین ضرر را به حال امت دارند کسانی هستند که به زهد و پارسایی منسوبند و با توجه به گمان و نیت خود حدیث جعل کردهاند و مردم هم به خاطر اعتماد و اطمینانی که به آنها داشتند جعلیات آنها را پذیرفتند و به همین دلیل اساتید ماهر حدیث علیه این اصناف قیام کردند و از جعلیات آنها پرده برداشتند و خداوند را شکر [میگوییم] که این ننگ را از احادیث پیامبر جزدودند».