مصطلح حدیث

فهرست کتاب

تعدیل:

تعدیل:

الف) تعریف: راوی با صفاتی توصیف می‌شود که به موجب آن اوصاف، روایتش قبول می‌گردد؛ از جمله: اثبات صفتی که بیانگر مقبولیت روایت وی است، یا نفی صفتی از او که بیانگر مردود بودن روایت است. مثلا گفته شود: او ثقه [۲۳۵]است، یا قوی است، یا اشکالی بر وی نیست (لا بأس به)، یا حدیثش رد نمی‌شود.

ب) تعدیل به دو نوع تقسیم می‌شود:

مطلق و مقید.

۱- مطلق: یعنی راوی بصورت مطلق با وصف تعدیل ذکر می‌شود بدون اینکه فقط به یکی از اوصاف تعدیل مقید شود. بنابراین، چنین بیانی از راوی موجب خواهد شد که وی در همه‌‌ی احوال توثیق گردد.

۲- مقید: یعنی صفت تعدیل برای راوی فقط به نسبت شیء معینی ذکر می‌شود، مثلا گفته می‌شود که: راویت او از فلان شیخ یا طائفه پذیرفته می‌شو، و یا همانند آن‌ها، بنابراین، او به نسبت آن شیء معین توثیق می‌گردد نه در همه‌‌ی موارد.

مثلا گفته می‌شود: او در حدیث زهری ثقه است [یعنی احادیثی که از زهری روایت کرده مقبول است]، یا در احادیثی که از اهل حجاز روایت نموده ثقه است، اما در غیر آن احادیث بعنوان ثقه پذیرفته نمی‌شود. ولی چنان‌که هدف از مقید ساختن وی به نسبت احادیث زهری یا اهل حجاز فقط برای نقض ادعای کسانی باشد که او را در مورد احادیث آن‌ها ضعیف دانسته‌اند، در اینصورت منعی ندارد که او در غیر آن‌ها (یعنی احادیث زهری و اهل حجاز) نیز بعنوان ثقه محسوب شود.

ج) تعدیل دارای چند مرتبه است:

- بالاترین آن: آنچه که بر نهایت تعدیل دلالت دارد. مانند اینکه گفته شود: ثقه‌ترین مردم (أوثق الناس)، یا هرآنچه که باعت تقویت و ثبوت وی شود. [۲۳۶]

- بعد از آن، آنچه که بر یک یا دو صفت از صفات تعدیل تاکید دارد. مانند: ثقة ثقة (مطمئنِ مطمئن) یا ثقه و قوی، و یا همانند آن. [۲۳۷]

- و پایین‌ترین آن: لفظی که نزدیک به پایین‌ترین مرتبه جرح باشد. مانند: صالح، یا «متوسط» یا «حدیثش روایت می‌شود» و یا همانند آن.

و بین این مراتب، مرتبه‌های معلوم دیگری نیز وجود دارد. [۲۳۸]

د) برای قبول تعدیل چهار شرط لازم است:

۱- تعدیل راوی باید از طرف شخصی عادل باشد، یعنی از فاسق چیزی قبول نمی‌شود.

۲- بایستی توسط شخصی هوشیار باشد، بنابراین، از فردی ساده لوح که با ظواهر حال (راوی) فریب می‌خورد، پذیرفته نمی‌شود.

۳- باید توسط کسی باشد که با اسباب تعدیل راوی آشنا است؛ پس تعدیل فردی توسط کسی که صفات قبول و رد راویان را نمی‌داند قبول نمی‌شود.

۴- تعدیل نباید بر کسی اطلاق شود که به مواردی همچون کذب و فسق آشکاری مشهور است، و یا به صفاتی دیگر شهرت یافته که به موجب آن‌ها روایتش رد می‌شود.

[۲۳۵] مراد از ثقه؛ یعنی کسی که دو صفت عدالت و ضابط بودن را دارا باشد. [۲۳۶] بعبارتی هر وصفی که بیانگر مبالغه در توثیق راوی باشد، و یا از اوصافی بر وزن أفعَلَ در حق او بکار برده شود، مانند: «أثبت الناس» یا «أعدل الناس». گاهی بعضی از محدثان در مورد برخی از راویان اصطلاح «أثبت الناس في فلان»را بکار می‌برند؛ مثل این قول ابن معین: «‎أثبت الناس في الزهری مالكٌ و مَعمَرٌ و يونسُ». یعنی: ثقه‌ترین افراد در نقل روایت از زهری، مالک و معمر و یونس هستند.‏ لذا اگر روایتی توسط این سه نفر از زهری نقل شده باشد، آن روایت نسبت به نقل دیگران از ‏زهری قوی‌تر خواهد بود.‏ [۲۳۷] مثلا الفاظ دیگری همچون: «ثقة حافظ»، یا «ثقة حجّة». [۲۳۸] بعنوان مثال یکی از مراتب دیگر اینست که راوی با صفتی که دلالت بر توثیق است وصف می‌شود بدون آنکه بر آن تأکیدی صورت گیرد، مانند: ثقة، حجة. و یکی دیگر از مراتب آنست که راوی با صفت تعدیل وصف می‌شود بدون آنکه از آن صفت، ضابط بودن راوی احساس شود؛ مانند: صدوق، لا بأس به (ایرادی بر او نیست). (نگاه کنید به: تیسیر مصطلح الحدیث، ص ۱۳۱).