مصطلح حدیث

فهرست کتاب

تعریف سنت:

تعریف سنت:

الف) سنت در لغت عبارتست از: طریق و روشی که بر انجام آن مواظبت شود، بگونه‌ای که فعل به موجب آن تکرار گردد؛ مانند این فرموده‌‌ی الله تعالی: ﴿سُنَّةَ ٱللَّهِ فِي ٱلَّذِينَ خَلَوۡاْ مِن قَبۡلُۖ وَلَن تَجِدَ لِسُنَّةِ ٱللَّهِ تَبۡدِيلٗا٦٢[الأحزاب: ۶۲].

یعنی: این سنّت خداوند در اقوام پیشین است، و براى سنّت الهى هیچ گونه تغییر نخواهى یافت.

و سنت انسان، یعنی روشی که به آن ملتزم گشته و بر انجام آن مواظبت می‌کند حال چه آن روش پسندیده باشد یا نکوهیده. [۷]

ب) در تعریف اصطلاحی، سنت نزد علما تعاریف جداگانه‌ای دارد بگونه‌ای که فقها و اصولیین و محدثان هریک تعاریف مجزایی از سنت ارائه داده‌اند:

‏۱- در اصطلاح فقها: بعضی از فقها سنت را بر عبادات مستحب یا نوافلی که از پیامبر جنقل شده است اطلاق کرده‌اند. بر این اساس عباداتی که حکم واجب را ندارند، سنت یا مستحب ‏یا مندوب گویند. البته اگر به کتاب‌های فقهی نظر شود متوجه می‌شویم که در نزد فقها اطلاق کلمه‌‌ی ‏سنت فقط مربوط به امورات مستحب در باب عبادات نمی‌شود؛ بلکه شامل عبادات و غیر آن نیز می‌‏شود.‏

و گاهی در کلام بعضی از فقها، سنت به مقابل بدعت اطلاق می‌گردد، مثلا گفته می‌شود: فلان عمل ‏مطابق سنت است؛ هرگاه آن عمل موافق عمل پیامبر جباشد، و فلان عمل بدعت ‏است؛ هرگاه بر خلاف روش پیامبر جانجام پذیرد. [۸]امام شوکانی در «ارشاد الفحول» می‌‏گوید: «سنت بر نقطه مقابل بدعت اطلاق می‌گردد، مثل اینکه گفته می‌شود: فلانی از اهل سنت است». ‏و وقتی کسی براساس کردار پیامبر حرکت کند خواه عملی باشد که قرآن بر آن دلالت کند یا نه، گفته ‏می‌شود: فلانی پیرو سنت می‌باشد و هرگاه خلاف آن عمل کند گفته می‌شود: فلانی بدعت گذار است.‏

در این تعریف، مستحب یا واجب بودن عمل مد نظر نیست، بلکه معیارِ سنت بودن فعل، موافقت آن ‏عمل با عمل پیامبر جاست، حال چه آن عمل جزو واجبات باشد و یا جزو مستحبات.‏

۲- در اصطلاح اصولیین: سنت از نگاه اصولی‌ها اصلی از اصول احکام شرعی و دلیلی از دلایل است که بعد از قرآن کریم قرار می‌گیرد و عبارتست از: هرچیزی که از پیامبر جاز قول یا فعل یا تقریر صادر شده باشد. [۹]بر این اساس سنت در نزد علمای اصول عبارتست از منقولات و نصوصات شرعی که غیر از قرآن کریم باشد، یعنی کلام رسول الله جیا فعل او را به عنوان سنت می‌شناسند. مثلا پیامبر جمی‌فرماید: «لا ضَرَرَ وَلا ضِرار» [۱۰]حال از نظر یک اصولی این سخن نه کلام الله است و نه اجماع و نه قیاس، بلکه داخل در سنت می‌باشد، و این سخن جزو ادله‌‌ی نقلی می‌باشد که داخل در قرآن نیست بلکه جزو نصوصی است که از پیامبر جصادر گشته است.

۳- سنت در اصطلاح محدثین: سنت مترادف با حدیث است؛ یعنی عبارتست از: هرآنچه که از قول یا فعل یا تقریر یا صفتی (ظاهری یا اخلاقی) که به پیامبر جنسبت داده می‌شود. براساس این تعریف هر چیزی که از پیامبر جچه قبل از نبوت و چه بعد از آن منقول باشد داخل در معنای سنت خواهد بود. [۱۱]

می‌بینیم که برای هرکدام از تعاریف وجهه‌ای وجود دارد؛ مثلا غرض محدثان شناخت اقول و افعال و تقریرات و صفات پیامبر جو نقل آن‌ها برای مردم است بدون اینکه حکم شرعی را ثابت کنند، همانطور که اخبار و شمایل و داستان‌ها و صفات اخلاقی و خلقتی ایشان را بیان کرده‌اند. علمای اصول از این جهت که سنت یکی از مصادر شریعت می‌باشد آن را مورد توجه قرار داده‌اند و لذا صفات (ظاهری و اخلاقی) برای آن‌ها مهم نیست، و از آن سو به اقوال و افعال و تقریرات ایشان توجه می‌کنند که احکام افعال بندگان را از جهت حرام بودن یا واجب بودن و یا مباح بودن و غیره دربر می‌گیرد. اما فقها از ناحیه‌‌ی دلالت سنت بر حکم شرعی به آن می‌نگرند، زیرا سنت از پیامبر جصادر گشته است و آن‌ها در پی یافتن حکم شرع بر افعال بندگان از جهت اباحه یا تحریم یا وجوب یا استحباب یا کراهت هستند.

[۷] الوجیز فی أصول الفقه؛ دکتر عبدالکریم زیدان، ص۱۶۱. [۸] الوجیز فی أصول الفقه؛ دکتر عبدالکریم زیدان، ص۱۶۱. [۹] الوجیز فی أصول الفقه؛ دکتر عبدالکریم زیدان، ص۱۶۱. [۱۰] یعنی: نه به خود زیان برسانید و نه به دیگران. (صحیح – روایت ابن ماجه و السلسلة الصحیحة؛ شماره۲۵۰). [۱۱] لمحات فی أصول الحدیث؛ دکتر محمد ادیب صالح، ص۳۲.