ب- تصنیف فروع:
در این روش، مصنِّف، اصول (یعنی احادیث) منتسب به اصل آن را بدون سند نقل میکند، و این نوع نیز دارای روشهای مختلفی است از جمله:
۱- تصنیف بر ابواب مثل: «بلوغ المرام» ابن حجر عسقلانی، و «عمدة الأحكام» عبد الغنی المقدسی. [که در این دو کتاب، مصنفین، احادیث را - از کتابهایی که بر روش «تصنیف اصول» تدوین شدهاند - بدون ذکر اسناد آن نقل کردهاند].
۲- تصنیف احادیث براساس ترتیب حروف، مثل «الجامع الصغير»سیوطی.
و همچنین روشهای بیشتری از این دو نوع وجود دارند و اهل حدیث هرکدام را که برای تحصیل و تحقیق مناسب دیدهاند، تصنیف نمودهاند. [۳۳۴]
[۳۳۴] به طور کلی مصنفات و کتابهای حدیثی به دو روش تدوین میشوند:
اول) تصنیف احادیث براساس ابواب و موضوعات مختلف دین.
دوم) تصنیف احادیث براساس اسم راویان.
همچنین میتوان به گونهای دیگر تقسیم بندی نمود:
۱) مصنفاتی که ابواب و موضوعات آن، مشتمل بر تمامی ابواب دین میباشند، و آنها نیز خود دارای انواع مختلفی هستند: (جوامع – مستخرجات و مستدرکات بر جوامع- مجامع – زوائد).
۲) مصنفاتی که ابواب و موضوعات آن شامل اکثر ابواب دین هستند، و آنها نیز چند نوع هستند: (سُنَن- مصنّفات – موطّآت- مستخرجات بر سنن).
۳) مصنفاتی که مختص به یکی از ابواب دین یا یکی از جوانب آن میباشند، و چند نوع هستند: (أجزاء– ترغیب وترهیب- زهد وفضائل و آداب واخلاق – احکام - موضوعات خاص – کتب تخریج - شرحهای حدیثی وتعلیقات بر آن).
اول) کتابهایی که براساس ابواب و موضوعات دین تصنیف شدهاند:
در این نوع از تصنیفات، احادیث مربوط به هریک از موضوعات دین، کنار هم جمع میگردند تحت یک عنوان عام، و نامیده میشود: «کتاب»؛ مثل: کتاب الإیمان، کتاب الصلاة، کتاب الزکاة...
سپس هر موضوع خود به ابواب دیگری تقسیم میشود؛ تحت عنوان «باب»، و برای آن عنوانی انتخاب میشود که به آن عنوان، ترجمه گفته میشود. مثل: باب «إطعام الطعام من الإسلام». گاهی میتوان از روی همین ترجمه ها؛ یا همان عناوین ابواب، به مذهب فقهی مصنف پی برد، چنانکه گفته میشود عناوینی که امام بخاری بر ابواب مختلف کتاب خود گذاشته است، آرای فقهی او میباشد.
اما تصنیفاتی که براساس ابواب مختلف مرتب میشوند، خود به چند قسم دیگر تقسیم میشوند که عبارتند از:
۱- جوامع
۲- سُنَن
۳- مصنفات
۴- مُستدرکات
۵- مُستخرجات
توضیحات:
۱) جوامع: کتابهایی هستند که مشتمل بر همهی ابواب و موضوعات دین میباشند، و این ابواب عبارتند از: باب عقائد، أحکام، سیره، آداب، تفسیر، فِتَن، أشراط الساعة (نشانههای قیامت) و باب مناقب. البته وجود تمامی این ابواب در کتاب شرط نیست.
از جملهی این کتابها میتوان به کتابهای زیر اشاره نمود:
۱- الجامع الصحیح امام بخاری.
۲- الجامع الصحیح امام مسلم .
۳- الجامع الترمذی، مشهور به سنن الترمذی، که به دلیل اهتمام و توجه او به احادیث مربوط به احکام و موضوعات فقهی، به سنن نیز نامگذاری شده است.
احادیث این کتابها، غالبا احادیث مرفوع هستند، ولی کتابهای دیگری هستند که بمانند جوامع تصنیف شدهاند ولی احادیث مرفوع و موقوف و مقطوع در آنها جمع آوری شدهاند، که به این نوع از جوامع، مصنَّف هم گویند، از جمله مشهورترین آنها میتوان به کتب زیر اشاره نمود:
۴- جامع عبد الرزاق (یا مصنف عبدالرزاق).
۵- جامع سفیان ثوری (یا مصنف سفیان ثوری).
۶- جامع سفیان ابن عیینه (یا مصنف سفیان ابن عینیه).
۷- جامع معمر (یا مصنف معمر).
۲) سنن: کتابهایی هستند که مشتمل بر احادیث مرفوع مربوط به احکام هستند که براساس ابواب فقهی مرتب شدهاند، و مشهورترین آنها عبارتند از: «سنن أبی داود» و «سنن الترمذی» و «سنن النسائی» و «سنن ابن ماجة»، و به این کتابها «السنن الأربعة» نیز اطلاق میشود.
و هرگاه گفته شد: الثلاثة، مراد تمامی آنها بجز سنن ابن ماجه است.
و هرگاه گفته شد: الخمسة، مراد تمامی آن کتب چهارگانه به همراه مسند امام احمد است.
و هرگاه گفته شد: الستة، مراد تمامی آن کتب چهارگانه به صحیحین است.
و در برخی از کتابهای تخریج و رجال، از رموز زیر استفاده میشود:
(خ) بخاری، (م) مسلم، (د) أبوداود، (ت) ترمذی، (س) نسائی، (ه) ابن ماجه، (ع) الستة، (عه) سنن الأربعة.
۳) مصنَّفات: جمع مصنَّف است، و کتابهایی هستند که همانند کتب جوامع براساس ابواب مرتب شده، ولی مشتمل بر حدیث موقوف (اقوال صحابه) و مقطوع (اقوال و فتاوای تابعین) نیز به همراه حدیث مرفوع (یعنی احادیث پیامبر ج) هستند. موضوع این کتابها بیشتر فقهی هستند، ولی موضوعات مهم دین از جمله باب عقاید و آداب نیز به آنها ملحق میشوند.
از جمله مشهورترین مصنفات میتوان به موارد زیر اشاره نمود:
۱- مصنَّف وکیع بن جراح رؤاسی کوفی (متوفی ۱۶۷).
۲- مصنَّف حمّاد بن سلمة بن دینار بصری (متوفی ۱۶۷).
۳- مصنَّف عبدالرزاق بن همّام صنعانی (متوفی ۲۱۱).
۴- مصنَّف سلیمان بن داود عتکی بصری (متوفی ۲۳۴).
۵- مصنَّف أبو بکر عبد الله بن محمد ابن أبی شیبة (متوفی ۲۳۵).
که در بین این کتابها، دو کتاب «مصنف عبدالرزاق» و «مصنف ابن ابی شیبة» چاپ شدهاند و در دسترس هستند.
۴) مستدرکات: جمع مُستَدرَک است، و استدراک در اصطلاح اهل حدیث عبارتست از جمع آوری احادیث بر مبنای شروط یکی از مصنفین و مؤلفین مشهور در یک کتاب مستقل، که آن مصنفین حدیث را در کتاب خود نیاورده است. میدانیم که شیخین یعنی بخاری و مسلم تمامی احادیث صحیح را در کتاب خویش نیاوردند، و آنها نیز خود را به آن ملتزم نکرده بودند، بنابراین، احادیث دیگری وجود دارند که اگر شروط آنها (بخاری و مسلم) را بر آن احادیث تطبیق کنیم، به درجهی صحیح میرسند و لذا برخی از علما اقدام به استدراک آنها نمودند و آن احادیث را در کتابهایی جمع کردند و بر آنها اسم «مستدرکات» اطلاق نمودند، و مشهورترین آن؛ کتاب «المستدرک» حاکم نیشابوری و ابو ذر هروی بر صحیحین است، و نیز کتاب «الإلزامات» دارقطنی که احادیثی آن بر شرط بخاری و مسلم جمع آوری شدهاند.
مثلا گفته میشود: «هذا حديث صحيح على شرط الشيخين»، «هذا حديث صحيح على شرط البخاری».
۵) مُسْتَخْرَجات: جمع مستحرج است و به معنای خارج کردن چیزی از جای خود است.
و در اصطلاح محدثین، یعنی مؤلف کتابی از کتابهای حدیث را انتخاب کرده و احادیث آن کتاب را با اسناد خود میآورد که با طریق صاحب کتاب متفاوت است، ولی با او در شیخ یا مافوق شیخ موافقت میکند ولو اگر در یک صحابی باشد، یعنی اسناد مؤلف با اسناد صاحب کتاب بجز در شیخ یا مافوق شیخ مغایرت دارد.
مانند مستخرج ابوبکر اسماعیلی بر صحیح بخاری و مستخرج ابی عوانة اسفرایینی بر صحیح مسلم، و مستخرج ابو نعیم اصفهانی و ابوبکر برقانی بر صحیحین.
گاهی فردی که استخراج میکند، بعضی از احادیث را به سبب نیافتن اسنادی که وی را راضی کند، ساقط میکند و آن را در کتاب خویش نمیآورد و یا حدیث را با همان سند صاحب کتاب میآورد.
از جمله فوائد مستخرجات:
- گاهی موجب علو اسناد حدیث است.
- با وجود اسناد دیگر، حدیث از قوت بیشتری برخوردار میگردد.
- گاهی اسناد صاحب کتاب بصورت معنعن (عن فلان عن فلان) است، ولی در اسنادی که مؤلف مستخرج میآورد تصریح به سماع شده است و این امر موجب تقویت حدیث خواهد شد.
- گاهی زوائدی بر متن حدیث داخل میشود که در متن اصلی صاحب کتاب وجود نداشته است، زیرا مؤلفینِ مستخرجات خود را ملتزم نکردهاند که حتما حدیث را با لفظ صاحب کتاب بیاورند.
دوم) کتابهایی که براساس اسم صحابه مرتب و تصنیف شدهاند:
از جمله تصنیفات حدیث، کتابهایی هستند که احادیث آنها براساس اسمهای صحابه مرتب شدهاند و در آن کتابها، احادیثی را که هریک از صحابه روایت کردهاند در مکان خاص خود ذکر شدهاند، و این نوع از تصنیفات روش مفیدی برای شناخت تعداد مرویات یک صحابی از پیامبر جهستند. و اما کتابهایی که احادیث آنها بر مبنای اسم صحابه مرتب شدهاند، خود دو نوع هستند:
۱- مسانید.
۲- معاجم.
توضیحات:
۱) مسانید: جمع مُسنَد است، و آن کتابی است که مصنِّف آن، مرویات هر صحابی را به ترتیب حروف الفبایی میآورد (در این حالت مشابه معاجم خواهند بود)، و گاهی برخی از مصنفین احادیث صحابی را بر مبنای انساب و یا به ترتیب محاسبهی سوابق اسلام آنها میآورند، مانند روش امام احمد در مسند خویش، و گاهی نیز احادیث صحابی را بدون رعایت ترتیب میآورند و لذا میبینیم که ابتدا حدیثی را در مورد نکاح آورده و بعد از آن حدیثی را در مورد طهارت میآورد. گاهی نیز مصنف فقط احادیث یک صحابی یا گروهی از آنها را جمع آوری میکند، مانند مسند ابوبکر، یا مسند عشرهی مبشره. گاهی نیز مصنف، احادیث را براساس ابواب و حروف مرتب میکند نه براساس روایات صحابی، زیرا احادیث او متصل و مرفوع به پیامبر جهستند، مثل مسند بقی بن مخلد الأندلسی (المسند الکبیر).
از جمله کتابهای مسند میتوان اشاره نمود به: مسند ابوداود طیالسی (متوفی ۲۰۴هجری)، مسند بقی بن مخلد (متوفی ۲۹۶هجری) که مسند او «مصحف» هم نامیده میشود، و مسند أبی یعلى الموصلی و کاملترین و گستردهترین آن مسانید؛ مسند امام احمد بن حنبل (متوفی ۲۴۱هجری) است.
و از جمله کتابهای مسند عبارتند از:
(مسند ابن أبى عمرالعدنى)
(مسند حارث بن أبى أسامة)
(مسند حمیدى)
(مسند شافعى)
(مسند شهاب؛ قضاعى)
(مسند طیالسى)
(مسند فردوس؛ دیلمى)
(مسند أبو بکر بن أبى شیبة)
(مسند أبو یعلى)
(مسند أبى شیبة)
(مسند أحمد بن منیع)
(مسند إسحاق بن راهویه)
(مسند عبد بن حمید)
(مسند مسدد)
نکته: مُسنَد (با فتح نون) برای اصطلاحات دیگری نیز بکار میرود، و منظور از «مُسنَد» همیشه کتاب حدیثی نیست! بلکه مراد از آن، سند حدیث است. و محدثین گفتهاند که مسند؛ حدیث مرفوعی که اسناد آن تا پیامبر جمتصل باشد. و بعضی دیگر از محدثین گفتهاند که همان حدیث مرفوع است حال چه متصل باشد و چه منقطع، اما قول اول راجح است یعنی مسند عبارت است از حدیث مرفوع با اسناد متصل، و این تعریف را حاکم، و ابن حجر در «النخبة» برگزیدهاند.
اما متّصِل یا موصول عبارتست از: حدیث متصلی که اسناد آن تا پیامبر جیا یکی از صحابه متصل باشد. پس این تعریف فقط مشمول احادیث مرفوع و موقوفی میشودکه سند آنها متصل است. بنابراین، هنگامی که گفته میشود: «فلان حدیث مُسند است»؛ یعنی اینکه حدیث متصل به پیامبر صلی الله علیه وسلم است. و هنگامی گفته میشود: «فلان حدیث متصل است»؛ یعنی حدیث متصل به پیامبر جیا یکی از اصحاب است.
اما نزد محدثین، قول تابعی حتی اگر سند آن متصل هم باشد به عنوان موصول شناخته نمیشود، بلکه آن مقطوع است، اما جایز است که لفظ اتصال را همراه با اسم تابعی مقید نمود، مثلا گفته میشود: فلان حدیث متصل است به زهری یا سعید بن مسیب یا حسن بصری (که این سه تن جزو تابعین هستند، بنابراین، احادیث آنها جزو مقطوع است)، از طرفی به روایت تابعین مقطوع گفته میشود که این اسم با موصول تضاد دارد، بنابراین، اطلاق متصل بر آن بمانند وصف شیئی با دو اصطلاح متضاد است.
اما مسنِد (با کسر نون) یعنی کسی که حدیث را با سند خود روایت میکند.
۲) معاجم: جمع مُعجَم است، و در آن، احادیث به ترتیب شیوخ و صحابه، یا اسانید و یا شهرها آورده شدهاند و اغلب، ترتیب براساس حروف هجاء است. فرق دیگر معاجم با مسانید این است که احادیث صحابه در معجم، براساس حروف معجم (الفبا) مرتب شدهاند، بجز احادیث عشرهی مبشره که احادیث آنها جلوتر ذکر شدهاند، و عشرهی مبشره آن دسته از اصحاب پیامبر جهستند که به آنها مژدهی بهشت داده شده است و عبارتند از: ابوبکر، عمر، عثمان، علی، طلحه، زبیر، سعد بن أبی وقاص، وعبد الرحمن بن عوف و أبو عبیده وسعید ابن زیدشاجمعین.
مشهورترین معاجم؛ معجم الکبیر، و معجم الاوسط و معجم الصغیر أبو القاسم سلیمان بن أحمد طبرانی (متوفى ۳۶۰) است، که در این میان، دو کتاب الصغیر و الأوسط براساس شیوخ مرتب شدهاند، ولی معجم الکبیر براساس اسم صحابه مرتب شدهاند، و هرگاه اسم «المعجم» ذکر شد، مراد از آن «المعجم الکبیر» است، بعبارتی اگر در جایی گفته شود که فلان حدیث را طبرانی در معجم آورده است، منظور اینست که حدیث در معجم الکبیر آمده است.
توضیحاتی بر دیگر تصنیفات حدیثی:
۱) موطئات: موطأ در لغت به معنای آسان کننده، آماده و فراهم کننده است.
و در اصطلاح محدثین، کتابی است که احادیث آن براساس ابواب فقهی مرتب شده باشد، و با مصنفات و سنن تفاوت چندانی ندارند.
و مشهورتین موطئات عبارتند از: موطأ مالک بن أنس المدنی، و موطأ بن أبی ذئب محمد بن عبد الرحمن المدنی، که اکنون بجز موطأ امام مالک، کتاب دیگری از این نوع تصنیفات در دسترس نیست.
امام مالک بر احادیث و آثار وارده در کتاب موطأ، تعلیقات فقهی خود را نیز اضافه کرده است، و از او روایت شده که گفت: «عرضت كتابي هذا على سبعين فقيها من فقهاء المدينة فكلهم وطئني عليه فسميته الموطأ»؛ این کتاب خود را بر هفتاد فقیه از فقهای مدینه عرضه کردم که همهی آنها با من بر آن موافقت کردند، پس اسم آن را الموطأ گذاشتم.
و موطئات به این اسم نامگذاری شدهاند؛ چون مؤلف آنها، کتاب را برای مردم آسان گردانده و برای آنها آماده و فراهم کردهاند.
۲) اجزاء: جزء، نزد محدثین به تألیفی گفته میشود که مؤلف آن احادیث یک صحابی یا یک تابعی و ما بعد تابعی را جمع آوری کرده باشد؛ مانند جزء ابوبکرس، و گاهی به تألیفی گفته میشود که احادیثی را در یک موضوع واحد جمع آوری کرده باشد، مانند جزء مروزی دربارهی «قیام اللیل»و جزء سیوطی دربارهی «صلاة الضحی».
۳) اطراف: جمع طرف است و معنی «طرف الحدیث»؛ یعنی جزئی از متن حدیث که دلالت بر بقیهی آن دارد، مثلا حدیث: «بني الإسلام على خمس»یا «الأعمال بالنيات».
و در اصطلاح محدثین، کتابی است که مؤلف آن فقط جزئی از متن احادیث را ذکر میکند که دلالت بر کل حدیث میکند، سپس تمامی اسنادی را که متن حدیث از طریق آنها آمدهاند را (با مراجعه به منابعی که در آنها روایت شدهاند) ذکر میکند.
مثلا مؤلف، اسناد حدیث را از کتاب صحیحین ذکر میکند؛ چنانکه أبی مسعود دمشقی در «أطراف الصحیحین» انجام داده است، و یا اسناد حدیث را از سنن اربعه ذکر میکند؛ مانند کتاب «الإشراف على معرفة الأطراف» ابن عساکر، و یا از کتب سته؛ مانند کتاب «تحفة الأشراف بمعرفة الأطراف» تألیف ابی الحجاج یوسف عبد الرحمن المزی (متوفی ۷۴۲هجری)، و کتاب مشهور دیگری که بر روش اطراف تصنیف شده است؛ کتاب «ذخائر المواریث فی الدلالة على مواضع الحدیث» تصنیف شیخ عبد الغنی النابلسی (متوفى ۱۱۴۳) است.
برخی از مولفین، اسناد هر حدیث را بطور کامل ذکر میکنند، ولی بعضی دیگر فقط به ذکر جزئی از سند حدیث (مثلا شیخ مؤلف) اکتفا میکنند، اما هیچکدام از مصنفین متن کامل حدیث را نمیآورند.
از جمله فواید کتب اطراف عبارتند از:
۱- تسهیل شناخت اسانید حدیث، به علت جمع آوری تمامی اسناد آن در یک مکان واحد.
۲- شناخت همهی کسانی (از صاحبان کتابهای اصول) که حدیث را تخریج کردهاند و نیز شناخت بابی که حدیث را در آن آوردهاند.
۳- امر تحقیق و جستجو در مورد حدیث و سند آن را برای محقق، آسان و میسر شده است.
۴) مجامع: کتابهایی هستند که مؤلف آن، احادیث چند کتاب از منابع و مصادر حدیث را در کتاب خود یکجا جمع آوری میکند، و بر دو روش تصنیف میشوند:
روش اول: تصنیف احادیث براساس ابواب، از جمله مهمترین این کتابها عبارتند از:
۱- «جامع الأصول من أحاديث الرسول» ابن اثیر مبارک ابن محمد جزری (متوفی ۶۰۶هـ) .
که مولف آن، احادیث کتابهای صحیحین و الموطأ و سنن ثلاثه را جمع آوری کرده است. ولی مؤلف درجهی احادیث سنن را بیان نکرده و حتی کلام ترمذی بر احادیثش را نیز ذکر نکرده است.
۲- «كنز العمال في سنن الأقوال والأفعال» شیخ محدث علی بن حسام المتقی هندی(متوفی ۹۷۵هـ)،که مؤلف آن احادیث ۹۳ کتاب را جمع آوری نموده، و از این جهت همانندی برای این کتاب وجود ندارد، ولی از بیان احوال احادیث غفلت نموده است.
روش دوم: ترتیب احادیث براساس اولین کلمهی هر حدیث، البته بر حسب ترتیب حروف معجم، و مهمترین این کتابها عبارتند از:
۱- «الجامع الكبير» یا «جمع الجوامع» امام حافظ جلال الدین سیوطی (متوفی ۹۱۱هـ).
این کتاب، همان اصل کتاب کنز العمال است که اشاره کردیم.
۲- «الجامع الصغير لأحاديث البشير النذير» امام سیوطی، احادیث این کتاب منتخبی از کتاب «الجامع الکبیر» است که احادیث تکراری آن کتاب حذف شده و در عوض احادیث دیگری به آن افزوده شده است، و احادیث آن بالغ بر ده هزار و سی و یک (۱۰۰۳۱) حدیث است. علمای زیادی این کتاب را شرح دادهاند.
۵) زوائد: در این نوع تصنیفات، مؤلف، احادیث زائد یک کتابِ حدیثی را که در دیگر کتابهای حدیثی وجود ندارند جمع آوری میکند. مثلا مؤلف یک کتاب حدیث را انتخاب کرده و سپس احادیثی را که فقط در این کتاب آمده و در دیگر کتب یافت نمیشود را استخراج نموده و در کتابی جمع میکند.
از جمله این نوع تصنیفات، دو کتاب مشهور زیر هستند:
۱- «مجمع الزوائد ومنبع الفوائد» حافظ نور الدین علی بن أبی بکر هیثمی (ت۸۰۷ هـ ).
مؤلف، احادیث زائد در کتابهای مسند امام احمد، مسند ابی یعلی موصلی، مسند بزاز و معاجم سه گانهی طبرانی را نسبت به کتب سته جمع آوری نموده است، و سپس به بیان احوال احادیث از نظر صحت یا ضعف آنها و نیز از جهت اتصال یا انقطاع پرداخته است و همین امر موجب پربار شدن این کتاب مفید شده است.
۲- «المطالب العالية بزوائد المسانيد الثمانية» حافظ احمد بن علی بن حجر عسقلانی شافعی (ت ۸۵۲هـ) .مؤلف، احادیث زائد بر کتب سته در مسانید هشتگانهی ابی داود طیالسی و حمیدی و ابن أبی عمر و مسدد و یحمد بن منیع و ابی بکر بن ابی شیبه و عبد بن حمید و حارث بن ابی اسامه، را جمع کرده است.
۶) علل: کتابهایی هستند که مؤلف آن، احادیث معلل را جمع آوری کرده و علل آنها را نیز بیان میکند. این عمل نیاز به تلاش مستمر و فشردهی محدث دارد، تا علل خفی احادیث را که موجب خلل در صحت آنها میشوند را کشف نماید، و این عمل جز توسط محدثین حاذق و ماهر و باتجربه بر نمیآید.
۷) کتابهای تخریج: کتابهایی هستند که جهت تخریج احادیث کتاب معینی تألیف میشوند. یعنی مؤلف احادیث مصنف را مورد بررسی و نقادی قرار میدهد و درجهی آنها را مشخص مینماید. از جمله مهمترین کتب تخریج عبارتند از:
۱- «نصب الراية لأحاديث الهداية» تألیف امام حافظ جمال الدین ابی محمد عبد الله بن یوسف الزیلعی الحنفی (متوفی ۷۶۲ هـ)، که در آن، احادیث کتاب «الهداية في الفقه الحنفي» تألیف علی بن ابی بکر المرغینانی از فقهای بزرگ حنفیه (متوفى ۵۹۳هـ) تخریج شده است.
۲- «المغني عن حمل الأسفار في الأسفار في تخريج ما في الإحياء من الأخبار» تألیف حافظ عبد الرحیم بن الحسین العراقی (متوفی ۸۰۶هـ) استاد حافظ ابن حجر، که در آن احادیث کتاب مشهور «إحیاء علوم الدین» امام غزالی را انجام داده است. حافظ عراقی در کتاب خود از روش «طرف الحدیث» (أطراف) استفاده کرده است؛ یعنی ابتدا قسمتی از حدیث را ذکر نموده، سپس به بررسی سند آن و صحابی که آن را روایت نموده پرداخته است، و سپس دربارهی تصحیح یا تحسین یا تضعیف حدیث سخن گفته است.
۳- «التخليص الحبير في تخريج أحاديث الرافعي الكبير» تالیف حافظ ابن حجر.
امام رافعی کتاب «الوجيز في فقه الشافعي» نوشتهی امام غزالی را شرح داده است، و حافظ ابن حجر نیز احادیث کتاب رافعی را تخریج کرده است. حافظ ابن حجر در کتاب خود به روش طرف الحدیث عمل نموده است؛ و ابتدا قسمتی از حدیث کتاب شرح الکبیر رافعی را آورده و سپس اسناد آن حدیث را از مصادر آن تخریج نموده و طرق و روایات آن را ذکر نموده است، و مفصلا در مورد آنها از ناحیهی جرح و تعدیل، و صحت یا ضعف سخن گفته است.
(نگاه کنید به: منهج النقد فی علوم الحدیث؛ دکتر نور الدین عتر).