اختصار حدیث:
الف) تعریف: حدیثی که راوی یا ناقل آن قسمتی از آن را حذف میکند.
ب) حکم آن: اختصار کردن احادیث جایز نیست مگر با رعایت پنج شرط زیر:
اول – نباید به معنی حدیث خللی وارد کند: مانند (حذف) استثناء، هدف، حال، شرط و همانند آنها.
مثل این فرمودههای پیامبر ج:
«لا تبيعوا الذهب بالذهب إلا مثلاً بمثل». [۱۸۹]یعنی: طلا را با طلا معامله نکنید مگر اینکه هم اندازه باشند.
«لا تبيعوا الثمر حتى يبدو صلاحه». [۱۹۰]یعنی: میوه را نفروشید تا آنکه برسد.
«لا يقضين حكم بين اثنين وهو غضبان». [۱۹۱]یعنی: هیچگاه قاضی در هنگام عصبانیت بین دو نفر قضاوت نکند.
أم سلیم از پیامبر جپرسید: آیا اگر زن احتلام شدلازم است غسل کند؟ ایشان نیز فرمودند: «نعم إذا هي رأت الماء» [۱۹۲]یعنی: آری، بشرطی که او آب (منی) را مشاهده کرد. [۱۹۳]
«لا يقل أحدكم: اللهم! اغفر لي إن شئت». [۱۹۴]یعنی: هیچکدام از شما (هنگام دعا کردن ) نگوید: خداوندا؛ اگر خواستی مرا بیامرز!
«الحج المبرور ليس له جزاء إلا الجنة». [۱۹۵]یعنی: حج مقبول جزایی جز بهشت ندارد.
حال در این احادیث جایز نیست که عبارات زیر حذف شوند:
(إلا مثلاً بمثل)؛ مگر مثل هم (و برابر) باشند.
(حتى يبدو صلاحه)؛ تا آنکه میرسد.
(وهو غضبان)؛ در حالی که او عصبانیست.
(إذا هي رأت الـماء)؛ هرگاه او آب منی دید.
(إن شئت)؛ اگر خواستی.
(المبرور)؛ مقبول.
زیرا حذف این عبارات خللی را در معنی حدیث وارد میکنند.
دوم – نباید جزئی که حدیث بخاطر آن و در مورد آن آمده حذف شود.
مثلا حدیث ابوهریرهسکه در آن مردی از پیامبر جپرسید: ما در دریا سفر میکنیم و مقدار کمی از آب شیرین را با خود حمل میکنیم، حال اگر با آن وضو بگیریم تشنه میمانیم! آیا میتوانیم با آب دریا وضو بگیریم؟پیامبر جفرمود: «هو الطهور ماؤه، الحل ميتته». [۱۹۶]آب دریا پاک است و (گوشت) مردار آن حلال است.
حال در این حدیث جایز نیست که عبارت (هو الطهور ماؤه؛ دریا آبش پاک است) حذف شود، زیرا حدیث در مورد آن آمده و هدف و مقصود حدیث نیز همانست.
سوم – نباید قسمتی از حدیث که در مورد بیان و چگونگی روش عبادتی قولی یا فعلی وارد شده حذف گردد.
مثلا در حدیث ابن مسعودسکه پیامبر جفرمود: هرگاه یکی از شما در نماز برای تشهد نشست بگوید: «التحيات لله، والصلوات والطيبات، السلام عليك أيها النبي ورحمة الله وبركاته، السلام علينا وعلى عباد الله الصالحين، أشهد أن لا إله إلا الله، وأشهد أن محمداً عبده ورسوله». [۱۹۷]
جایز نیست که هیچ جزئی از این حدیث حذف شود، زیرا باعث اخلال در روش مشروع (تشهد) میشود مگر آنکه (به مخاطب) اشاره گردد که قسمتی از آن حذف شده است.
چهارم – اختصار کننده باید به مدلولات الفاظ حدیث آگاه باشد، و بداند که کدام قسمت اگر حذف شود به معنای آن خلل وارد کرده و کدام قسمت خللی وارد نمیکند؛ در غیر اینصورت ممکن است بدون آنکه خود بداند قسمتی را حذف نماید که به معنای آن خلل وارد سازد.
پنجم – نباید راوی (که حدیث را اختصار میکند) خود مورد تهمت باشد، بگونهای که اگر آن را مختصر نماید چنین گمان رود که وی دچار سوء حفظ است، یا اگر حدیث را بدون اختصار روایت کند باز گمان رود که او قسمتی را به حدیث افزوده است. زیرا اختصار کردن او در چنین وضعیتی مستلزم تردد در قبول روایت وی میشود و لذا حدیث به سبب آن ضعیف میشود.
البته محل این شرط در غیر از کتابهای معروف مدون شده است؛ زیرا با وجود این کتابها این امکان وجود دارد تا به آنها رجوع شود و لذا تردد ایجاد شده منتفی شود.
حال اگر تمامی این شروط رعایت شوند در آنصورت اختصار حدیث جایز است، اللخصوص بخش کردن حدیث جهت استناد به هر بخش در جای خود، چنانکه بسیاری از محدثین و فقها چنین میکنند (و در جائی که لازم بدانند فقط بخشی از حدیث را جهت استدلال ذکر میکنند). و البته بهتر است که هنگام اختصار به آن اشاره شود تا (مخاطب بداند) که حدیث مختصر شده است، مثلا بگوید: «إلى آخر الحدیث»، یا: «ذکر الحدیث»، و همانند آن.
[۱۸۹] روایت بخاری (۲۱۷۷) کتاب معاملات، ۷۸- باب معامله نقره با نقره. ومسلم (۱۵۸۴) کتاب المساقاة، ۱۴- باب ربا. [۱۹۰] روایت بخاری (۲۱۸۳) کتاب معاملات، ۱۳- باب نهی از فروش میوهها قبل از رسیدن بدون شرط در معامله. [۱۹۱] روایت بخاری (۷۱۵۸) کتاب الأحکام، ۱۳- باب؛ آیا قاضی میتواند قضاوت یا فتوا دهد در حالی که عصبانیست؟ ومسلم (۱۷۱۷) کتاب الأقضیة، کراهت قضاوت قاضی در حالت عصبانیت. [۱۹۲] روایت ترمذی (۱۲۲) کتاب طهارت، ۹۰- باب آنچه که زن در خواب مانند مردها میبیند از حدیثام سلمه. و همچنین در بخاری (۲۸۲) کتاب غسل، ۲۲- باب هرگاه زن احتلام شد. ومسلم (۳۱۲) کتاب حیض، ۷- باب وجوب غسل بر زن اگر منی خارج شود. [۱۹۳] توجه: اگر کسی در خواب محتلم شود ولی آب منی نبیند، غسل بر او واجب نمیشود ولی اگر آب منی را ببیند حتی اگر احتلامی را در خواب به یاد نداشته باشد، غسل بر او واجب میشود، چنانکه از عایشهلروایت است: «سئل رسول الله صلی الله علیه وسلم عن الرجل يجد البلل و لايذکر احتلاما؟ فقال: يغتسل، و عن الرجل يري أنه قد احتلم و لايجد البلل؟ فقال: لاغسل عليه». یعنی: «از پیامبر جدرباره کسی که تری را میبیند ولی احتلامی به یاد نمیآورد سؤال شد، فرمود: غسل کند و همچنین درباره کسی که گمان میکند محتلم شده، بدون اینکه رطوبتی را ببیند، سؤال شد. پیامبر جدر جواب فرمود: غسل بر او واجب نیست». ترمذی (۱۱۳). [۱۹۴] روایت بخاری (۶۳۳۹) کتاب دعا، ۲۱- باب؛ دعا کننده عزم داشته باشد. ومسلم (۲۶۷۸) کتاب ذکر ودعاء، ۳- باب عزم در دعا و نگفتن: اگر خواستی. نکته: علامه ابن عثیمین/میگوید: «وقتی که انسان به پیشگاه پروردگارش دعا میکند نباید ان شاءالله بگوید، بلکه با قاطعیت دعا کند (و آمین بگوید). باید دانست که هیچ فردی نمیتواند امری را بر خداوند اجبار کند. الله تعالی میفرماید: ﴿ٱدۡعُونِيٓ أَسۡتَجِبۡ لَكُمۡ﴾[غافر: ۶۰] «مرا به فریاد خوانید تا بپذیرم». پس خداوند وعده داده که دعا را میپذیرد، بنابراین نیازی نیست که گفته شود (ان شاءالله)؛ چون خداوند وقتی که به بنده ای توفیق دعا بدهد دعایش را اجابت میکند و یا خواستهاش را بر آورده میسازد، یا شرّی را از او دور میکند، یا دعایش را برای روز قیامت ذخیره میکند. از پیامبر جثابت است که فرمود: «لَا يَقُلْ أَحَدُكُمْ اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِي إِنْ شِئْتَ اللهم ارْحَمْنِي إِنْ شِئْتَ؛ ليَعْزِمْ المَسْأَلَة وَلِيُعَظِّمِ الرَّغبَة؛ فإنَّ الله تعالي لَا مُكْرِهُ لَهُ»«هیچ کسی از شما نگوید خدایا اگر می خواهی مرا بیامرز، خدایا اگر میخواهی بر من رحم بفرما، بلکه با قاطعیت بخواهد، چون خداوند را کسی اجبار نمیکند». بخاری(۶۳۳۹،۷۴۷۷)، و مسلم(۲۶۷۹). اگر کسی بگوید: آیا مگر از پیامبر جثابت نیست که هرگاه به عیادت بیمار میرفت میگفت: لا بأس«مشکلی نیست» ان شاءالله خوب میشوی؟! میگوئیم: بله، اما این از باب دعا نیست بلکه این خبر و امید است، بنابراین از آداب دعا این است که فرد با قاطعیت دعا کند. «شیخ ابن عثیمین- مجلة الجندی المسلم(۷۲/۸۷)». [۱۹۵] روایت احمد (۳/۳۲۵/۱۴۵۲۲)، وطبرانی (۸/۲۰۳/۸۴۰۵) در «المعجم الأوسط»، (دار الحرمین)، از حدیث جابر. هیثمی در «مجمع الزوائد» (۳/۲۰۷) میگوید: إسناد آن حسن است. و در بخاری (۱۷۷۳) کتاب عمره، ۱- باب وجوب عمره وفضیلت آن. ومسلم (۱۳۴۹) کتاب حج، ۷۹- باب فضیلت حج و عمره و روز عرفه. [۱۹۶] روایت امام مالک (۱/۲۲/۴۱) کتاب طهارت، ۳- باب پاکی آب برای وضو. وأبو داود (۸۳) کتاب طهارت، ۴۱- باب وضوء با آب دریا. وترمذی (۶۹) کتاب طهارت، ۵۲- باب آنچه که در مورد پاکی آب دریا آمده، و گفته: حدیث حسن صحیح است. ونسائی (۱/۵۰/۵۹) کتاب طهارت، ۴۷- باب آب دریا. وابن ماجه (۳۸۶) کتاب طهارت و سنتهای آن، ۳۶- باب وضوء با آب دریا. [۱۹۷] روایت بخاری (۸۳۱) کتاب أذان، ۱۴۸- باب تشهد آخر. ومسلم (۴۰۲) کتاب الصلاة، ۱۶- باب تشهد در نماز.