جنگ جمل

فهرست کتاب

٢- نقش عبدالله بن سبأ در تحریک فتنه

٢- نقش عبدالله بن سبأ در تحریک فتنه

در سال‌های پایانی خلافت عثمان بن عفانس در نتیجه عوامل تغییر که قبلاً ذکر شد نشانه‏های اضطراب و آشوب در افق جامعه اسلامی‏پدیدار شد. بر ی از یهودیان با بهره گیری از عوامل فتنه و با تظاهر به اسلام و بکارگیری تقیه فرصت را برای ظهور غنیمت شمردند. یکی از این افراد، عبدالله بن سبأ ملقب به ابن سوداء بود. همانطور که بزگ نمایی در مورد ابن سبأ جایز نیست، آنچنان که برخی برای بزرگ نمودن نقش او در فتنه دست به غلو و افراط زده‌اند[١٠٤] به همان شکل هم ایجاد شک در مورد او کوچک نشان دادن نقش او در ایجاد فتنه به عنوان یکی از عاملان آن جایز نیست- چه او از بارزترین و مهم‌ترین عوامل آن بود- زیرا در آنجا فضاهایی برای برپایی فتنه وجودداشت که مقدمات آن را فراهم آورد و عوامل دیگری دخیل بود که آن را یاری رساند و نهایت چیزی که ابن سبأ انجام داد بیان دیدگاهها و اعتقاداتی بود که وی ادعای آن‌ها را داشت و از جانب خود آن‌ها را درآورده و ساخته حس یهودیت مغرض وی بود و همین حس وی را واداشت تا به منظور دستیابی به هدف مورد نظر خود آن‌ها را ترویج دهد و آن هدف مورد نظر وی چیزی نبود جز ایجاد دسیسه در میان جامعه اسلامی‏و هدف قرار دادن و متلاشی ساختن اتحاد و یکپارچگی آن و برافروختن آتش فتنه و کاشت بذرهای اختلاف و ناسازگاری در میان افراد آن. همین امر یکی از جمله عواملی بود که منجر به قتل امیر المؤمنین عثمان بن عفانس و تفرق و چند‏دستگی امت شد[١٠٥]. خلاصه کاری که ابن سبأ کرد این بود که مقدمات صحیحی را بیان نمود و مبادی و اصول فاسدی را بر این مقدمات بنا نمود و این چیزها در میان افراد ساده لوح افراطی و افرادی که تمایلات و گرایش‌هایی داشتند شیوع پیدا کرد. وی در این امر از شیوه‏های پیچیدهای استفاده کرد که برای طرفداران او مبهم و پنهان بود و آنان گرد وی جمع شدند، از جمله بنا به ادعای خود دست به تأویل قرآن زد و گفت: باعث تعجب است که افرادی ادعا می‌کنند عیسی در آخرالزمان برمی‏گردد، اما رجوع محمد را تکذیب می‏کند، حال آنکه خدای متعال می‌فرماید:

﴿إِنَّ ٱلَّذِي فَرَضَ عَلَيۡكَ ٱلۡقُرۡءَانَ لَرَآدُّكَ إِلَىٰ مَعَادٖۚ [القصص: ٨٥].

«همان کسی که (تبلیغ) قرآن را بر تو واجب گردانده است، تو را به محلّ بازگشت بزرگ (قیامت) برمی‌گرداند».

بنابر این محمد نسبت به رجوع مستحق‌تر از عیسی است[١٠٦]. همچنین به قیاس فاسد متوسل شد و مدعی وصیت رسول خدا در مورد خلافت علی  س شد و گفت: هر پیامبری که وجود داشته هر یک از آنان وصی و جانشین داشته‌اند و علی وصی و جانشین محمد است. سپس گفت: محمد خاتم الأنبیاء و علی خاتم الأوصیاء است[١٠٧]. وقتی که پیروان وی این موضوع را پذیرفتند، وی به سراغ اجرای نقشه خود، یعنی خروج علیه عثمان بن عفان خلیفه مسلمانان رفت و این فکر وی موافق میل برخی از مردم قرار گرفت. وی برای این منظور به آنان گفت: ظالم‌تر از کسی که وصیت رسول خدا را نپذیرفته و بر وصی رسول خدا ظلم کرده و امر حکومت بر امت را بدست گرفته است، چه کسی می‌تواند باشد؟ سپس به آنان گفت: عثمان خلافت را به ناحق بدست گرفته است و این- علی- وصی رسول خدا است. پس برای این کار بپا خیزید و آن را به حرکت درآورید و این کار را با طعنه زدن به حاکمان خود آغاز کنید و اظهار کنید که قصد امر به معروف و نهی از منکر دارید تا مردم به‌سوی شما جلب شوند و مردم را به‌سوی این کار دعوت کنید[١٠٨]. وی داعیان خود را در نقاط مختلف پراکنده کرد و به افراد خود در شهرها نامه نوشت و آنان هم به‌سوی وی نامه نگاری کردند و مردم را به صورت مخفیانه به اعتقاد و دیدگاه خود دعوت نمودند و اظهار امر به معروف و نهی از منکر نمودند و شروع به نوشتن نامه‏هایی جعلی در مورد عیب والیان خود کردند و طرفداران آنان هم چنین نامه‏هایی را می‏نوشتند و اهل هر شهر در مورد کارهای خود به اهالی شهر دیگر- که طرفدار آنان بودند- نامه می‏نوشتند و آن افراد آن نامه‏ها را در شهرهای خود قرائت می‌کردند و حتی این کارها را هم به مدینه کشاندند و همه جا را پر از این اخبار کردند. آنان چیزی غیر از آنچه که اظهار می‌کردند می‌خواستند و هدف اصلی خود را بروز نمی‏دادند و اهالی شهرهای مختلف می‏گفتند: ما از مصیبتی که بر سر مردم شهرهای دیگر آمده است در سلامت می‏باشیم[١٠٩].

در این نصوص می‌توان شیوهای را که ابن سبا در پی گرفته بود مشاهده نمود. وی می‌خواست در نظر مردم میان دو نفر از بزرگان صحابه دشمنی قرار دهد، زیرا یکی از آن دو یعنی علی را چنین نشان داد که حقش ضایع شده و دیگری یعنی عثمان را چنین نشان داد که غاصب است. بعد از این تلاش کرد تا مردم- خصوصاً مردم کوفه- را تشویق نماید تا آنان به اسم امر به معروف و نهی از منکر علیه امرای خود بپاخیزند. به همین خاطر مردم به خاطر کوچک‌ترین حادثهای علیه والیان خود می‌شوریدند. لازم به ذکر است که وی در این حمله خود از اعرابی استفاده می‌کرد که ماده مناسب برای اجرای نقشهاش در آنان وجود داشت، چه قراء را از طریق امر به معروف و نهی از منکر به‌سوی خود جلب کرد و اهل طمع را با انتشار شایعاتی مغرضانه در مورد عثمان مورد تشویق قرار داد و مثلاً چنین شایعه کرده بود که عثمان خویشاوندان خود را بر کارها گمارده و از بیت المال مسلمانان اموال فراوانی را به آنان داده است و قرقگاهها را به خود اختصاص داده است و مطاع و تهمت‌های دیگری که به وسیله آن‌ها اوباش و آشوبگران را علیه عثمان- که بی گناه بود- شوراند. سپس شروع به تشویق پیروان خود کرد تا در نامه‏هایی اخباری کذب و دردناک و فاجعه بار از شهر خود به دیگر شهرها ارسال نمایند و بدین ترتیب مردم در همه شهرها فکر کردند که وضعیت به حد بحرانی رسیده است. از این وضعیت تنها سبئیه سود می‏بردند، زیرا با تصدیق این اخبار از جانب مردم، آنان می‌توانستند شراره اشوب را در درون جامعه اسلامی‏شعله ور گردانند[١١٠]. عثمان احساس کرده بود که در شهرها چیزهایی نقل می‌شود و امت آبستن شر گشته است، پس گفت: به خدا قسم آسیاب فتنه به دوران افتاده است، پس خوشا آن وقت که عثمان در حالی مرده باشد که آن را به حرکت درنیاورده باشد[١١١].

جایی که ابن سبا در آن تغذیه می‌کرد و کارهایش را سر و سامان می‏داد. وی در آنجا شروع به تنظیم حملات خود علیه عثمان کرد و جهت ایجاد فتنه و آشوب مردم را تشویق می‌کرد تا با ادعای این‌که عثمان خلافت را به ناحق گرفته است و بر وصی رسول خدا یعنی علی حمله برده است به مدینه بروند[١١٢]. وی آنان را با نامه‏هایی جعلی که ادعا می‌کرد از جانب بزرگان صحابه آمده است آنان را فریب داد و چون این افراد به مدینه آمدند و با بزرگان صحابه دیدار کردند، ندیدند که آن بزرگان ایشان را بر چیزی تشویق نمایند و آن صحابه از نامه‏هایی که به در تشویق مردم علیه عثمان به آنان منسوب شده بود تبری جستند[١١٣] و دریافتند که عثمان حقوق افراد را محترم می‏شمارد و حتی در مورد اتهاماتی که به وی منسوب شده بود با آنان بحث و مناظره کرد و اتهامات آنان را ردّ کرد و درستی اعمالش را برای آنان تبیین کرد و حتی یکی از رهبران آن مخالفان، یعنی مالک اشتر نخعی گفت: شاید او و شما فریب خورده‌اید[١١٤].

ذهبی معتقد است عبدالله بن سبا در مصر فتنه را تحریک می‌کرد و بذرهای اختلاف و دشمنی و عداوت با فرمانداران و سپس امیر المؤمنین عثمان بن عفان را پراکنده می‏ساخت[١١٥]. اما ابن سبا این کار را به تنهایی انجام نمی‏داد، بلکه کار وی در ضمن یک شبکه دسیسه گر و اختاپوسی از شیوه‏های نیرنگ، حیله، فریب و بسیج اعراب و قاریان و غیر آنان بود. ابن کثیر روایت می‏کند که سبب شوریدن گروههای مردم علیه عثمان، ظهور ابن سبا و رفتن وی به مصر و این امر بود که وی سخنی را که خود درآورده بود میان مردم منتشر ساخت و بسیاری از مردم مصر فریفته آن سخنان وی شدند[١١٦].

مؤرخان و علمای مشهور سلف و خلف اتفاق نظر دارند که ابن سبا عقائد و افکار و نقشه‏هایی پلید را در میان مردم منتشر ساخت تا مسلمانان را از دین و اطاعت از امامشان برگرداند و میان آنان تفرقه و اختلاف بیندازد. عدهای اوباش گرد وی جمع شدند که همین افراد طائفه سبئیه را تشکیل دادند که یکی از عوامل فتنهای بودند که به قتل عثمان بن عفان منتهی شد و به خاطر کشته شدن وی در این فتنه، جنگ‌های جمل و صفین و مواردی دیگر روی دادند. چیزی که از نقشه‏های سبئیه بر می‏آید سازماندهی دقیق آن است، زیرا در توجیه تبلیغات و نشر افکار آن بسیار با مهارت عمل شده بود، چهاین حرکت امر تبلیغات را تحت تسلط خود داشت و میان اوباش و افراد جنجال برانگیز تأثیر نهاد. همچنین در ایجاد شعبه‏هایی برای آن در بصره و کوفه و مصر با استفاده از تعصبات قبیل‌های بسیار فعال عمل نمود و توانست نقاط اعتراض و شکایت اعراب و بندگان و موالی را که نقاط حساس در زندگی آنان و خواسته‏های آنان نامیده می‌شد تحریک نماید[١١٧].

[١٠٤]- مانند سعید افغانی در کتاب «عائشة و السیاسة».

[١٠٥]- تحقیق مواقف الصحابة١/٣٢٧.

[١٠٦]- تاریخ طبری٥/٣٤٧.

[١٠٧]- همان.

[١٠٨]- همان٢٤٨.

[١٠٩]- همان.

[١١٠]- الدولة الأمویة، یوسف العشی، ص١٦٨؛ مواقف الصحابة١/٣٣٠.

[١١١]- تاریخ طبری٥/٢٥٠.

[١١٢]- همان٥/٣٨٤؛ تحقیق مواقف الصحابة١/٣٣٠.

[١١٣]- همانجاها.

[١١٤]- تحقیق مواقف الصحابة ١/٣٣١.

[١١٥]- همان٣٣٨.

[١١٦]- البدایة و النهایة ٧/١٦٧-١٦٨.

[١١٧]- تحقیق مواقف الصحابة ١/٣٣٩.