١١- دعای سعد بن أبی وقاص علیه کسانی که به عثمان، علی، طلحه و زبیر ناسزا میگویند
از سعید بن مسیب روایت است که مردی به طلحه، زبیر، عثمان و علی ناسزا میگفت. پس سعد او را از این کار نهی کرد و گفت: به برادران من ناسزا مگو، اما آن مرد نپذیرفت. پس سعد برخاست و دو رکعت نماز خواند و سپس گفت: پروردگار اگر قول او مورد خشم و غضب توست در مورد آن امروز نشانهای به من نشان بده و آن را مایه عبرت گردان. پس آن مرد خارج شد و در این هنگام شتری بزرگ رم کرده بود و از میان مردم عبور میزد و مردم از جلوی او کنار میرفتند. بر روی سنگ فرش محل عبور وی آن شتر به او برخورد کرد و او را میان سینه خود و سنگفرش خیابان قرار داد و بر زمین کوبید و کشت. سعید بن مسیب میگوید: من دیدم که مردم به دنبال سعد میرفتند و میگفتند: ای ابواسحاق بر تو گوارا باد، دعای تو مستجاب شد[٦٨١].
[٦٨١]- البدایۀ و النهایۀ ٧/٢٥٩.