جنگ جمل

فهرست کتاب

٣- موضع زنان رسول خداص نسبت به مسأله خروج برای خونخواهی عثمان

٣- موضع زنان رسول خداص نسبت به مسأله خروج برای خونخواهی عثمان

در این سال زنان رسول خدا برای فرار از فتنه عازم حج شدند. وقتی که در مکه به مردم خبر رسید که عثمان به قتل رسیده است، در حالی که از مکه خارج شده بودند به آنجا برگشتند و در این شهر اقامت کردند و منتظر ماندند تا ببینند مردم چکار می‌کنند و همواره اخبار را دنبال می‌کردند. پس وقتی که با علی بیعت شد برخی از صحابه که به خاطر وجود اوباش در مدینه، از ماندن در آن کراهت داشتند از مدینه خارج شدند. بنابراین تعداد زیادی از صحابه و أمهات المؤمنین در مکه اجتماع نمودند[٢٩٣]. دیگر زنان رسول خدا در مورد رفتن به مدینه با عائشه هم رأی بودند، اما وقتی که نظر عائشه و صحابه همراه وی بر این شد که به بصره بروند، از تصمیم خود برگشتند و گفتند: ما به جایی غیر از مدینه نمی‏رویم[٢٩٤]. أمهات المؤمنین در مورد خروج برای خونخواهی عثمان با هم اختلاف نظر نداشتند، بلکه زمانی که مسیر حرکت از مدینه به بصره تغییر پیدا کرد، در مورد آن دچار اختلاف نظر شدند.‌ام المؤمنین حفصه در مورد رفتن به بصره با عائشه موافق بود، لکن برادرش عبدالله او را قسم داد که خارج نشود. پس عدم خروج وی ناشی از عدم موافقت وی نبود[٢٩٥] و به عائشه گفت: عبدالله نگذاشت که من حرکت بکنم و کسی را برای بیان عذر خود نزد عائشه روانه کرد[٢٩٦].

تقریباً روایات شائع بیانگر این هستند که‌ام سلمه موافق با رأی عائشه نبود، بلکه رأی علی می‏پسندید[٢٩٧] اما نزدیک‌ترین روایات به صحت بیانگر این امر می‏باشد که وی فرزندش عمر بن أبوسلمه را نزد علی فرستاد و گفت: به خدا قسم پسرم عمر را که بیشتر از خودم دوست دارم همراه تو می‏آید تا در همه صحنه‌ها با تو حضور یابد. پس عمر همراه علی شد و همواره در کنار وی حضور داشت[٢٩٨]. با تحقیق در این روایت نمی‌توان به این نتیجه رسید که این کار‌ام سلمه، یعنی فرستادن فرزندش به نزد علی، به معنی مخالفت وی با نظر أمهات المؤمنین مبنی بر ایجاد سازش در میان مؤمنان است، زیرا چنان که دیدیم و چنان که در پیگیری وقایع خواهیم دید، عائشه و همراهان وی چنین معتقد نبودند که با این خروج خود قصد مخالفت با علی را دارند یا این‌که قصد خروج بر خلافت علی را دارند. هم چنین ما در روایات صحیح چیزی را ندیده‎ایم که دلالت بر این داشته باشد که عائشه با نظر أمهات المؤمنین مبنی بر اهمیت تلاش برای ایجاد سازش و اصلاح مخالفت کرده است[٢٩٩]. أمهات المؤمنین می‏دانستند که خروج برای اصلاح و ایجاد سازش در میان مسلمانان داخل در چهارچوب واجب کفائی است و ضابطه و معیار در فرض کفائی این است که در این نوع از واجب، طلب متوجه تک تک مکلفان نیست، بلکه متوجه کسانی است که اهلیت اقدام به انجام آن را دارند و اهلیت اقدام به این کار، یعنی ایجاد سازش در میان مسلمانان به صورت کامل و از حیث جایگاه و سن و سال و علم و توانایی، در خانم عائشه صدیقه وجود داشت و به اجماع جمهور مسلمانان وی از همه آنان به احکام شرعی داناتر بود[٣٠٠]. هم چنین وی به مسائل عمومی‏جامعه اهتمام داشت و از شخصیتی بسیار فرهیخته برخوردار بود. این شخصیت وی دستاورد چند چیز بود: نخست این‌که وی دختر ابوبکر صدیق بود که بهایام العرب و نسبهای آنان دانا بود. دوم این‌که وی در خانه رسول خدا زندگی می‌کرد، آن خانهای که بنیانهای اداره دولت اسلامی‏از آن برخاست. هم چنین وی دختر خلیفه اول مسلمانان بود. علما این جایگاه والای وی را مورد تأکید قرار داده‏اند. عروه بن زبیر می‌گوید: من با عائشه مصاحبت داشتم و کسی را ندیده که به‏اندازه او به آیات قرآن، واجبات، سنتها و شعر داناتر بوده و روایات بیشتری داشته و نسبت بهایام العرب و انساب و فلان و فلان و قضا و طب آگاه‌تر باشد[٣٠١]. شعبی در مورد وی سخن رانده و از فقاهت و دانایی وی اظهار شگفتی می‏کند و سپس می‌گوید: در مورد ادب نبوت چه گمانی دارید؟! عطا می‌گوید: عائشه فقیه‌ترین مردم و در مورد امور عمومی ‏نیک رأی‌ترین مردم بود[٣٠٢]. أحنف بن قیس رئیس بنی تمیم و یکی از بلیغان عرب می‌گوید: من خطبه ابوبکر و عمر و عثمان و علی و خلفای بعد از آنان را شنیده‌ام، اما سخنی را از دهن مخلوقی نشنیده‌ام که باعظمت‌تر و نیکوتر از سخن عائشه باشد. معاویه هم چنین چیزی را گفته است[٣٠٣].

وقتی که عائشه راهی بصره شد سائر أمهات المؤمنین وی را بدرقه کردند. این کار آنان یکی از معانی و مفاهیم یاری دادن و تشویق وی به انجام کارش می‏باشد[٣٠٤].

[٢٩٣]- البدایة و النهایة ٧/٢٤١.

[٢٩٤]- همان.

[٢٩٥]- دور المرأة السیاسی، ص٣٨٦.

[٢٩٦]- تاریخ طبری ٥/٤٨٧.

[٢٩٧]- أنساب الأشراف ٤/٢٢٤.

[٢٩٨]- أسد الغابة ٤/١٦٩؛ الإصابة ٤/٤٨٧؛ دور المرأة السیاسی، ص٣٨٧؛ المستدرک، مرویات مخنف، ص٢٥٧.

[٢٩٩]- دور المرأة السیاسی، ص٣٨٧.

[٣٠٠]- سیر أعلام النبلاء٢/١٨٣.

[٣٠١]- همان.

[٣٠٢]- همان١٨٥.

[٣٠٣]- همان١٨٣.

[٣٠٤]- دور المرأة السیاسی، ص٣٨٩.