جنگ جمل

فهرست کتاب

٣- در غزوه بدر

٣- در غزوه بدر

زبیر سواری جسور و دلاوری بی باک بود و در هیچ صحنه‌ای تخلف نورزید و در تمام نبردها و غزوات می‌توان او را دید. وی متصف به شجاعت و دلاوری نادر و کم نظیر و اخلاص کامل و از خود گذشتگی برای اعتلای سخن حق است[٥٨٠]. وی اموال زیادی را در راه خدا بخشید و جان و مال خود را وقف خدا نمود و به همین دلیل خداوند او را گرامی‏داشت و در دنیا و آخرت رفعت بخشید. وی عمامه‌ای زرد رنگ داشت که در روز بدر آن را بر پیچیده بود. از عروه روایت است که گفت: زبیر در روز بدر عمامه‌ای زرد بر خود پیچیده بود، پس جبرئیل در سیمای زبیر نازل شد[٥٨١]. چه فضیلت بزرگی، به راستی که در دنیا چیزی با آن برابری نمی‏کند. عامر بن صالح بن عبدالله بن زبیر در این باره می‌گوید:

جدي ابن عمة أحمد ووزيـره عند البلاء وفارس الشقراء
وغداة بدر کاون أول فارس شهد الوغي في اللأمة الصفراء
نـزلت بسيمـاه الـملائك نصرة بالحوض يوم تألب الأعداء

«جد من زبیر، پسر عموی رسول خدا و مشاور او در مواقع سخت بود و سوار بر مرکبی بور بود. در روز بدر وی اولین سواری بود که وارد نبرد شد و جوشنی زرد داشت. ملائک در روز بدر در سیمای او و جهت کمک به مسلمانان نازل شدند بدان گاه که دشمنان هجوم آورده بودند».

از زبیر روایت است که گفت: در روز بدر به عبیده بن سعید بن عاص رسیدم. او خود را کاملاً با سلاح و زره پوشانده بود، به طوری که فقط چشمانش بیرون بود. او مکنی به ابوذات الکرش بود. او گفت: من ابوذات الکرش هستم. من بر او حمله بردم و وسیله‌ای را که در دست داشتم در چشمش فرو کردم و او کشته شد. زبیر می‌گوید: پایم را بر روی او گذاشتم و آن اسلحه را با تلاش زیاد بیرون کشیدم و دیدم که سر آن خم شده است. عروه بن زبیر می‌گوید: رسول خدا آن عنزه را از زبیر درخواست کرد و زبیر آن را به ایشان داد. وقتی که رسول خدا وفات یافت ابوبکر آن را درخواست کرد و زبیر آن را به وی داد. وقتی که ابوبکر وفات یافت، عمر آن را درخواست کرد و زبیر آن را به وی داد. وقتی که عمر از دنیا رفت عثمان آن را از زبیر درخواست نمود و زبیر آن را به وی داد. وقتی که عثمان کشته شد نزد آل علی افتاد و عبدالله بن زبیر آن را درخواست کرد و تا زمانی که عبدالله بن زبیر کشته شد نزد وی بود[٥٨٢].

این خبر بیان‌گر دقت زبیر بن عوام در زدن هدف است، زیرا وی توانسته بود با وجود کوچکی هدف و با وجودی که وی نیروی خود را میان هجوم و دفاع تقسیم کرده بود، نیزه را در چشم آن مرد فرو ببرد. زدن آن مرد امری بسیار بعید بود، زیرا وی خود را با زره فولادی حمایت کرده بود، لکن زبیر توانست نیزه را در یکی از چشمان او فرو کند. هم چنین نیزه به صورتی عمیق در بدن آن فرد فرو رفته بود که این علاوه بر دقت و مهارت وی در زدن هدف، بر توانایی بدنی او دلالت دارد[٥٨٣]. در روز نبرد بدر دو سوار در کنار رسول خدا بودند که یکی زبیر بود و سوار بر اسب خود در سمت راست رسول خدا قرار داشت و دیگری مقداد بن أسود بود که سوار بر اسبش در سمت چپ ایشان قرار گرفته بود[٥٨٤].

[٥٨٠]- أهل الشوری و السنة، ریاض عبدالله، ص٦٧.

[٥٨١]- المعجم الکبیر، طبرانیشماره٢٣٠. مرسل است اما سند آن صحیح می‏باشد؛ سیر أعلام النبلاء١/٤٦.

[٥٨٢]- صحیح البخاری، شماره ٣٩٩٨.

[٥٨٣]- التاریخ الإسلامی ٤/١٦٣.

[٥٨٤]- سیر أعلام النبلاء ١/٤٦. این روایت مرسل است.