جنگ جمل

فهرست کتاب

ج- معاویة بن أبی سفیان رضی الله عنه

ج- معاویة بن أبی سفیان رضی الله عنه

در گذشته و حال چنین میان مردم شایع شده که اختلاف بین علی و معاویه به این بر می‏گردد که معاویه به گرفتن خلافت طمع داشت و خروج معاویه بر علی و امتناع معاویه از بیعت با علی به این سبب بود که علی معاویه را از ولایت بر شام عزل نمود. در کتاب «الإمامة و السیاسة» منسوب به ابن قتیبه دینوری روایتی آمده است که بیانگر این امر می‏باشد که معاویه ادعای خلافت کرده است. این موضوع در خلال روایتی آمده که در آن ابن کواء به ابوموسی اشعری گفت: بدان که معاویه آزاد شده اسلام است و پدرش سرکرده احزاب بود و بدون مشورت ادعای خلافت دارد، پس اگر تو را تصدیق نمود زمان خلع وی آمده است و اگر تو را تکذیب نمود سخن گفتن با او برای تو حرام است[١٤٩].

این‌که چنین سخنی از جانب امیر المؤمنین علی باشد، صحیح نمی‏باشد، بلکه از سخنان روافض است. بعداً در مورد کتاب «الإمامة و السیاسة» و کذب و جعلی بودن آن و نقش آن در مکدر ساختن واقعیات تاریخی مواردی بیان خواهد شد. کتب تاریخ و ادب آکنده از روایات جعلی و ضعیفی است که بیانگر این نکته می‏باشند که معاویه برای بدست گرفتن حکومت و خلافت و فرمانروایی با علی اختلاف داشته است[١٥٠].

صحیح این است که اختلاف میان علی و معاویه بر سر این موضوع بود که آیا بیعت معاویه و افراد وی با علی قبل از اجرای قصاص بر قاتلان عثمان واجب می‏باشد یا بعد از آن؟ و این موضوع اصلاً ربطی به بحث خلافت ندارد، بلکه رأی معاویه و مردم شام این بود که علی ابتدا از قاتلان عثمان قصاص بگیرد و بعد از اجرای قصاص آنان با وی بیعت نمایند[١٥١].

قاضی ابن العربی می‌گوید: سبب جنگ میان اهل شام- معاویه- و اهل عراق- علی- به اختلاف دیدگاه آنان برمی‏گشت، زیرا درخواست اهل عراق بیعت با علی و وحدت کلمه در مورد امام بود و اهل شام درخواست قصاص قاتلان عثمان را داشتند و می‏گفتند: با کسی که قاتلان را پناه می‏دهد بیعت نمی‏کنیم[١٥٢].

امام الحرمین جوینی در کتاب «لـمع الأدلة» می‌گوید: معاویه گرچه با علی جنگید اما منکر خلافت علی نبود و خلافت را برای خود نمی‌خواست، بلکه خواهان قصاص قاتلان عثمان بود و فکر می‌کرد که این دیدگاه و اجتهاد وی صحیح است، گرچه به واقع اجتهاد وی خطا بود[١٥٣].

هیثمی می‌گوید: اعتقاد اهل سنت و جماعت این است که جنگ‌هایی که میان علی و معاویه روی داد به خاطر منازعه معاویه با علی بر سر خلافت نبود، زیرا بر أحق بودن علی نسبت به معاویه برای بدست گرفتن خلافت اجماع وجود دارد و فتنه هم به این سبب روی نداد، بلکه سبب وقوع آن این بود که معاویه پسر عموی عثمان بود و علی- از اجرای قصاص- امتناع کرد[١٥٤].

روایات همه به اتفاق بر این نکته اشاره دارند که معاویه برای خونخواهی عثمان این موضع را اتخاذ کرد و تصریح نمود که اگر علی حد را بر قاتلان عثمان جاری سازد از علی اطاعت می‏کند. اگر فرض را بر این بگذاریم که معاویه ماجرای قصاص و خونخواهی عثمان را بهانه قرار داد تا به طمع دستیابی به حکومت با علی بجنگد، در این صورت چه اتفاقی روی می‏دهد اگر علی قصاص را بر قاتلان عثمان جاری سازد. در این صورت نتیجه حتما این خواهد بود که معاویه از علی اطاعت برده و با او بیعت می‏کند، زیرا معاویه در موضعی که در برابر این فتنه گرفت به این امر ملتزم شده بود. نیز همه کسانی که همراه با معاویه با علی می‏جنگیدند بر اساس اجرای حد بر قاتلان عثمان می‏جنگیدند. اما این‌که معاویه نیت دیگری داشته و آن را اعلان ننماید، در نتیجه چنین موضع گیریی حادثه جویی و به خطرانداختن جان خود خواهد بود و ممکن نیست که با وجود داشتن طمع‌هایی اقدام به انجام آن نماید[١٥٥].

معاویهس از کاتبان وحی و فضلای صحابه و از صادق‏ترین و بردبار‏ترین آنان بود. بنابراین چگونه ممکن است که معتقد به این شود که با خلیفه شرعی بجنگد و خون مسلمانان را به خاطر دستیابی به حکومتی که زوال می‏یابد بریزد، حال آنکه او می‏گفت: اگر بین دو چیز مخیر شوم که یکی از آن‌ها خدا باشد، خدا را بر دیگری ترجیح می‏دهم و آن را برمی‏گزینم[١٥٦]. نیز روایت شده که رسول خدا در مورد وی فرمود: پروردگار او را هدایت‌گر و هدایت کننده قرار بده و مردم را به وسیله او هدایت کن[١٥٧]. نیز فرمود: پروردگارا قرآن را به او بیاموز و او را از عذاب دورگردان[١٥٨].

علت خطا بودن موضع معاویه در ماجرای قتل عثمان این است که وی بیعت با علی قبل از اجرای قصای بر قاتلان عثمان را نپذیرفت. علاوه بر این معاویه به خاطر مواضعی که قبلاً در قبال این اوباش گرفته بود از جانب آنان بر جانب خود بیمناک بود و آنان نسبت به کشتن وی بسیار حریص بودند ÷ و از علی درخواست می‌کردند تا او را در اختیار آنان قرار بدهد. نیز باید در نظر داشت که کسی که خونخواهی کسی را می‏کند خود نمی‌تواند حکم صادر کند، بلکه داخل در اطاعت حاکمی دیگر می‌شود و حق را در نزد وی طلب می‏کند[١٥٩].

أئمه فتوی اتفاق نظر دارند جز حاکم یا کسی که از جانب حاکم برای اجرای قصاص منصوب شده باشد برای کسی جایز نیست که کسی دیگر را قصاص نماید، زیرا این امر منجر به فتنه و اشاعه هرج و مرج می‏گردد[١٦٠].

می‌توان گفت معاویه مجتهدی بود که برای مخالفت خود تأویلی داشت و به ظن غالب دریافته بود که حق با وی می‏باشد. وی در میان مردم شام به خطبه برخاست و به آنان گفت که ولی دم - پسر عمویش- عثمان است و عثمان مظلومانه کشته شده است و این آیه کریمه را قرائت کرد که می‌فرماید:

﴿وَلَا تَقۡتُلُواْ ٱلنَّفۡسَ ٱلَّتِي حَرَّمَ ٱللَّهُ إِلَّا بِٱلۡحَقِّۗ وَمَن قُتِلَ مَظۡلُومٗا فَقَدۡ جَعَلۡنَا لِوَلِيِّهِۦ سُلۡطَٰنٗا فَلَا يُسۡرِف فِّي ٱلۡقَتۡلِۖ إِنَّهُۥ كَانَ مَنصُورٗا٣٣ [الإسراء: ٣٣]. (هر کس که مظلومانه کشته شود، به صاحب خون او (که نزدیک‌ترین خویشاوند بدو است، این) قدرت را داده‌ایم (که با مراجعه به قاضی، قصاص خود را درخواست و قاتل را به مجازات برساند) ولی نباید او هم در کشتن اسراف کند (و به جای یک نفر، دو نفر و بیشتر را بکشد، یا این که به عوض قاتل، دیگری را هلاک سازد). بی‌گمان صاحب خون یاری شونده (از سوی خدا) است- چرا که حق قصاص را بدو داده است-). سپس گفت: دوست دارم که موضع خود را نسبت به قتل عثمان به من بگویید. پس همه مردم شام برخاستند و در جواب وی گفتند که به خونخواهی عثمان بر می‏خیزند و در این مورد با وی بیعت کردند و به وی عهد و پیمان دادند که در این راه جان و مال خود را فدا کنند تا این‌که انتقام خود را بگیرند یا این‌که بمیرند[١٦١].

اگر میان طلحه و زبیر و معاویه دست به مقایسه بزنیم می‏بینیم که طلحه و زبیر نسبت به معاویه از چهار جهت به صواب و حق نزدیک‌تر هستند:

* آن دو از سر رضایت با علی بیعت کردند و به فضل علی اقرار داشتند، اما معاویه گرچه به فضل علی اعتراف داشت اما با علی بیعت نکرد[١٦٢].

* آن دو در اسلام و در نزد مسلمانان از منزلت و سابقه بالاتر و بیشتری برخوردار بودند و معاویه از این جهات در رتبه پایین‌تر از آنان قرار داشت[١٦٣].

* آن دو فقط می‌خواستند قاتلان عثمان و کسانی را که علیه وی شوریده بودند به قتل برسانند و جنگ آنان با علی در نبرد جمل به عمد و قصد آنان روی نداد[١٦٤]، اما معاویه در جنگ صفین به جنگ با علی و همراهانش اصرار داشت[١٦٥].

* آن دو علی را در قضیه گرفتن قصاص از قاتلان عثمان به اغماض و صرفنظر از آن متهم نکردند، اما معاویه و همراهانش علی را به این امر متهم ساختند[١٦٦].

[١٤٩]- الإمامة و السیاسة ١/١١٣.

[١٥٠]- تحقیق مواقف الصحابة فی الفتنة ٢/١٤٥.

[١٥١]- البدایة و النهایة ٨/١٢٩؛ فتح الباری١٣/٩٢.

[١٥٢]- العواصم من القواصم، ص١٦٢.

[١٥٣]- لمع الأدلة فی عقائد أهل السنة و الجماعة، ص١١٥.

[١٥٤]- الصواعق المحرقة٢/٦٢٢. این اجتهاد معاویه بود، گرچه صحیح و درست این بود که معاویه ابتدا با علی بیعت کند و بعد از آن درخواست قصاص را مطرح نماید.

[١٥٥]- تحقیق مواقف الصحابة ٢/١٥٠.

[١٥٦]- سیر أعلام النبلاء٣/١٥١.

[١٥٧]- صحیح سنن الترمذی، البانی، شماره٣٠١٨، ٣/٢٣٦.

[١٥٨]- فضائل الصحابة٢/٩١٣. سند آن حسن است.

[١٥٩]- تحقیق مواقف الصحابة٢/١٥١.

[١٦٠]- تفسیر قرطبی٢/٢٥٦.

[١٦١]- صفین، ابن مزاحم، ص٣٢؛ تحقیق مواقف الصحابة٢/١٥٢.

[١٦٢]- البدایة و النهایة٨/١٢٩؛ فتح الباری١٣/٩٢.

[١٦٣]- طلحه و زبیر از عشره مبشره هستند.

[١٦٤]- تحقیق مواقف الصحابة٢/١٣٩؛ تاریخ طبری٣/٤٧٥.

[١٦٥]- تاریخ طبری٥/٦١٢-٦١٥.

[١٦٦]- تحقیق مواقف الصحابة٢/١٣٩؛ البدایة و النهایة٧/٢٥٩.