جنگ جمل

فهرست کتاب

٩- شهادت طلحه بن عبیدالله رضی الله عنه

٩- شهادت طلحه بن عبیدالله رضی الله عنه

وقتی که طلحه در نبرد جمل حضور یافت و علی با وی دیدار کرد و او را موعظه نمود، وی بهیکی از صفهای عقب رفت که ناگاه تیری ناشناس به ران و به قولی به گردن وی اصابت کرد و بالای زانوی وی را به پهلوی اسب دوخت و نزدیک بود که او را از بالای اسب بر زمین بیندازد. در آن هنگام طلحه می‏گفت: ای بندگان خدا سوی من آئید. یکی از موالی طلحه به او رسید و او را بر ترک خود سوار نمود و به بصره برد و طلحه در خانه‌ای در آنجا وفات یافت. گفته‏اند: او در میدان نبرد از دنیا رفت و علی هنگامی‏که در میدان نبرد در میان کشته شدگان می‏گشت او را دید و شروع به پاک کردن خاک از سیمایش کرد[٦٧٦] و سپس گفت: ای ابومحمد، برای من بسیار گران است که تو را در حالی ببینم که بر زمین افتاده‌ای. سپس گفت: از غم واندوهی که در درون من موج می‏زند به خدا شکایت می‏برم. سپس بر او رحمت فرستاد و گفت: ای کاش من بیست سال قبل از این مرده بودم[٦٧٧].

شکی نیست که طلحه از اهل بهشت است، زیرا ترمذی از عبدالرحمن بن عوف روایت کرده است که گفت: رسول خدا فرمود: ابوبکر، عمر، عثمان، علی، طلحه، سعد، سعید، ابوعبیده، زبیر و عبدالرحمن بن عوف در بهشت هستند. بعد از این ترمذی می‌گوید: مثل این حدیث از عبدالرحمن بن حمیداز پدرش از سعید بن زید از رسول خدا روایت شده است[٦٧٨].

در این حدیث منقبتی برای طلحه وجود دارد، زیرا رسول خدا در مورد وی شهادت داده که اهل بهشت است. این شهادتی بزرگ است که متضمن خبر در مورد سعادت طلحه و خوشبختی در دنیا و آخرت است[٦٧٩].

[٦٧٦]- البدایۀ و النهایۀ ٧/٢٥٨.

[٦٧٧]- تاریخ الإسلام، عهد الخلفاء الراشدین، ص ٥٢٨.

[٦٧٨]- ترمذی، شماره٣٧٥٧؛ ابوداود، شماره ٤٦٤٩. حدیث حسن است.

[٦٧٩]- عقیدة أهل السنة ١/٢٩٣.