٥- در غزوه خندق
هر پیامبری یک حواری دارد و حواری من زبیر است[٥٩٣]. رسول خدا در روز نبرد خندق فرمود: چه کسی در مورد بنی قریظه برای ما کسب خبر میکند؟ زبیر گفت: من این کار را میکنم. پس سوار بر اسب خود رفت و در مورد آنان کسب خبر کرد و آورد. سپس رسول خدا فرمود: چه کسی در مورد بنی قریظه برای ما کسب خبر میکند؟ زبیر گفت: من. رسول خدا برای بار سوم هم این پیشنهاد را مطرح کرد و زبیر اعلام آمادگی کرد و رفت. پس پیامبر فرمود: هر پیامبری یک حواری دارد و حواری من زبیر است[٥٩٤]. اینکه رسول خدا فرمود: زبیرحواری من است، به این معنی است که زبیر از صحابه و یاوران خاص من است. دوستان و یاوران خاص و مخلص حضرت عیسی نیز حواریون نامیده میشوند. پس حواری به معنی یاور مخلص است. بنابراین حدیث مشتمل این منقبت و صفت بزرگ برای زبیر است و او با این امر از دیگران متمایز میباشد. به همین دلیل وقتی عبدالله بن عمر شنید که مردی میگوید: من فرزند حواری هستم، به او گفت: اگر از فرزندان زبیر هستی راست میگویی اما اگر چنین نیست، سخن تو درست نمیباشد[٥٩٥]. عینی- شارح کتاب صحیح البخاری- میگوید: اگر گفته شود: صحابه همه یاران و دوستان خاص و مخلص رسول خدا بودند، پس چرا زبیر به این صفت اختصاص یافته است؟ جواب این است: رسول خدا این سخن را وقتی بیان کرد که در غزوه احزاب فرمود: چه کسی در مورد بنی قریظه برای من کسب خبر میکند؟ زبیر گفت: من. رسول خدا دو بار دیگر هم این سخن را اعلام کردند و زبیر در هر سه بار اعلام آمادگی نمود و شکی نیست که زبیر در آن وقت نصرت و یاریی بیشتر از دیگران انجام داد[٥٩٦]. هم چنین رسول خدا در روز نبرد احزاب در مورد وی فرمود که پدر و مادرم به فدای تو باد، چه از عبدالله بن زبیر روایت است که گفت: من و عمر بن أبی سلمه در روز جنگ احزاب در میان زنان بودیم. پس پدرم را دیدم که سوار بر اسب خود دو یا سه بار بهسوی بنی قریظه رفت و برگشت. وقتی که برگشت گفتم: پدر جان من شما را دیدم که بهسوی بنی قریظه رفتید و برگشتید. زبیر گفت: ای پسرم آیا مرا دیدی؟ گفتم: آری. زبیر گفت: رسول خدا فرمود: چه کسی بنی قریظه میرود تا در مورد آنان کسب خبر کند؟ من رفتم و چون برگشتم رسول خدا فرمود: پدر و مادرم به فدای تو باد[٥٩٧]. این حدیث منقبتی آشکار برای زبیر است، زیرا رسول خدا پدر و مادر خویش را فدای او کردند. این سخن رسول خدا در واقع بزرگداشت جایگاه زبیر و توجه به کار او میباشد، زیرا انسان چنین سخنی را وقتی بر زبان میآورد که کار انجام شده را بزرگ بداند و به همین دلیل هم خود یا عزیزترین اشخاص نزد خود را فدای او میکند[٥٩٨].
زبیر در نبرد خندق به نشانی دست یافت که در گذر زمان جاودان میماند، یعنی این نشان که رسول خدا به او داد و در مورد او فرمود: «هر پیامبری حواری دارد و حواری من زبیر است»[٥٩٩]. رسول خدا زبیر را حواری خود توصیف نمود، این توصیفی است که دارای دلالتی عمیق و مفاهیمی وسیع است. کسانی که در این مفاهیم تحقیق کند ابعاد کلمه حواری را درک میکند و نشانهها و عمق و باطن آن برایش روشن میشود. کسانی که بیشترین نیاز را به توجه به این مفاهیم دارند علما، داعیان و مربیان هستند، زیرا دعوت اسلامینیاز به آماده نمودن حواریانی دارد که نمونههایی زنده برای یک قدوه و الگو باشند، زیرا الگوی عملی در نشر مبادی و افکار تأثیر بیشتر و عمیق تری دارد، زیرا این الگوی عملی تجسم بخشیدن به آن و اجرای عملی آن است و مشاهده آن و تأثر و اقتدا به آن امری آسان میباشد. همچنین حواریون به سنت رسول خدا عمل میکنند و فرمان او را اجرا مینمایند[٦٠٠]، چنان که در حدیث آمده است که میفرماید: « هر پیامبری که خدای برای امتهای پیشین مبعوث گردانده است از میان امتشان دارای حواریون و اصحابی بودهاند که به سنت وی عمل کرده و فرمان او را اجرا مینمودند»[٦٠١]. از سنتهای دعوت این است که در مسیر خود دچار فتنهها و محنتهایی میشود و از جانب دوستان و دشمنان خود مورد ابتلا قرار میگیرد. رسول خدا تمایل زیادی داشت که مسلمانان را به این پارامترها و حوادث ارشاد نماید، از اینرو به آنان فرمود: سپس بعد از آنان نسلهایی میآیند که چیزی را میگویند که انجام نمیدهند و چیزی را انجام میدهند که به آن ایمان ندارند[٦٠٢].
اما وظیفه یک حواری چیست؟ از بارزترین صفات یک حواری این است که الگویی نیک و مثالی عملی برای ایمان و اخلاص و فداکاری باشد و باید مثالی واقعی برای وارثان انبیا باشد و برای نشر حق و خیر و هدایت امت تلاش کرده و آن را از سقوط نجات داده و نیرویی به آن بدمد و همه چیز خود را در راه خدا فدا نماید تا اسلام در وقتی که افراد بی همت جز مصالح شخصی خود به چیزی توجه ندارند، جوانی و نشاط اولیه خود را بدست آورد[٦٠٣]. زبیر بن عوام نمونهای نادر از تجسم این مفاهیم است. وی در آغوش دعوت و بدست رسول خدا تربیت یافت و از همان عنفوان جوانی جرعههای مطلوب برای تحمل سختیها را نوشید. موضعی که زبیر در غزوه زبیر گرفت شخصیت او و نشأت و پرورش وی بر جرأت و نصرت و محبت به رسول خدا را به تصویر میکشد. روزگار ثابت کرده که زبیرس مرد مأموریتهای مشکل بود. وی متصف به جرأت و دلاوری و شهامت بود و به همین دلیل مکلف به مأموریت شناسایی اسرار دشمن شد. چیزی که در مورد زبیر در آن ماجرا روی داد، به مشروعیت تقسیم کارها و دسته بندی داعیان حسب اخلاص، فداکاری، جانبازی، نیروها و تواناییهای آنان دلالت دارد[٦٠٤]. زبیر در همه غزوات رسول خدا شرکت داشت و مواضعی شریفی گرفت و در زمان خلفای راشدین از ستونهای اصلی دولت در فتوحات بزرگ آن بود.
[٥٩٣]- صحیح مسلم، شماره٢٤١٤.
[٥٩٤]- همان.
[٥٩٥]- مصنف ابن أبی شیبۀ، شماره ١٢٢١٩. صحیح است.
[٥٩٦]- عمدة القاری ١٩/٢٢٣٩.
[٥٩٧]- صحیح البخاری، شماره ٣٧٢٠.
[٥٩٨]- تحفة الأحوذی١٠/٢٤٦.
[٥٩٩]- صحیح مسلم، شماره ٢٤١٤.
[٦٠٠]- شرح نووی بر صحیح مسلم ٢/٢٦-٢٧.
[٦٠١]- دراسات تربویة، أعظمی، ص٢٠٦.
[٦٠٢]- شرح نووی بر صحیح مسلم ٢/٢٦-٢٧.
[٦٠٣]- دراسات تربویة فی الأحادیث النبویة، ص٢٠٧.
[٦٠٤]- همان٢٠٨.