(۷۰) وصيت خطاب بن المعلي المخزومي به پسرش [۷۸۵]
محمد بن منذر بن سعید از ابوحاتم، محمد بن ادریس حنظلی، از عبدالرحمن بن ابیعطیه حمصی از خطاب بن معلی مخزومی قریشی نقل میكند كه او فرزندش را نصیحت میكرد و میگفت:
پسرم، تقوای الهی پیشه كن و او را اطاعت كن و از چیزهای حرام دوری كن، و با پیروی از روش و نشانههای او، عیبهای خود را اصلاح كن، تا چشمانت روشنی پیدا كند. چون هیچ رازی از خداوند پنهان نمیماند. من برای تو نشان و رسمی باقی میگذارم كه اگر آن را حفظ كنی و به آن عمل كنی پادشاهان را خشنود، و گداها را به راه میآوری. و همیشه سود میبری و به تو محتاج میشوند، و مشتاق آنچه كه در دستت است میشوند، پس از پدرت اطاعت كن، و به وصیت پدرت راضی و خشنود باش، و ذهنت را برای آن خالی كن، و قلب و ذهنت را به آن مشغول بدار. تو را از بیهوده سخنگفتن، و بسیار شوخیكردن و خندیدن و مسخرهكردن دیگران بر حذر میدارم. چون اینها باعث از دست رفتن ارزش و قدر تو میشود و منازعه برانگیز است. تو باید سنگین و با وقار باشی، و آنچنان مغرور نباشی كه تو را با آن توصیف كنند. و دوست و دشمن خود را راضی نگه دار، و دست از اذیت و آزار آنها بردار. و از اشتباهات آنها چشمپوشی كن و در تمامی كارها میانهرو باش، چون بهترین چیز میانهروی است. و كمتر سخن بگو، و سلام دادن را رواج بده، و هدفمند و با وقار گام بردار، و با پاهایت خط نكش، و یا آنها را به دنبال خود نكش، و گردنت و شلوارت را بالا نگیر، و زیر بغل خود را نگاه نكن، و زیاد نگاه نكن و در مقابل جماعت مردم نایست. و بازار را به مجلس سخن تبدیل نكن، و مغازهها را جای بحث قرار مده. و زیاد جر و بحث مكن و با آدمهای سفیه جر و بحث نكن، و هنگام سخن گفتن كوتاه و مختصر سخن بگوی، و اگر شوخی كردی كوتاه باشد. و هرگاه نشستی چهارزانو بنشین و انگشتانت را درهم نكن، و صدای مفاصل آنها را در نیاور. و با ریش و انگشتری و دسته شمشیر خود بازی نكن، و در مقابل جمع دندانهایت را پاک نكن، و انگشتانت را در بینی نكن، و زیاد مگسها را از صورت خود نران، و زیاد خمیازه نكش، و خود را زیاد نكش، و از كارهای این چنینی كه باعث تحقیر كردن خود در مقابل مردم، و شوخی كردن به تو میشود، بپرهیز.
مجلس تو، مجلس ارشادی باشد و سخنانت شمرده شمرده باشد و خوب به سخنان متكلم گوش فرا ده، بدون غرور، و مسالهای را چند بار تكرار نكن و از حكایتهای طنز و شوخی بپرهیز. و از غرور خود نسبت به فرزند و كنیز و اسب و شمشیر سخن مگوی. و تو را بر حذر میدارم از بازگفتن خوابهایت، چون اگر به حقیقت پیوست باعث غرور تو میشود و آدمهای نادان در آن طمع كرده و برای تو خوابهایی درست میكنند، و آلت شوخی و مسخرگی مردم میشوی. و مانند زنان چیزی را درست نكن، و مانند بردگان چیزی را نبخش. و ریشت را پشمالو و پرمو نكن و وسط آن را خالی نكن، و ریشت را نتراش و موهای سفید را نكن و زیاد سرمه نزن و روغن زیاد به بدنت نمال، سرمه زدنت نباید زیاد باشد. و نیازمندیهای خود را با اصرار به دست نیاور، و در درخواستهای خود خشوع نكن. و زن و بچهات را از مقدار مالت با خبر نكن، چون اگر كم باشد تو را سبک میشمارند، و اگر زیاد باشد رضایت آنها را جلب نمیكند. و آنها را بدون خشونت بترسان و نسبت به آنان نرمخو باش، بدون اینكه احساس ضعف و درماندگی كنی، و كنیز و برده خود را مسخره نكن و اگر با آنها دعوا كردى با وقار و سنگین باش، و از جهل بپرهیز، و شتابزده عمل مكن، و در مورد دلایل خود تفكر كن، و كمی از صبر خود را به حاكم نشان ده، و كمتر با دستت اشاره كن، و بر روی زانوهایت راه مرو، سرخرویی و آبرویی خود را حفظ كن، و اگر كسی بر تو حماقت كرد صبر پیشه كن، و اگر تو را عصبانی كرد باز صبر پیشه كن و آبرویت را حفظ كن، و چیزهای اضافی را از خود دور كن، و اگر سلطان به تو نزدیک شد و شروع به سخن گفتن كرد از ترس او چهرهات دگرگون نشود. و مانند یک بچه با وی مدارا كن، و به طبع او سخن بگو. نیكیهای را كه از او و نزدیكانش نسبت به خودت میبینی، تو را بر آن ندارد كه در بین او و فرزندانش و خانوادهاش و نزدیكانش فاصله بیندازی، هر چند كه آنها به تو گوش فرا دهند و حرف تو را بپذیرند. چون اختلافافكنی بین شاه و خانوادهاش باعث سقوطی است كه برخواستن ندارد، و لغزشی است كه قابل اغماض نیست، و هرگاه وعدهای دادی آن را عملی كن، و هرگاه سخن گفتی راست بگو، و مانند دعوای انسانهای كر صدایت را بلند مكن، و مثل انسانهای لال ساكت نباش. و سخنانت را با احادیث مقبول برگزین، و هرگاه چیزی را كه شنیدهای و تعریف میكنی، آن را به صاحب سخن منسوب كن. تو را از گفتن سخنان گذرا و زننده كه قلبها را خوش نمیآید و پوستها را میدرد برحذر میدارم. از تكرار كلام مثل بله بله، نه نه، زود باش زود باش، و امثال اینها بپرهیز. و بعد از غذا دستانت را با صابون بشوی و دندانهایت را مسواک بزن و در ظرف آب تف نكن، بلكه آبی را كه در دهانت است كم كم بیرون بینداز. و آب را با دهانت مپاش چون به نزدیكانت میپاشد. و نصف لقمه را گاز نزن و بقیه آن را در غذا فرو نكن، چون مكروه است، و بر سر سفره پادشاه زیاد طلب آب مكن، و سر سفره با سر نرم استخوان بازی مكن، و برای چیزهایی كه در سر سفره نزدیک تو است خود را خسته مكن (مثل موقعی كه سركه یا ادویه جات یا عسل بر سر سفره كم باشد). ابر گاهی وقتها از صدای خود وحشت میكند. و مانند انسانهای محبوس و محدود دست خود را بسته نگه ندار. (خسیس نباش) و مانند انسانهای نادان و مغرور بخشش نكن. و بدان كه در اموال تو كسانی هستند كه حقوقشان واجب است. و به دوستت احترام بگذار از كسانی كه به تو نیازمندند بینیاز باش. و بدان كه حرص و آز عیب و عار آورد، و رغبت و علاقه موجب بردگی و بندگی است. و چه بسا كه خوردن غذایی مانع خوردن غذاهایی شود.
و پرهیزگاری و عفت پیشهكردن، ثروتمندی است، و ارزش شخص به اخلاق شایسته و شناخت وی است كه عزتش را زیاد میكند، و كسی كه از حد و ارزش خود تجاوز كند، نابود میشود، صداقت زینت و دروغگویی ننگ است. صداقتی كه شخص را خدشهدار كند، بهتر از دروغگویی است كه شخص در نهایت سالم بماند، دشمنی انسان صبور بهتر از دوستی احمق است، و همراهی انسان بخشنده با خواری، بهتر از همراهی انسان پست فطرت با نیكی است. و در نزدیكی پادشاه بخشنده، بهتر از همسایگی انسان گیج، و همنشینی با زنی كه بیماری بد و طولانی مدت دارد.
خود را شبیهكردن به عقلاء، از جمله آنها میشوی، خود را شریف نشاندادن، شرف میآورد.
بدان كه هر كس در هر جایی چیزی را ساخته باشد، آن را به سازندهاش منتسب میكند، و شخص با همراهانش شناخته میشود، پس از رفیق بد بپرهیز، چون آنها به دوستان خود خیانت میكنند، و كسانی را كه با آنها صادقند غمگین میكنند. نزدیكی با آنها از گری پستتر است و راندن آنها نشانه كمال ادب است. طلب مراقبت از كسی كه به تو پناه آورده، نكوهیده است، و عجلهكردن شوم است و بداندیشی، سستى میباشد.
برادران دینی دو دستهاند: عدهای كه هنگام بلا و مصیبت از تو محافظت میكنند، و در سستی و پستی رفیق تو هستند، پس این دوستان را نگه دار، و از دوستان هنگام سلامتی و رفاه بپرهیز، چون اینها بدترین دشمنانند.
و كسی كه از هوای نفس پیروی كند، پست میشود. ترشرویی و اخموبودن بعضی از مردان تو را بهتزده نكند. و او را تحقیر و بیارزش نكن. چون این انسان با قلب و زبانش سنجش میشود، و جز تحقیرشدن نفع دیگری از آنها نمیبرد.
و از فسادكردن بپرهیز، هر چند كه در سرزمین دشمن باشی، و آبرویت را برای پایین مرتبه از خود پهن نكن، و مال و دارایی تو از آبرویت شریفتر نباشد. و حرف زیاد نگو، چون بر اقوام سنگینی میكند، و شر را از همنشینت بزدای، و كسی كه میخواهد به دیدار تو بیاید، قبول كن.
تو را از زیاد زینتكردن و زیاد روغنمالیدن به بدن نهی میكنم، چون ظاهر این كار مربوط به زنان است. و تو را از شوخیكردن با زنان (بیگانه) برحذر میدارم و هنگام فرصت و نیاز با آنها نزدیک و عزیز باش.
در هر منطقهای لباس آنجا را بپوش، و هم شكل آنها شو.
و از چیزی كه باعث پشیمانی تو در آخرت بشود، بپرهیز، و در كاری عجله نكن تا زمانی كه جوانب آن را نسنجیده باشی، و آن را تا روشن نهایی نیز رد نكنی.
هر ماه یک بار از نوره (مادهاى كه موى زایده را ازاله میكند) استفاده كن، و تو را از تراشیدن موی زیر بغل با نوره برحذر میدارم.
مسواکزدن را جزء اخلاق خودت قرار بده. و تو را به ساختمانسازی توصیه میكنم، چون بهترین تجارت است و همچنین كشاورزی را به تو توصیه میكنم، چون از پرورش حیوان بهتر است. و نزاع تو با انسانهای پست فطرت باعث طمع آنها میشود. و كسی كه آبرویش را گرامی بدارد. دیگران نیز آبروی ا ورا گرامی میدارند. و اگر جاهلی تو را سرزنش كند بهتر از حمد و ثنای وی است.
و شناخت حق از جمله اخلاق صادقان است. و دوست و همراه صالح پسر عموی توست، و كسی كه ثروتمند باشد، بزرگتر از تو، و كسی كه فقیر باشد حقیر میشود. و از ترس بیزاری و خستگی (مخاطب) سخن كوتاه گویی. كسی كه به قصد تو میآید بر تو غالب است. سفرهای طولانی ناراحتكننده، و آرزوهای زیاد گمراهی است. و انسان غایب دوستی ندارد، و انسان مرده دلسوزی ندارد. ادبكردن انسانهای بزرگسال زجر و ناراحتی، و ادبكردن غلام بدبختی است. جسوری و گستاخی، امارت، و بیشرمی وزارت است. انسان صبور دستاویز احمق است. و حماقت بیماریی است كه علاجی ندارد، و صبر بهترین وزیر است، و دین آراستهترین كارها است، و سرزنش دیگران سفاهت است، و آدم مست شیطان است و سخنانش هذیان، و شعر سحر است، و تهدید كردن زشت است، و مالپرستی بدبختی است. و شجاعت جاودانگی است، و هدیهدادن از اخلاق بزرگان است كه محبت را بر جای میگذارد، و كسی كه كار نیكی را ابتدا شروع كند دینداری كرده است، و كار نیک آن است كه بدون درخواست و خواهش انجام شود. و كسی كه خوشخدمت باشد به كرامت و بخشندگی میانجامد. خوشخدمتی بهتر از لعنتكردن انسانهاست. و اصالت و نژاد انسانها از بینرفتنی است، عادت و عرف چیزی است كه در نهاد بشر است و اگر عادت تو خوب بود، خوب، و اگر بد بود طبیعت تو بد است، كسی كه گرهی را بگشاید كینهای را برداشته است، و رفتن به سوی پادشاه، شكست انسان است، و فرار ننگ است، و جلو حركتكردن، خطرساز است. و سریعترین منفعتها، آرامش و نرمخویی است. و بیماری زیاد به علت بخیلبودن است. و بدترین مردم كسانی هستند كه در سخنگفتن زیاد علت تراشی میكنند، و خوشبرخوردی كینه را از دلها میزداید، و نرم سخنگفتن از اخلاق بزرگان است.
فرزندم، زن آدمی آشیانه و آرامش اوست، و در صورت اختلاف زندگانی برای او ارزشی ندارد. پس وقتی خواستی ازدواج كنی در مورد خانواده او سوال كن، چون اصل پاک، ثمرههای شیرین میدهد.
بدان كه اختلاف زنان بیشتر از انگشتان دست میباشد، پس از زباندارى آنان برحذر باش، عدهای از زنان زبان دراز و بددهن هستند كه سرشت آنها بر آزار و اذیت آفریده شده است. و عدهای خودپسند هستند. و از شوهر خود عیب و ایراد میگیرند، اگر شوهر او را گرامی بدارد میگوید به خاطر فضل من است، و از زیبایی او شكرگزار نیست، و به كم او راضی نیست، و زبانش علیه شوهرش شمشیر برا، است، و حقیقت خود را نشان میدهد، و حیا را از صورتش بر میدارد. از عورتهای خود حیا نمیكند، و از همسایه خجالت نمیكشد، سگ هار و آشوبگر و زخمیكننده است. پس صورت شوهرش را زخمی میكند و آبرویش را میبرد. و به دین و دنیای خود اهمیتی نمیدهد. و آن را نیز برای شوهرش حفظ نمیكند. و برای بچههایش نیز حفظ نمیكند. حجابش برملا، و پوشش پراكنده، و خیرات او مدفون است. شوهرش را غمگین و سرزنش میكند، نوشیدنیهای او تلخ و غذاهایش ناراحتكننده است. و فرزندانش خراب و خانهاش ویران و لباسهایش كثیف و موهایش ژولیده است. هنگام خندیدن رمق از خود میگیرد، و هنگام حرفزدن بیزاری میجوید، روزش شب، و شبش روز است، شوهرش را مثل مار میگزد، و مانند عقرب جراره با شوهرش زندگی میكند.
و بعضی از زنان مثل پیرزنان دادزن و سلیطه، نوعی سم مذاب هستند. و مانند صاعقه و رعد و برق، همراه هر بادی میوزند، و به هر طرف پرواز میكنند. اگر تو بگویی: نه، او میگوید، بله، و اگر تو بگویی: بله، او نه میگوید، مایه رسوایی و بدنامی است، آنچه را كه دارد با چشم حقارت مینگرد. و دیگران را برای شوهرش مثال میزند، و او را محبوس و محدود میكند، و از حالی به حال دیگر منتقل میكند تا خانهاش را بر وی تنگ میكند، و فرزندانش را خسته و بیزار میكند، و زندگی را برایش بیهدف میكند، تا جایی كه برادرانش را انكار میكنند، و همسایگان به او رحم میكند.
و بعضی از زنان، احمق و نادان هستند و در غیر جای خود عشوه و ناز میكنند، زبان خود را میجوند، با همشأن خود زندگی نمیكنند، و به دوستداشتن شوهرانشان خشنود هستند، و مانند چهارپایان غذا میخورند. با طلوع آفتاب صدایشان در میآید، خانه جارو شده ندارند، و غذاهایش همیشه شبماندنى است. و ظرفهایشان چرپ است وخمیرش ترش و آبش همیشه نیمهگرم و ولرم میباشد، و لوازمش پراكنده، و استفاده از ظروفش ممنوع است، و خادم خود را میزند و با همسایه همیشه در حال جنگ است.
و بعضی از زنان مهربان و دوستداشتنی و پر بركت و زایا هستند. عیب و عارش پوشیده است، و همسایه را دوست دارد. پنهان و آشكارا شكرگزار است. شوهرش را گرامی میدارد، و به او افتخار میكند. صدایش پایین، خانهاش تمیز، خادمش فربه، فرزنداش آراسته و نیكیاش همیشگی است، و شوهرش با آسودگی زندگی میكند، شایسته و مهربان است و به عفت و نیكیكردن موصوف است.
پسرم، خداوند متعال كسانی را سر راه تو قرار داده كه به وسیله آنها هدایت شوی، و با انسانهای با تقوا همنشین شوی، و از خشم و ناراحتی بپرهیز و راضیبودن و قانعبودن را دوست داشته باش.
خداوند محافظ و نگهدار توست، و متولی كارهای تو است.
ولا حول ولا قوة إلاَّ بالله العلي العظيم، وصلى الله على محمد بني الهدى وعلى آله وسلم تسليما كثيراً.
[۷۸۵] برگرفته از كتاب (روضه العقلاء ونزهه الفضلاء) ص (۳۳۲)، امام الحافظ ابیحاتم بن حبان البستی (متوفی ۳۵۴هـ).