(۶) آداب تحصيل علم
در راه تحصیل علم باید اخلاص نیت داشت و کسب علم را تنها بخاطر خدا دنبال کرد.
باید دانست که علوم شرعی افضل و اهمیتش بیشتر است.
باید از خدا برای کسب علم، توفیق را طلب نمود.
برای کسب علم باید سفر نمود و به هر جا که لازم باشد مسافرت نمود [۳۴].
تا آنجا که در توان میباشد در حلقات و کلاسهای درس حضور یافت.
اگر کسی دیر به کلاس رسید، بهتر آن است که سلام نکند، اگر ساام او باعث قطع ادامه بحث بشود، ولی اگر تأثیر نداشته باشد سلام کردن سنت است [۳۵].
از امام احمد /نقل شده که مردی پیش او آمد و گفت: من مشغول تحصیل علم هستم ولی مادرم مرا منع میکند و دوست دارد وارد کار تجارت شوم، امام احمد فرمود: با او مدارا کن و او را راضی کن، ولی تحصیل علم را رها نکن [۳۶].
عمل نکردن به علم باعث نابودی برکت میشود، و خداوند این چنین کسانی را سرزنش و مذمت میکند و میفرماید: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفۡعَلُونَ ٢ كَبُرَ مَقۡتًا عِندَ ٱللَّهِ أَن تَقُولُواْ مَا لَا تَفۡعَلُونَ ٣﴾[الصف: ۲-۳]. «ای كسانی كه ایمان آوردهاید! چرا سخنی میگوئید كه عمل نمیكنید؟ نزد خدا بسیار موجب خشم است كه سخنی بگوئید كه عمل نمیكنید».
و از امام احمد /آمده که فرمود: هیچ حدیثی از پیامبر صرا ننوشتم مگر اینکه با آن عمل نمودهام، حتی اینکه به حدیثی برخورد کردم که پیامبر صحجامت کرده و به حجّام که ابوطیّبه بوده یک دینار داده [۳۷]است، من هم حجامت کردم و به حجّام یک دینار دادم [۳۸].
تأسف خوردن برای اساتید همعصر او که فوت کردهاند [۳۹]و تاسی به اخلاق و رفتار آنان.
امام خلاّل درباره اخلاق امام احمد، از ابراهیم نقل نموده که گفت: وقتیکه به شخص مراجعه میکردند برای اینکه از او روایتی را نقل کنند، ابتدا به نماز او، و مقام و منزلت و هیأت او خیره میشدند و سپس از او روایت را میگرفتند. و از اعمش نقل شده که گفت: از فقیه همه چیز را یاد میگرفتند حتی طریقه لباس و کفش پوشیدن را [۴۰].
رعایت ادب و وقار در راه طلب علم.
باید حضور همیشگی داشت و از تنبلی و کسالت دوری نمود.
هرگز مأیوس نشدن و خود را دست کم نگرفتن و این آیه قرآن را همیشه یادآور شویم که میفرماید: ﴿وَٱللَّهُ أَخۡرَجَكُم مِّنۢ بُطُونِ أُمَّهَٰتِكُمۡ لَا تَعۡلَمُونَ شَيۡٔٗا﴾[النحل: ۷۸]. «و خداوند شما را از شكم مادرانتان خارج نمود در حالى كه هیچ چیز نمىدانستید».
خصوصاً وقتیکه آنچه میخواستند یاد بگیرند برایشان خیلی سخت بود.
مطالعه کردن کتابهایی که مربوط به طلب علم میباشند، و شناخت منهج صحیح در این زمینه، و شناخت شیوههای غلط و اشتباه.
باید متعلم سعی کند اول وقت بر سر کلاسها آماده باشد و وقت را غنیمت بشمارد.
آنچه از درس از دسته داده جبران کند.
یادداشت کردن فواید و توضیحات و نوشتن آن در حاشیه کتابها و یا دفتری جداگانه.
باید همیشه به این فواید مراجعه کرد.
به هنگام خرید کتاب لازم است آنرا بطور عمومی ورق زد و آنرا خوب نگاه کرد.
نباید کتاب را به زمین انداخت، میگویند مردی نزد امام احمد کتاب را بزمین انداخت و او خیلی ناراحت شده و گفت: با گفتار بزرگان این چنین خواهید کرد؟! [۴۱].
نباید سخنان شیخ را قطع نمود، بلکه باید منتظر بود تا حدیث را تمام نمود، امام بخاری گفته است: (باب مَن سُئِل وهو مشتغل في حديثه فأتم الحديث). ... سپس احادیث را آورده و از جمله این حدیث که میفرماید: یک نفر اعرابی هنگامیکه پیامبر صخطبه میخواند پرسید: قیامت کی میآید؟ و پیامبر صسخنانش را ادامه داد و از وی روی گرداند تا اینکه حدیثش را تمام نمود، و پرسید سؤالکننده درباره قیامت کجا است؟ [۴۲].
و ابنالجوزی گفته است: هرگاه برای متعلم چیزی نامفهوم بود باید منتظر بماند تا شیخ کلامش را تمام کند، سپس با احترام و مهربانی از شیخ توضیح و تفهیم آن را بخواهد، و کلام او را قطع نکند [۴۳].
به هنگام طرح سؤال ادب را رعایت کند، نباید سؤالی را بپرسد که در آن تکلف باشد، و یا نباید چیزی را بپرسد که جوابش را میداند، و یا به قصد ناتوان کردن شیخ آنرا بپرسد، و یا به منظور اینکه اظهار علم نماید، و یا نباید سؤالی را بپرسد که هنوز واقع نشده، و موضوع آن نیامده است، و سلف در این موارد متعلم را توبیخ میکردند [۴۴].
طالب علم حق علم را در مسجد ادا کند، مثل اینکه در جمعه و جماعات و در این کارها مسابقه دهد.
طالب علم باید حق علم را در منزل نیز ادا کند. امام بخاری /گفته است: «باب تعليم الرجل أمتَه وأهله» سپس سند حدیث را به ابوموسی اشعری رساند و گفت: پیامبر صگفته است: سه گروه هستند که دو اجر دارند، یکی کسی است از اهل کتاب که به پیامبر خویش ایمان داشته، و بعد به محمد صنیز ایمان آورده است. و دوم بردهای است که حق خدا و حق صاحبش را ادا کرده است، سوم مردی است که جاریهای دارد و آنرا بخوبی ادب و تعلیم داده است، سپس او را آزاد کرده و با او ازدواج میکند [۴۵].
خواندن و مطالعه کردن تراجم(شرح حال، سیرت، اخلاق) علماء.
مطالعه کردن در مواقع و مناسبتهای مختلف قبل از فرا رسیدن وقت آن مانند رمضان و احکام مربوط به روزه، ایام ده روزه حج، قربانی و ... .
حرص بر خرید کتابهای خاص مسایل فقهی، مانند کتابهای متعلق به سنتهای رواتب، قیاماللیل و ... .
باید در طلب علم اولویات را مقدم دانست.
همیشه باید کارهایکه در درجه اهمیت بیشتری قرار دارند جلو انداخت و این منش پیامبر صبوده که برای این کار هم جنبیده و به همین دلیل وقتیکه عتبان بن مالک، پیامبر صرا دعوت کرد و به او گفت: میخواهم که به خانه ما تشریف بیاری و در آن نماز بخوانی تا در جای نماز شما نمازخانهای ایجاد کنم، پیامبر صهم بهمراه تعدادی از اصحابش پیش او رفتند، و وقتیکه به خانه او رسیدند و اذن ورود را خواستند و داخل خانه شدند دیدند که عتبان سفره غذا گذاشته ولی پیامبر صابتدا غذا را نخورد بلکه پرسید آن جایی که میخواهید به نمازخانه تبدیل کنی کجاست؟ به ایشان نشان داد و نماز خواند و سپس برای غذا خوردن نشست [۴۶].
خودداری کردن از اینکه خود را عالم قلمداد نمائید، یعنی خودنمایی کردن به اینکه میدانید در حالیکه چنین نباشد.
ثناء و ستایش خداوند بهنگام ذکر نام او.
درود و صلوات فرستادن بر پیامبر صبهنگام ذکر نام او.
رضایت طلبیدن برای صحابه شبه هنگام ذکر نام آنها.
رحمت طلبیدن برای علماء به هنگام ذکر نام آنها [۴۷].
هیچ خبری را به منابع نسبت ندهیم تا اینکه خود خبر را در آن مطالعه نکنیم.
به غیر از مسلم و بخاری حدیثی را نسبت ندهیم وقتیکه در آنها و یا یکی از آنها آمده باشد.
در نقل روایت یقین داشته باشیم.
پاورقی و فوائد را به صاحبان آنها نسبت دهیم.
فوائد را دستکم نگیرید اگرچه کم باشند.
فوائد را کتمان نکنیم.
حذر کردن از استشهاد به أخبار ضعیف و موضوع.
هیچ حدیثی را ضعیف نشماریم مگر بعد از جستجو و سؤال کردن.
اهمال نکردن آن مسایلی که مورد سؤال واقع میشوند، چه بسا این مسایل ابوابی را یپشروی شما باز و روشن خواهند نمود.
به همراه داشتن یادداشتنامه برای یادداشت کردن فواید و مسایل.
حذر کردن از بسیار مشغول شدن به مباحات.
نباید زیاد به كپى نسخههاى خطی و چاپ پیدرپی یک کتاب پرداخت مگر اینکه مفید واقع شود.
سرزدنهای زیاد به کتابفروشیها برای آشنایی با کتابهای تازه چاپ شده.
اصطلاحات علمی متشابه در لفظ را تعمیم ندهیم [۴۸].
تلاش و کوشش برای خواندن کتابهایی که اصطلاحات مؤلفین و یا راه و روش کتابها و مباحث را بیان میکنند.
برای فهم کلام سرعت بخرج ندهیم، خواه خواندنی باشد و یا شنیدنی، ابن القیم /از ایوب سختیانی /یاد کرده که هرگاه از او سؤال میکردند به سؤال کننده میگفت. سؤالت را تکرار کن، اگر به مانند اول سؤال را تکرار میکرد جوابش را میداد، وگرنه جواب نمیداد [۴۹].
کتابهای فتاوا را باید زیاد مطالعه نمود.
نباید خیلی سریع نفی عام نمود.
اگر حدیثی را با معنی روایت کردی باید آنرا توضیح دهید [۵۰].
از بکار بردن الفاظ تعظیم برای ستایش خود باید اجتناب نمود.
نقد و نصیحت صادقانه قابل قبول است بشرطیکه برای مجامله نباشد.
نباید به تعداد کم شرکتکنندگان اهمیت داد. و امام ذهبی در ترجمه عطاء بن ابیریاح ذکر کرده که گفته است تنها هشت إلی نه نفر در مجلس درسش حضور مییابند [۵۱].
نباید وقت خویش را به مسایلی گذارند که هیچ فایدهای در برندارد، مانند مسایل شاذ و غریب همچون اینکه رنگ سگ اصحاب الکهف چگونه بوده است؟! و یا درختی که آدم از آن خورده چه بوده، و یا طول کشتی نوح چه قدر بوده و ... .
به هنگام بحث و جستجو در مسأله نباید به فواید و مسایل جانبی پرداخت.
نباید وارد جنگ الفاظ گردید، و به اندازهای که ممکن است، جمله و کلام واضح و روشن باشد، و نباید عبارات و اصطلاحات غریب و پیچیده را بکار برد.
نباید بدون آگاهی و علم چیزی را گفت، و نباید برای جواب ندادن سؤالی به حرج افتاد.
نباید از اهانت شخصی متأثر گشت اگر در مورد دین نباشد، و قول شاعر را به یادآور که میگوید:
وإن بليت بشخصٍ لاخلاق له
فكن كأنَّك لم تسمع ولم يقل
یعنی: اگر با انسان بداخلاقی درافتادی، چنین باش که انگار هیچ نشنیدی و چیزی نگفته است.
از تنبلی حذر کن.
سعی کن نماز شب را بپا داری.
بخاطر کسب علم از استراحت زیاد، سخن گفتن و خواب دوری کن.
باید کوشش و تلاش طالب علم مخصوصاً و مسلمان بطور اعم این باشد که:
نیازهای مردم را برطرف نمایند، و پیامبر صفرموده است: برای مردم شفاعت کنید اجر میبرید [۵۲].
وعدهای که دادید وفا کنید، چون خداوند پیامبران را این چنین ستوده است که آنها در وعدههایشان صادق بودهاند مثلا درباره اسماعیل میفرماید: ﴿إِنَّهُۥ كَانَ صَادِقَ ٱلۡوَعۡدِ﴾[مريم: ۵۴]. . «او در وعدههایش صادق بود».
صبر و آرامش داشتن. خداوند میفرماید: ﴿خُذِ ٱلۡعَفۡوَ وَأۡمُرۡ بِٱلۡعُرۡفِ وَأَعۡرِضۡ عَنِ ٱلۡجَٰهِلِينَ ١٩٩﴾[الأعراف: ۱۹۹]. «(به هر حال) با آنها مدارا كن و عذرشان را بپذیر، و به نیكىها دعوت نما، و از جاهلان روى بگردان (و با آنان ستیزه مكن)».
سمعانی در انساب، و امام ذهبی در تجرید الصحابه در شرح حال عوف بن نعمان آورده که گفته است: در دوران جاهلی چنین بود که کسی دوست داشت از تشنگی بمیرد ولی خلاف وعده نکند.
شاعر میگوید:
إذا قلت في شيءٍ نعم فأتمه
فإنَّ نَعم دَينٌ على الحر واجبة
وإلاَّ فقل لا واسترح وارح بها
لئلا يقول الناس إنَّك كاذب
یعنی: «هرگاه برای چیزی بله گفتی کار را تمام کن، چون گفتن بله دَینی است بر گردن انسان آزاده و بر او واجب خواهد شد، وگرنه در همان اول بگو نه، و خود را راحت بگذار تا مردم تو را دروغگو نخوانند.
باید متواضع و فروتن بود ... پیامبر صمیفرماید: خداوند به من وحی فرستاده که باید با همدیگر متواضع باشید تا هیچ کس بر دیگری فخر نفروشد و به کسی ظلم و ستم نکند [۵۳].
نسبت به مردم گشادهروی باشید، و با سینه باز به مشکلات آنها گوش دهید.
برای مردم حدیث بخوانید و آنان را موعظه کنید، عکرمه از ابن عباس بنقل کرده که گفت: هر جمعه برای مردم حدیث بخوانید، و اگر خواستی دوبار بخوان، و اگر خواستی بیشتر بخوانی تا سه بار برایشان حدیث بخوان، و بیش از این نخوان که مردم ملول و خسته میشوند، و به هنگامیکه مردم صحبت میکنند، حرف آنان را قطع نکن، چون آنان را ناراحت میکنی، بلکه ساکت باش و هرگاه درخواست کردند و دوست داشتند گوش بدهند برای آنها حدیث بخوان. و سعی کن به هنگام دعا گفتن سجع بکار نبری زیرا من پیامبر صو اصحابش را دیدم که این کار را نمیکردند [۵۴].
علی سگفته است: با مردم آنگونه که میفهمند صحبت کنید، این دلیل است برای اینکه با مردم نباید از کلمات متشابه استفاده کرد و بگونهای برای مردم صحبت کنید که بفهمند، و ابن مسعود نیز چنین میگوید: هرگاه برای مردم صحبتی کنید که برخی از آنان نفهمند چه میگوئید، حتماً باعث فتنه میگردد [۵۵].
[۳۴] از جمله چیزهایی که بر زبان مردم افتاده، حدیث: «اطْلُبُوا الْعِلْمَ وَلَوْ بِالصِّينِ» میباشد، این حدیث صحیح نیست؛ ابنحبان گفته باطل است، و هیچ اصلی ندارد، این حدیث را برای امام احمد ذکر کردهاند ولی او آنرا به شدت انکار نمود. ولی به جای این حدیث باطل میتوان به روایتهای صحیح زیادی که درباره فضل تحصیل علم آمدهاند مراجعه کرد. (احادیث منتشره لا تثبت عن النبی (ص) نوشته شیخ عبدالعزیز السدحان).
[۳۵] این را شیخ ابن عثیمین: گفته است. (فتاوی إسلامیة ۱/۱۷۵).
[۳۶] آلاداب الشرعیة (۲/۳۵).
[۳۷] متفق علیه.
[۳۸] الآداب الشرعیة (۲/۱۴)، از امام احمد درباره کسیکه احادیث زیادی نوشته سؤال کردند؟ فرمود: باید به اندازه زیادی احادیث بر اعمالش بیافزاید.
[۳۹] ابن عقیل در کتاب الفنون آورده که: از جمله آدابی که از امام احمد یاد گرفتهام اینکه تكیه زده بود، و ابنطمهان را نام بردند او از تكیه زدن مستقیم نشست و گفت: نباید هنگامى كه از صالحین نامی برده شود ما تكیه زده باشیم. الآداب الشرعیة (۲/۲۶).
[۴۰] الآداب الشرعیة (۲/۱۴۵).
[۴۱] الآداب الشرعیة: (۳/۳۸۹).
[۴۲] فتح الباری: (۱/۱۷۱).
[۴۳] الآداب الشرعیة: (۲/۱۶۳).
[۴۴] تهذیب التهذیب: (۸/۲۷۴)، السیر (۱/۳۹۸).
[۴۵] فتح الباری (۱/۲۲۹).
[۴۶] بخاری این حدیث را (۴۲۵)، (۶۶۷) ومسلم (۲۶۳) روایت کردهاند و شیخ ابن عثمین /در شرح ریاض الصالحین (۲/۹۸) آنرا آورده است.
[۴۷] و ابن جماعه الکنانی در کتاب: تذکرة السامع والمتکلم ص ۶۴ آورده: «بعضی اوقات برخی وقتیکه حدیثی را با سندش ذکر میکنند برای تمام افراد سند رحمت میفرستند».
[۴۸] مثلاً عبارت (متفق علیه) شایع است برای مسلم و بخاری، ولی در کتاب منتقیالاخبار – مجدالدین ابن تیمیه – منظور امام احمد، بخاری و مسلم است.
[۴۹] اعلام الموقعین (۲/۱۸۷).
[۵۰] از ابن مسعود روایت است كه هرگاه از رسول الله صحدیثى روایت میكرد ترس بر او فرامیگرفت، و میگفت: یا آنچه رسول الله صفرمودند. یعنی اینكه حدیث را با معنى روایت كرده است. (جامع بیان العلم وفضله).
نظر جمهور علما بر این است كه میتوان حدیث را با معنى روایت كرد بشرطیكه عالم به آنچه روایت میكند باشد، و اینكه باعث تغییر حكم شرعی، یا نقص، و یا زیادتی در آن نشود. (الكتابة في علم الروایة ۲۹۵).
[۵۱] سیر اعلام النبلاء: (۸/۱۰۷).
[۵۲] بخاری این حدیث را تخریج کرده است.
[۵۳] مسلم این حدیث را روایت کرده است.
[۵۴] بخاری این حدیث را روایت کرده (۶۳۳۷).
[۵۵] مسلم این حدیث را روایت کرده است.