(۷) آداب درس و کلاس
لازم است برای کسیکه در کلاس درس حاضر میشود، خود را آماده سازد و از هر لحاظ مرتب باشد، و گفتهاند باید خود را آماده سازد، خود را بیاراید، حمام کند و موها و ریشش را شانه بزند و لباسهایش را مرتب و خویش را خوشبو نماید و مسواک را بزند و لباس سفید را پوشیده و قبل از حضور در کلاس در آینه نگاه کند و برود.
آرام راه برود، و به هر کس رسید قبل از او سلام کند.
وقتیکه وارد مسجد شد قبل از نشستن دو رکعت نماز بخواند.
باید نزدیک استاد بنشیند، و نزد او هیچوقت با دست به او اشاره نکند، و با اشاره چشم او را تأیید نکنید.
نباید بر روی مردم قدم برداشت، بلکه در صف آخر مینشیند، مگر اینکه استاد اجازه دهد که در صف جلو بنشیند.
نباید کسی را از جایش بلند کند، و در وسط حلقه و کلاس نباید بنشیند، و میان دو دوست ننشیند مگر با اجازه آنها، اگر برایش جا باز کردند مینشیند و خود را جمع و جور میکند.
جملات مهربانانه و لطیف بکار میبرد و با دوستانش و همکلاسیانش با اخلاق حسنه رفتار میکند، پیامبر صمیفرماید: «خَالِقِ النَّاسَ بِخُلُقٍ حَسَنٍ» [۵۶]. یعنی: «با مردم با رفتار نیک رفتار نمائید».
بهتر است کلاسها را در مسجد برگزار نمایند، و اگر در مسجد ممکن نبود در خانهها برگزار نمایند، و پیامبر صبرای زنان کلاسی گذاشته بود و گفته بود: موعد ما خانه فلانی است.
تا آنجا که ممکن است رو به قبله بنشیند، و حلقه را دایرهای تشکیل دهند، و بهمین خاطر اهل لغت در تعریف کلاس حلقهای گفتهاند: مردمی که دستهجمعی دور همدیگر جمع شوند [۵۷].
وقتیکه مردم زیاد شوند مشکلی نیست که استاد در جای بلندی بنشیند.
استاد درسش را با شهادتین و صلاه و سلام بر پیامبر صشروع میکند، و برخی از محدثین درسش را با سورهای از قرآن شروع میکردند.
باید نسبت به استادش با ترحم رفتار کند، و برایش دعا کند، و هرگاه استادش غیبت نمودند تا آنجا كه میتواند برایش عذر بیاورد وگرنه مجلس را ترک کند.
استاد باید الفاظ غامض و غریب را تفسیر و معنی کند، و از آنچه نمیداند سکوت میکند، و از آنچه عقل مردم عادی به آن نمیرسد بحث نمیکند.
استاد نباید حاضرین را ملول و خسته کند، و هرگاه دید حاضرین خسته شدهاند اشکالی ندارد که حکایات بامزه و خندهدار تعریف کند، حتی برخی گفتهاند ذکر حکایت ریسمانی است که قلبها را با آن صید میکنند [۵۸].
در آخر درس نباید کفاره مجلس را فراموش کند.
در حلقه درس باید از جدل و صحبتهای بیفایده خودداری کرد.
در حلقه و مجلسی که فقراء نشستهاند نباید تکبر داشت.
گوش دادن به احادیث نبوی صبا آرامش و ادب و خشوع کامل.
از جمله شرایط شیخ این است که باید متواضع باشد.
سلف صالح مکروه میدانستند از اینکه طالبان علم به شیخ ملحق شوند و اینکه سرش را ببوسند.
تشویق و تشجیع طلاب مخلص در حلقه.
باید حذر کند از اینکه خود را عالم قلمداد کند، یعنی نباید خود را عالمنما جلوه داد.
در اثنای درس نباید خود را به چیزی دیگر مشغول کرد و باید ساکت نشست.
در میان سخنرانی شیخ نباید حرف او را قطع کرد.
باید کلاس درس و حلقه را منظم و مرتب کرد، مثلاً ابن مسعود سهر پنجشنبه حدیث میخواند، و ابن عباس سابتدا تفسیر سپس حدیث و بعد فقه و شعر و ... .
نباید کودکان و افراد کمسن و سال را به ریاست حلقه گماشت، و از حضار بخواهد که اخلاص داشته باشند حتی در یکی از این مجالس یکی از حاضرین تنفس عمیقی کشید و شیخ به او گفت: اگر این کار تو برای خدا بوده باشد، نفس خویش را پاک کردهای و اگر برای غیر خدا بوده باشد خود را هلاک کردهای!!.
مضامین دروس باید بگونهای باشند که حضار را برای کار خیر برانگیزد، ابن مسعود سمیگفت: از خدا میخواهم که با ما کسانی نباشند که قطع صله رحم میکنند، چون ما میخواهیم دعا کنیم و دعایمان مستجاب شود.
لازم است در حلقه درس موضوعات ایمانی، تذکر و امثال اینها باشد.
لازم است اسرار مربوط به حلقه را حفظ کرد.
نزد سلف صالح از دست دادن شیخ حادثهای بزرگ قلمداد میشد.
شیخ خودش تعیین میکرد که کدام یک از شاگردانش درسش را در حلقه ادامه دهد.
نباید به وجود شاگردان زیاد فاسق و منحرف مغرور گشت، در کتاب عجائب الآثار آمده که شیخی در زمینه فقهی خیلی با سواد بود و در مسایل گوناگون آگاهی داشت ولی شاعری بیحیا و پرور بود، با این وجود حلقه درسش به بیش از سیصد نفر میرسید.
باید گمراهان و فاسدان را از حلقه درس طرد نمود، بخاطر اینکه از فتنه و فساد و شر آنها در امان بود، همانطور که واصل بن عطاء را طرد نمودند [۵۹].
درسی که محترم نباشد، مفیدهم نیست.
و از جمله آداب شیخ:
باید حجم نَفْس خویش و حق دیگران را بشناسد.
ایام کلاسها را باید تعیین کند، و اگر روزی را برای تدریس تعیین نمود و به شاگردان وعده درس را در آن وقت داد، نباید تأخیر و غیبت کند، مگر اینکه عذری موجه مانند بیماری و امثال اینها را داشته باشد.
باید شیخ نسبت به شاگردانش متواضع باشد و باید پاکدامن و عفیف باشد.
باید از انتساب قولی به خداوند بدون علم و آگاهی پرهیز کرد، زیرا خداوند چنین کسی را مقارن شرک به او قرار داده است.
باید حاضرین را براساس تجانس و مستوای فهم آنها قرار داد.
تعلیقات و نکته نظرات را باید به آخر درس موکول کرد.
وقت معینی را برای فقرات کلاسهای درس آینده قرار دهد.
قبل از هر چیز موضوع اصلی را بطور خلاصه باید ارائه داد.
اگر شیخ به حدی نرسیده باشد که ترجیح دهد نباید این کار را بکند، بلکه اقوال را ارائه میدهد و یا میگوید فلان عالم چنین فتوا داده است.
نباید چیزی بخواند که خسته کننده باشد، به همین علت علماء اهتمام زیادی به قاری، املاکننده و مبلغ میدهد.
در اثنای درس دقایقی را برای استراحت بگذارد.
وقت معینی را برای ضیافت قرار دهد اگر وقت اجازه بدهد.
شیخ باید با افراد حلقه درسش خوشاخلاق و خوشرفتار باشد.
[۵۶] صحیح الترغیب (۳۱۶۰). [۵۷] مختار الصحاح، ص ۱۵۰. [۵۸] ص ۴۴. [۵۹] او مشهور است به واصل بن عطاء الغزّال، غزال نامیده شده بخاطر تردد زیاد در بازار حلاجهای بصره. ابوحذیفه سر کرده معتزلیها است که معتقد به خلق قرآن بودند و از بزرگان متکلمین و بلیغان آن دوره بود. او حرف راء را به غین تبدیل میکرد بهمین علت بهنگام صحبت کردن از آن اجتناب میکرد و در این زمینه ضربالمثل گشته بود؛ و بخاطر آنکه از حلقه درس حسن بصری کنار رفت معتزله نام گرفت و جماعتی با او همراه شدند. (الأعلام: ۸/۱۰۸).