(۲۴) آداب مهمانی
احترام گذاشتن به مهمان واجب است، و آن هم بدلیل قول پیامبر صکه میفرماید: «من كان يؤمن بالله واليوم الآخر فليكرم ضيفه» [۲۲۲].
یعنی: هر کس به خدا و روز رستاخیز ایمان دارد باید به مهمانش احترام بگذارد.
و مدت پذیرایی همانگونه که پیامبر صفرموده است، سه روز میباشد: «الضِّيَافَةُ ثَلاَثَةُ أَيَّامٍ وَجَائِزَتُهُ يَوْمٌ وَلَيْلَةٌ وَلاَ يَحِلُّ لِرَجُلٍ مُسْلِمٍ أَنْ يُقِيمَ عِنْدَ أَخِيهِ حَتَّى يُؤْثِمَهُ. قَالُوا يَا رَسُولَ اللَّهِ وَكَيْفَ يُؤْثِمُهُ قَالَ: يُقِيمُ عِنْدَهُ وَلاَ شَىْءَ لَهُ يَقْرِيهِ بِهِ» [۲۲۳]. یعنی: «ضیافت سه روز است و حداقل آن یک شبانهروز میباشد، برای هیچ مسلمانی جایز نیست که نزد برادرش آنقدر بماند تا او را گناهبار کند، گفتند: یا رسول الله چگونه او را گناهبار میکند؟ گفت: نزد او میماند در حالیکه او چیزی برای پذیرایی او ندارد».
مستحب است به مهمانان خوشآمدگویی گفت، ابن عباس روایت کرده و میگوید: وقتیکه وفد عبدالقیس پیش پیامبر صآمدند به آنان خوشامدگوی گفت ... [۲۲۴].
اجابه دعوت واجب است، همانطور که پیامبر صفرموده است: «ومن ترك الدعوة فقد عصى الله ورسوله» [۲۲۵]. یعنى: هرکس دعوت را رد کند، با خدا و رسولش نافرمانی کرده است. و باز میفرماید: «حق مسلمان بر مسلمان پنج تا است که از جمله آنها اجابه دعوت است [۲۲۶]. برخی از علما شرایطی را برای حضور در این دعوتها ذکر کردهاند:
۱- نباید داعی جزو کسانی باشد که واجب و یا سنت باشد با آنان قهر نمود.
۲- نباید در محل دعوت منکری وجود داشته باشد.
۳- داعی باید مسلمان باشد.
۴- نباید کسب و کار داعی حرام باشد، و برخی گفتهاند مثل آن كه شغل برای کاسب حرام باشد نه اینکه حرام عینی باشد مانند خمر.
۵- نباید اجابه دعوت موجب ترک واجب گردد.
۶- نباید اجابه دعوت برای مدعو ضرری در پی داشته باشد.
برخی از فقها گفتهاند: چهار چیز بر مهمان واجب است:
اول، اینکه باید آنگونه که صاحبخانه میگوید، بنشیند.
دوم، باید راضی باشد به چیزهاییکه برایش میآورند.
سوم، نباید بدون اجازه صاحبخانه بلند شود.
چهارم، هرگاه بیرون رفت، برای صاحبخانه دعای خیر کند.
ابن الجوزی /گفته است، از جمله آداب مهمان این است که نباید پیشنهاد غذا مخصوصی را بدهد، واگر او را میان دو نوع غذا مخیر نمودند، غذای سادهتر را انتخاب کند، مگر اینکه بداند صاحبخانه به نوع دیگر خوشحالتر میگردد [۲۲۷].
روزه مانع اجابه دعوت نمیگردد، بدلیل حدیث رسول الله صکه میفرماید: «إِذَا دُعِىَ أَحَدُكُمْ فَلْيُجِبْ فَإِنْ كَانَ صَائِمًا فَلْيُصَلِّ وَإِنْ كَانَ مُفْطِرًا فَلْيَطْعَمْ» [۲۲۸]. یعنی: «هرگاه یکی از شما را مهمان کردند، به مهمانی بروید، اگر روزه بودید براى صاحبخانه دعای خیر كنید. و اگر روزه نبودید غذا را بخورید».
پیامبر صیکبار نزد عبدالله بن عمرو آمده بود، و او برایش یک پشتی چرمی که داخلش لیف بود گذاشت، ولی پیامبر صبر روی زمین نشست و پشتی میان او و عبدالله بن عمرو قرار گرفت [۲۲۹].
اگر همراه مهمان کسی دیگر آمد که دعوت نشده باشد، باید مهمان برایش اجازه بخواهد، بدلیل حدیث ابن مسعود سکه میگوید: یک مرد انصاری بود مشهور به ابوشعیب و او غلامی داشت که گوشتفروش بود، ابوشعیب به غلامش گفت: طعامی برایمان درست کن که میخواهم پیامبر صرا دعوت کنم، و غذا به اندازه پنج نفر باشد، سپس پیامبر را دعوت نمود و گفت تا پنج نفر میتوانی با خود بیاوری، ولی بدنبال آنان یک نفر دیگر هم آمد، پیامبر صبه ابوشعیب گفت: شما پنج نفر را دعوت کردهای، و این مرد هم ما را دنبال کرده است، اگر دوست داشتی او را هم دعوت کن وگرنه میتوانی او را جواب کنی، و او گفت: بلکه اجازه میدهم که بیاید [۲۳۰].
خادم افراد بزرگ، میتوانند در مراسمها و مناسبات آنان را همراهی کنند، بدلیل قول انسسکه میگوید: مردی پیامبر صرا دعوت کرد و من نیز با ایشان رفتم، در آنجا آب گوشت آوردند و در آن کدو بود که پیامبر صشروع کرد بخوردن آن و خیلی خوشش آمده بود، و وقتی این را دیدم من دیگر كدو را نخوردم و جلو پیامبر میگذاشتم، انس گفته است: از آن به بعد من کدو را دوست داشتم [۲۳۱].
نباید برای مهمان خود را به تکلف و زحمت زیاد انداخت، بگونهای که از حد معقول بیرون رود، و این موضوع به عرف برمیگردد، پیامبر صگفته است: برای مهمان خود را به زحمت زیاد و غیرمعقول نیاندازید [۲۳۲].
باید با اجازه صاحب خانه وارد شد، و بلافاصله بعد از خوردن غذا آنجا را ترک کرد، مگر اینکه صاحب خانه خودش رغبت داشته باشد که بماند، بدلیل آیه قرآن که میفرماید: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تَدۡخُلُواْ بُيُوتَ ٱلنَّبِيِّ إِلَّآ أَن يُؤۡذَنَ لَكُمۡ إِلَىٰ طَعَامٍ غَيۡرَ نَٰظِرِينَ إِنَىٰهُ وَلَٰكِنۡ إِذَا دُعِيتُمۡ فَٱدۡخُلُواْ فَإِذَا طَعِمۡتُمۡ فَٱنتَشِرُواْ وَلَا مُسۡتَٔۡنِسِينَ لِحَدِيثٍۚ إِنَّ ذَٰلِكُمۡ كَانَ يُؤۡذِي ٱلنَّبِيَّ فَيَسۡتَحۡيِۦ مِنكُمۡۖ وَٱللَّهُ لَا يَسۡتَحۡيِۦ مِنَ ٱلۡحَقِّ﴾[الأحزاب: ۵۳]. «اى كسانى كه ایمان آوردهاید! در خانههاى پیامبر داخل نشوید مگر به شما براى صرف غذا اجازه داده شود، در حالى كه (قبل از موعد نیایید و) در انتظار وقت غذا ننشینید؛ اما هنگامى كه دعوت شدید داخل شوید؛ و وقتى غذا خوردید پراكنده شوید، و (بعد از صرف غذا) به بحث و صحبت ننشینید؛ این عمل، پیامبر را ناراحت مىنماید، ولى از شما شرم مىكند (و چیزى نمىگوید)؛ اما خداوند از (بیان) حق شرم ندارد! و هنگامى كه چیزى از وسایل زندگى را (بعنوان عاریت) از آنان ( همسران پیامبر) مىخواهید از پشت پرده بخواهید؛ این كار براى پاكى دلهاى شما و آنها بهتر است! و شما حق ندارید رسول خدا را آزار دهید، و نه هرگز همسران او را بعد از او به همسرى خود درآورید كه این كار نزد خدا بزرگ است».
جلو انداختن بزرگان و کسانیکه در طرف راست قرار میگیرند، آنگونه که پیامبر صعمل میکرد که وقتی کسی آب را میآورد میگفت ابتدا به بزرگان و افراد مسن بدهید [۲۳۳]، و نیز میفرماید: «مَنْ لَمْ يَرْحَمْ صَغِيرَنَا، وَيُجِلَّ كَبِيرَنَا فَلَيْسَ مِنَّا» [۲۳۴]. یعنی: «هر کس به کودکان رحم نکند و به افراد پیر و مسن احترام نگذارد، از ما نیست».
آلبانی /بعد از اینکه حدیث ابن عمر را میآورد، میگوید: پیامبر صفرموده است: «أمرني جبريل أن أقدم الأكابر». یعنی: «جبرائیل به من دستور داد که افراد مسن را جلو بیاندازم».
و حدیث رافع بن خدیج و سهل بن ابیحثمه که در حدیث القسّامه میگویند: عبدالرحمن بن سهل – که کوچکترین فرد مجلس بود قبل از دوستانش شروع کرد به صحبت کردن، که پیامبر صفرمود: «كبر، الكبر في السن».
و یا حدیث عایشه لکه میگوید: مسواک میزدند در این حال به ایشان وحى شد كه مسواک را به بزرگتر بدهید.
و مهلب گفته است: این وقتی است که به ترتیب ننشسته باشند، ولی اگر چنین باشد در اینصورت سنت است از سمت راست شروع کرد [۲۳۵].
آلبانی /حدیث عبدالله بن ابیحبیبه را آورده که از او سؤال شد آیا چیزی از پیامبر صبه یاد داری؟ او در جواب گفت: پیامبر صنزد ما در مسجد قبا آمد، من هم در آن وقت که نوجوانی بودم، آمدم و در سمت راست پیامبر صنشستم، و ابوبکر در سمت چپ نشست، سپس نوشیدنی خواست و از آن نوشید و سپس آنرا به من داد که در سمت راست بودم و از آن نوشیدم، سپس بلند شد برای نماز خواندن و او را دیدم که با نعلهایش (دمپایهایش) نماز میخواند. سپس عبدالله گفت: این نص است بر اینکه ساقی از سمت راست شروع میکند نه از بزرگان قوم و یا عالمترین و یا فاضلترین آنها.
روایت شده که پیامبر صداشت آب مینوشید که از سمت راستش یک اعرابی بود و در سمت چپش ابوبکر، و عمر رو به روی او بود، عمر از ترس اینکه نکند پیامبر صظرف آب را به اعرابی بدهد گفت: یا رسول الله صآنرا به ابوبکر بدهید، ولی پیامبرصچنین نکرد و ظرف را به اعرابی داد، و فرمود: «الأَيْمَنُونَ الأَيْمَنُونَ الأَيْمَنُونَ» [۲۳۶].
مهمان باید بعد از خوردن غذا برای صاحب غذا دعا کند مانند این دعاها: «أَفْطَرَ عِنْدَكُمُ الصَّائِمُونَ وَأَكَلَ طَعَامَكُمُ الأَبْرَارُ وَصَلَّتْ عَلَيْكُمُ الْمَلاَئِكَةُ» [۲۳۷]، «اللَّهُمَّ أَطْعِمْ مَنْ أَطْعَمَنِى وَأَسْقِ مَنْ أَسْقَانِى» [۲۳۸]«اللَّهُمَّ اغْفِرْ لَهُمْ وَارْحَمْهُمْ وَبَارِكْ لَهُمْ فِيمَا رَزَقْتَهُمْ» [۲۳۹].
سنت است نسبت به کسیکه در پهلویش نشسته است توجه داشته باشد، و او را بر خود ترجیح دهد، و اگر هنگام غذا کسی بالای سرش ایستاده بود، باید به او دستور دهد بنشیند، و یا اگر خادم و یا مملوک او بلند شد برای برآورد کردن نیازهای سیدش و برایش آب تهیه میکرد، سید باید بکوشد برایش لقمههای لذیذ برایش بگیرد و به او بدهد، و اگر با نابینایى غذا خورد باید از آنچه روبرویش است او را آگاه میكند.
اشکالی ندارد که برخی با هم غذا بخورند، ولی نباید از سفرهای به سفرهای رفت، و صاحب خانه میتواند که برای برخی از مهمانان غذاهای مخصوصی را تهیه کند اگر بقیه ناراحت نشوند.
هر غذایی که آماده شده، بدون اینکه خود را به زحمت بیاندازد روی سفره میگذارد، و برای جلو آمدن اجازه نمیخواهد.
از جمله آداب مهمانداری این است که باید صاحبخانه، مهمانها را خدمت کند و با گشادهرویی و شادابی هرچه تمامتر با آنان برخورد کند.
و از جمله آداب مهمانداری اینکه باید صاحبخانه سخنانی جذاب بگوید که مهمانها خوششان بیاید، نباید قبل از مهمانها بخوابد، و نباید در حضور آنان از وضع زمانه شکایت کند، و هنگام ورود آنان باید گشادهروی باشد، و هنگام رفتن غمگین باشد، و نباید از چیزهایی سخن بگوید که آنان را بترساند، و نباید در حضور آنان از کسی ناراحت شود، بلکه هر طور که شده مهمانها را باید خوشحال کند، و بچههایشان را فراخواند تا به آنان را خدمت کند.
وقتیکه غذا گذاشته شد نباید منتظر افراد خانواده نشست.
با بهترین و زیباترین جمله مهمانها را به خوردن دعوت کند، خداوند در قرآن درباره مهمانهای ابراهیم ÷چنین میگوید: ﴿فَرَاغَ إِلَىٰٓ أَهۡلِهِۦ فَجَآءَ بِعِجۡلٖ سَمِينٖ ٢٦ فَقَرَّبَهُۥٓ إِلَيۡهِمۡ قَالَ أَلَا تَأۡكُلُونَ ٢٧﴾[الذاریات: ۲۶-۲۷]. «سپس پنهانى به سوى خانواده خود رفت و گوساله فربه (و بریان شدهاى را براى آنها) آورد. و نزدیک آنها گذارد، (ولى با تعجب دید دست بسوى غذا نمىبرند) گفت: «آیا شما غذا نمىخورید؟!».
باید غذا را به مهمان نزدیک کرد، خداوند درباره ابراهیم چنین میگوید: ﴿فَقَرَّبَهُۥٓ إِلَيۡهِمۡ﴾یعنی: غذا نزدیک آنان گذاشت.
باید با مهمان غذا خورد، و نباید از صاحبخانه چیزی پرسید بجز از قبله و دستشویی، و نباید از مکانهایی که حریم شخصی و جاى زنان بحساب میآیند اطلاع پیدا کند، و نباید در جایی بنشیند که صاحبخانه نگفته است، و نباید از شستن دستها امتناع ورزد، و نباید از حرکات صاحبخانه ممانعت ایجاد کند.
میتوان از خانههای فامیل و دوستان چیزی را خورد اگر آن غذاها را در جاهایی قفل نکرده باشند، و بداند که صاحب آنها راضی است با توجه به عرف و عادات.
نباید به جایی که غذا میآید زیاد توجه کرد.
باید سریع غذا را به مهمانها جلو انداخت، چون این کار احترام بحساب میآید.
امام ابنالجوزی /گفته است: نباید مهمان را با گفتن: بخور و یا باید بخوری ناراحت کرد، بلکه غذا را کاملا جلوی او میگذارد و بطور تصنعی آنرا جمع نکند.
نباید کاری کند که دیگران خوششان نیاید، نباید دست را روی سینی نگاه دارد، و یا نباید هنگام گرفتن لقمه سرش را روی سینی پائین بیاورد، و اگر چیزی را از دهان بیرون آورد رویش را برگرداند و با دست چپ آنرا بردارد، و نباید نصف لقمه را داخل آبگوشت بگذارد، و نباید لقمه پرچرب را داخل سرکه و یا ترشی بگذارد، و یا برعکس، چون شاید دیگران دوست نداشته باشند.
و از جمله آداب مهمانداری اینکه نباید هنگام غذا خوردن به مهمانها نگاه کرد.
نباید صاحبخانه قبل از مهمانها از غذا دست بکشد، مگر اینکه بداند آنان به راحتی غذایشان را میخورند.
خوردن غذا روی سفره بهتر است از خوردن آن روی خوان [ظرفی است برای خوردن غذا] بخاری از انسسروایت کرده است که پیامبر صروی خوان هرگز غذا نخورد و نان لواش را نیز تا وقتیکه فوت کرد نخورد [۲۴۰].
مستحب است مهمان را تا درِ خانه همراهی کرد، آنگونه که ابوعبید القاسم بن سلام به دیدن امام احمد رفت؛ ابوعبید گفته است وقتی خواستم برخیزم، با من برخاست، گفتم بیرون نیا ولی ایشان گفتند: شعبی گفته است: از اتمام دیدار این است که باید مهمان را تا دَم در همراهی کرد [۲۴۱].
مهماندار باید سعی کند افراد متقی و پارسا را بر سفره خویش دعوت کند، نه افراد فاسق و بیدین، به دلیل قول پیامبر صکه میفرماید: «لاَ تُصَاحِبْ إِلاَّ مُؤْمِنًا وَلاَ يَأْكُلْ طَعَامَكَ إِلاَّ تَقِىٌّ» [۲۴۲]یعنی: «تنها با افراد مؤمن دوستی و رفاقت کن، و سعی کن تنها افراد متقی غذای تو را بخورند».
برای مهمانی نباید تنها ثروتمندان را دعوت نمود و از فقراء خبری نباشد، بدلیل قول ابوهریره که میفرماید: «شَرُّ الطَّعَامِ طَعَامُ الْوَلِيمَةِ يُدْعَى إِلَيْهَا الأَغْنِيَاءُ ، وَيُمْنَعُهَا الْمَسَاكِينُ ، وَمَنْ لَمْ يُجِبِ الدَّعْوَةَ فَقَدْ عَصَى اللَّهَ وَرَسُولَهُ» [۲۴۳]. یعنی: «بدترین طعام، غذای ولیمه(ازدواج) است که تنها ثروتمندان را دعوت میکنند و فقراء را فراموش میکنند، و هر کس هم نرود با خدا و رسولش نافرمانی کرده است».
مهمان باید با خاطری آسوده و دلپسند مجلس را ترک کند، و برای صاحبخانه دعا کند، و از تقصیرش بگذرد.
از عبدالرحمن بن ابوبکر صدیق سروایت شده است که: یک روز برایمان مهمان آمده بود و پدرم شبها نزد پیامبر صمیرفت، و آن شب نیز بر روال عادات خود رفت و به من گفت: عبدالرحمن از مهمانها پذیرایی کن، عبدالرحمن میگوید: هنگام شام خواستم از آنان پذیرایی کنم و سفره را انداختم، ولی آنان امتناع کردند و گفتند تا پدر خانه نیاید لب بغذا نمیزنیم، من هم گفتم: پدرم مرد سختگیری است، اگر شما غذا نخورید میترسم به من صدمه بزند، ولی آنان همچنان امتناع کردند؛ و هنگامیکه پدرم برگشت ابتدا رفت سراغ مهمانها و گفت به مهمانهایتان غذا دادهاید؟ اهل خانه هم گفتند خیر، و او گفت: مگر به عبدالرحمن دستور ندادم؟ عبدالرحمن میگوید در این وقت من خویش را پنهان کردم، و گفت: ای نادان! به خدا قسم اگر صدای من را میشنوی بیرون بیا، وگرنه تو را تنبیه میکنم، میگوید: منهم بیرون آمدم و گفتم: بخدا من بیگناهم، مهمانهایت اینجا هستند و از آنان بپرس، من خواستم به آنان غذا بدهم ولی آنان قبول نکردند و تو را میخواستند. و پدرم به آنان گفت: چرا شام نخوردهاید؟ و به من گفت: بخدا قسم امشب به تو غذا نمیدهم، و مهمانها نیز گفتند: بخدا قسم ما هم تا او غذا نخورد نمیخوریم، ابوبکر میگوید هیچ وقت چنین شب شومی را ندیدهام، وای بر شما چرا غذا را نمیخورید!؟، سپس گفت: اما رفتار اولتان شیطانی بود، و حالا بیائید شامتان را بخورید، او میگوید: غذا را آوردند و بسمالله را گفتند، هم آنها و هم ابوبکر غذا را خوردند، او میگوید، صبح که رسید ابوبکر رفت پیش پیامبر صو گفت: ای رسول خدا آنان به خیر دست یافتند، و من سوگند را شکستم، ولی پیامبر صفرمود: بلکه تو خیرخواهترین و بهترین آنها هستید؛ و او گفت: کفاره را هم ندادم [۲۴۴].
فوائدی که از این داستان بدست میآید: [۲۴۵]
میتوان کسی را نزد مهمانها گذاشت و خود به کارهای ضروری پرداخت.
مهمان نباید به کاری که صاحبخانه انجام میدهد اعتراض کند یعنی نمیتواند بشیوه پذیرایی اعتراض کند، و اگر فهمید او خود را به مشقت و سختی میاندازد بخاطر شرم و حیائی که دارد، با آرامی و مهربانی اعتراض میکند، چون شاید صاحبخانه از اینکار هدفی داشته باشد، که نتواند بگوید و یا برایش سخت باشد که با مهمان مخالفت ورزد.
چونهزنی مهمان با اهل خانه، همانگونه که بخاری بر آن ترجمه نموده و بر آن عنوان آورده است و مینویسد: «باب في قول الضيف لصاحبه لا آكل حتى تأكل».
و مهمانان ابوبکر هم مصلحتی داشت که غذا را نخوردند، چون او هیچگاه نمیرسید که شام را بخورد.
پنهان شدن از ترس اذیت شدن، همانگونه که عبدالرحمن انجام داد، پس مانند این اشکالی ندارد که با پدر انجام داد.
باید مواظب بود که به صاحبخانه فشار وارد نکرد، بدلیل قول خداوند که میفرماید: ﴿فَإِذَا طَعِمۡتُمۡ فَٱنتَشِرُواْ﴾[الأحزاب: ۵۳]. «و وقتى غذا خوردید پراكنده شوید».
ابوبکر بن ابیالدنیا روایت کرده و میگوید: ابوعبید القاسم بن سلام گفته است: به دیدن احمد بن حنبل رفتم وقتی وارد خانهاش شدم، بلند شد و من را بغل کرد و در جای خویش نشاند، گفتم: یا اباعبدالله مگر نمیگویند: صاحبخانه نسبت به صدر مجلس و خانه مستحقتر است؟ گفت درسته هر جا که بخواهد مینشیند و مینشاند، میگوید در دل خویش گفتم ای اباعبید این را داشته باش که فایدهای است برای تو، سپس گفتم: یا اباعبدالله اگر میدانستم اینجوری از من پذیرایی میکنی، همه روزه میآمدم، در جواب گفت: اینرا نگو زیرا من دوستانی را دارم که در طول سال یکبار آنانرا میبینم، ولی آنانرا بیشتر از کسانی دوست دارم که همه روزه میبینم؛ با خود گفتم این هم فایده دوم یا اباعبید! و هنگامیکه خواستم بروم با من بلند شد، گفتم: بلند نشو یا اباعبدالله، و او گفت: شعبی گفته است: از جمله موارد اتمام دیدار این است که باید صاحبخانه با مهمان تا دَم در، او را همراهی کند، و من گفتم یا ابا عبدالله، چه كسى از شعبی روایت كرده است؟! گفت: ابن ابیزائده از مجالد، از شعبی نقل کرده است. گفتم: یا اباعبید این فایده سوم است [۲۴۶].
[۲۲۲] بخاری (۶۰۱۸). [۲۲۳] مسلم (۶۱۳۵). [۲۲۴] بخاری (۶۱۷۶). [۲۲۵] بخاری (۵۱۷۷). [۲۲۶] بخاری (۱۲۴۰). و مسلم (۲۱۶۲). [۲۲۷] الآداب الشرعیة (۳/۱۹۷). [۲۲۸] مسلم (۱۴۳۱) این حدیث را روایت کرده است. [۲۲۹] متفق علیه. [۲۳۰] بخاری (۵۴۳۴). این روایت را نقل کرده است. [۲۳۱] بخاری (۵۴۲۰) و مسلم (۲۰۴۱) (۱۴۵) این روایت را تخریج نمودهاند، و در این روایت دیده میشود که انس به پیامبر صاحترام میگذاشته و مؤدبانه کدوها را برای او کنار میزد و نمیخورد. [۲۳۲] صحیح الجامع (۷۴۴۱). [۲۳۳] ابویعلی (۳۱۵/۴) (۲۴۲۵) آنرا تخریج نموده و حافظ گفته است، سندش قوی است؛ فتح الباری (۱۰/۸۹). [۲۳۴] بخاری این حدیث را در الادب المفرد روایت کرده است (۳۵۳). [۲۳۵] السلسلة الصحیحة، باب تقدیم الاکابر في الکلام والسواك لا في الشرب. [۲۳۶] السلسلة الصحیحة (۲۹۴۱). [۲۳۷] ابوداود (۳۸۵۴) آن را روایت کرده و آلبانی آنرا صحیح دانسته است. [۲۳۸] مسلم (۲۰۵۵) این روایت را نقل کرده است. [۲۳۹] مسلم (۲۰۴۲) این روایت را نقل کرده است. [۲۴۰] بخاری (۶۴۵۰) این روایت را نقل کرده است. [۲۴۱] الآداب الشرعیة (۳/۲۲۷). [۲۴۲] ابوداود (۴۰۴۵) و ترمذی (۱۹۹۲) این حدیث را روایت کردهاند و آلبانی آنرا حسن دانسته است. [۲۴۳] آلبانی آنرا صحیح دانسته و بخاری موقوفاً آنرا تخریج نموده است. [۲۴۴] متفق علیه و در آن کلمات برّوا و حنثتْ ... نیست. [۲۴۵] الآداب الشرعیة (۳/۱۷۶). [۲۴۶] الآداب الشرعیة (۳/۲۲۷).