انجام دادن اسباب و کارهای مشروع برای علاج خشم و غضب مانند:
۱- به خدا پناه بردن و گفتن «أعوذ بالله من الشيطان الرجيم» ، سلیمان بن صرد گفته است: با پیامبر صنشسته بودم و دو نفر با هم مشاجره نمودند و یکی از آنها صورتش قرمز شد و رگهای گردنش بالا آمدند، در این حال پیامبر صفرمود: من کلمهای را میدانم اگر آن مرد آنرا بگوید، خشمش فرو مینشیند و آن گفتن: «أعوذ بالله من الشيطان الرجيم» میباشد [۳۰۷]و [۳۰۸].
۲- سکوت کردن و سخن نگفتن.
۳- اگر توانستی مجلس را ترک کن و برخیز و برو.
۴- سکون: بدینصورت که، اگر ایستاده بودی بنشین، واگر نشسته بودی دراز بکش.
پیامبر صمیفرماید: «إِذَا غَضِبَ أَحَدُكُمْ وَهُوَ قَائِمٌ فَلْيَجْلِسْ فَإِنْ ذَهَبَ عَنْهُ الْغَضَبُ وَإِلاَّ فَلْيَضْطَجِعْ» [۳۰۹]. یعنی: «هرگاه یکی از شما خشمگین شد در حالیکه ایستاده بود بنشیند، اگرخشمش برطرف شد که هیچ، وگرنه دراز بکشد».
راوی این حدیث ابوذر میباشد که در این زمینه برای او واقعهای رخ داده است که بدین شرح میباشد: روزی ابوذر شترهایش را آب میداد که گروهی آمدند و گفتند: چه کسی میتواند چند مو از سر ابوذر بکَند؟ - منظور ناراحت کردن او بود - مردی گفت: من، آن مرد آمد و در محل آبگیر که شترهایش را آب میداد به او رسید و مرد شروع کرد به شکستن و خراب کردن حوض آب، در حالیکه ابوذر انتظار داشت که آن مرد او را در آب دادن شترها کمک کند، ولی مرد شروع کرد به خرابکاری و منهدم کردن حوض آب، در این حال ابوذر که ایستاده بود، نشست و سپس دراز کشید، به ابوذر گفتند: چرا نشستی و سپس دراز کشیدی؟ گفت: پیامبر صچنین گفته است و حدیث بالا را ذکر نمود [۳۱۰].
۵- وضو گرفتن، پیامبر صفرموده است: «الغضب جمرة من نار فاطفئوها بالوضوء» [۳۱۱]. «غضب و خشم گُلی از آتش است و آنرا با وضو خاموش کنید».
۶- نماز خواندن، زیرا در حدیث چنین آمده است که: هر جنگ و دعوایی را با دو رکعت نماز خاموش کنید [۳۱۲].
۷- حفظ وصیت پیامبر صکه ابوهریره آنرا روایت کرده و میگوید: مردی نزد رسول الله صآمد و گفت: من را وصیتی کن، فرمود: خشمگین نشو. و این درخواست را چندین بار تکرار نمود، و پیامبر صهمین جواب را داد [۳۱۳].
۸- خشمگین نشدن بهشت را تضمن میکند. «لا تَغْضَبْ، وَلَكَ الْجَنَّةُ» [۳۱۴]. به یاد آوردن آنچه که خدا برای بندگان پرهیزکار و باتقوا که از اسباب غضب و خشم پرهیز میکنند، و در مقابل رفتار دیگران که موجب خشم است ساکت و آنرا جواب نمیدهند، از جمله بزرگترین وسایلی است که آتش خشم را خاموش کرده و در آخرت پاداش و اجر بزرگی خواهند داشت؛ همانگونه که پیامبر صمیفرماید: «مَنْ كَظَمَ غَيْظًا - وَهُوَ قَادِرٌ عَلَى أَنْ يُنْفِذَهُ - دَعَاهُ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ عَلَى رُءُوسِ الْخَلاَئِقِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ حَتَّى يُخَيِّرَهُ اللَّهُ مِنَ الْحُورِ مَا شَاءَ» [۳۱۵]. «كسیكه جلو خشم و غضب خود را بگیرد، در حالیكه میتواند آنرا انجام دهد روز قیامت خداوند او را در بین مردم ندا میزند تا او را در انتخاب حورالعین مخیر سازد».
۹- دانستن مرتبه و جایگاه عالی و مخصوصی که به آنها داده میشود، در صورت خویشتنداری و کظم غیظ، پیامبر صگفته است: «ليس الشديد بالصرعة، وإنَّما الشديد الذي يملك نفسه عند الغضب» [۳۱۶]. یعنی: «دلاور و نیرومند آن کسی نیست که کشتی میگیرد و پیروز میشود، بلکه دلاور آن کسی است که هنگام خشم، خویشتنداری میکند».
و از انس بن مالک سروایت شده که پیامبر صاز کنار گروهی گذر میکرد که داشتند کشتی میگرفتند، پیامبر صپرسید این چیست؟ گفتند: فلان کشتیگیر است که با هر کس کشتی بگیرد آن را بزمین میاندازد. پیامبر صفرمود: میخواهید از او دلاورتر را به شما بگویم، مردی که توسط ظالمی مورد ظلم قرار گرفته باشد ولی خشم خود را فرو بخورد، هم بر ظالم پیروز شده، هم بر شیطان خود، و هم بر شیطان شخص ظالم پیروز گشته است [۳۱۷].
۱۰- هنگام خشم باید به پیامبر صتاسی نمود، انسسروایت نموده است که با پیامبر صمیرفتم و او لباس نجرانی (برد نجرانی) بر تن داشت که حاشیهای خشن دارد، در میانهی راه با یک اعرابی برخوردیم که عبای پیامبر را گرفت و آنرا به شدت کشید، که وقتی شانه پیامبر را نگاه کردم دیدم در آن اثر نموده است، سپس آن مرد گفت: یا محمد از مال خدا که نزد تو است چیزی را به من بده؛ به او نگاهی انداخت و خندید و سپس دستور داد چیزهایی به او دادند [۳۱۸].
و از جمله مواردیکه از تاسی به پیامبر صبحساب میآید، این است که، بخاطر خدا خشمگین شویم، و اگر محارم خدا مورد هتک حرمت قرار گرفت، آنوقت خشمگین شویم که این خشم پسندیده و مقبول است.
۱۱- دانستن اینکه فروخوردن خشم از علامات متقین است و خداوند چنین میفرماید: ﴿ٱلَّذِينَ يُنفِقُونَ فِي ٱلسَّرَّآءِ وَٱلضَّرَّآءِ وَٱلۡكَٰظِمِينَ ٱلۡغَيۡظَ وَٱلۡعَافِينَ عَنِ ٱلنَّاسِۗ وَٱللَّهُ يُحِبُّ ٱلۡمُحۡسِنِينَ ١٣٤﴾[آلعمران: ۱۳۴]. «همانها كه در توانگرى و تنگدستى، انفاقمىكنند؛ و خشم خود را فرو مىبرند؛ و از خطاى مردم درمىگذرند؛ و خدا نیكوكاران را دوست دارد».
۱۲- تذکر دادن، هنگامیکه وقت یادآوری باشد، ابن عباس سروایت کرده است که مردی از عمر ساذن خواست که درخواستی دارد، به او اجازه داد و آن مرد گفت: ای فرزند خطاب بخدا قسم شما به ما خیلی زیاد عطا و بخشش نمیکنی و با عدالت میان ما رفتار نمیکنی، در این هنگام عمر خشمگین شد و خواست او را کتک بزند، در این وقت، حر بن قیس که از همنشینان عمر بود گفت: یا امیر المؤمنین خداوند چنین میفرماید: ﴿خُذِ ٱلۡعَفۡوَ وَأۡمُرۡ بِٱلۡعُرۡفِ وَأَعۡرِضۡ عَنِ ٱلۡجَٰهِلِينَ ١٩٩﴾[الأعراف: ۱۹۹]. «(به هر حال) با آنها مدارا كن و عذرشان را بپذیر، و به نیكىها دعوت نما، و از جاهلان روى بگردان (و با آنان ستیزه مكن)».
و این مرد از جاهلان و نادانان است. و وقتی این آیه را خواند دیگر عمر چیزی نگفت و او در برابر قرآن همیشه و خیلی سریع توقف میکرد [۳۱۹].
۱۳- شناخت بدیهای خشمگینی؛ علقمه بن وائل از پدرش نقل کرده که گفت: من با پیامبر صنشسته بودم که ناگهان مردی پیدا شد که یک نفر را با طناب بسته بود و آن را دنبال خود میکشید و گفت: یا رسول الله این مرد برادرم را کشته است، پیامبر صپرسید و گفت: تو او را کشتی؟ گفت: بله من او را کشتم. گفت: چگونه او را کشتی؟ گفت: من و او برگ درختی را میبریدیم، که او به من فحش داد ومن را خشمگین کرد و با تیشه به سرش زدم و او را کشتم ... تا آخر داستان [۳۲۰].
۱۴- سکوت: پیامبر صمیگوید: «إذَا غَضِبَ أَحَدُكُمْ فَلْيَسْكُتْ» [۳۲۱]. یعنی: «هرگاه یکی از شما خشمگین شد، سکوت نماید».
۱۵- از جمله اسباب دفع خشم و غضب، دعا میباشد، و از جمله دعای پیامبر ص: «أَسْأَلُكَ كَلِمَةَ الْحَقِّ فِي الْغَضَبِ وَالرِّضَا» [۳۲۲]. یعنی: «خداوندا از تو کلمه حق را در حالت خشم و رضا درخواست میکنم».
۱۶- باید احادیث و روایاتی که در فضل کظم غیظ و عفو و بردباری آمدهاند، به یاد آورد.
۱۷- باید خود را از عاقبت دشمنی و انتقام گرفتن برحذر داشت، و باید منظر کریه و زشت خود را هنگام خشمگین شدن به یاد آورد.
۱۸- همیشه ذکر خدا را بگوید: ﴿أَلَا بِذِكۡرِ ٱللَّهِ تَطۡمَئِنُّ ٱلۡقُلُوبُ﴾[الرعد: ۲۸]. «آگاه باشید، تنها با یاد خدا دلها آرامش مىیابد».
۱۹- باید به بدن خود حق راحتی و استراحت را داد و آنرا دچار آزار و اذیت نکند.
[۳۰۷] برخی از علما گفتهاند: نباید شخصی را که خیلی خشمگین شده است به ذکر خدا یادآوری نمود، چون شاید بیشتر ناراحت شود و فحش دهد، چون در اتمام حدیث آمده که به مردیکه خشمگین شده بود، گفتند بگو: «أعوذ بالله من الشيطان الرجيم» در جواب گفت: من که دیوانه نیستم!!. [۳۰۸] بخاری و مسلم این روایت را نقل کردهاند؛ الفتح (۶/۳۳۷) والکلم الطیب (۲۲۷). [۳۰۹] ابوداود (۴۰۰۰) این روایت را نقل کرده است. [۳۱۰] امام احمد (۵/۱۵۲) صحیح الجامع (۶۹۴). [۳۱۱] بیهقی این روایت را نقل کرده برخی آنرا حسن دانستهاند. [۳۱۲] السلسلة الصحیحة (۱۷۸۹). [۳۱۳] بخاری این روایت را نقل کرده است؛ فتح الباری (۱۰/۴۵۶). [۳۱۴] حدیثی است صحیح: صحیح الجامع (۷۳۷۴) و ابن حجر آنرا به طبرانی نسبت داده است، نگاه کنید به کتاب الفتح (۴/۴۶۵) صحیح الترغیب (۲۷۴۷). [۳۱۵] ابوداود (۴۷۷۷) و غیره آنرا روایت کردهاند و آلبانی آنرا صحیح دانسته است؛ صحیح الجامع (۶۵۱۸). [۳۱۶] متفق علیه و امام احمد (۲/۲۳۶) آنرا روایت کرده، صحیح الأدب (۹۸۹). [۳۱۷] بزاز این را روایت کرده و ابن حجر با اسنادی حسن آنرا آورده (۱۰/۵۱۹)، السلسلة الصحیحة (۳۲۹۵). [۳۱۸] مسلم و بخاری آن را تخریج نمودهاند، فتح الباری (۱/۳۷۵). [۳۱۹] بخاری (۴/۴۰۳) این روایت را نقل کرده است. [۳۲۰] مسلم این روایت را نقل کرده است. [۳۲۱] امام احمد این روایت را در مسند خویش آورده (۱/۳۲۹). صحیح الجامع (۶۹۳). [۳۲۲] در سند آن ابوبکر بن مریم وجود دارد که ضعیف است. (آلبانی).