(۵۷) آداب تربيت فرزندان (حقوق فرزندان)
اگر ترس اذیت كردن در مسجد وجود نداشت، بچهها را به رفتن مسجد عادت دهد. اما حدیث: «جَنِّبُوا مَسَاجِدَكُمْ صِبْيَانَكُمْ وَمَجَانِينَكُمْ» [۶۹۳]. «از بردن بچهها و دیوانهها به مسجد خودداری كنید». حدیث ضعیفی میباشد».
بچهها را به آموختن علم و صبركردن بر آن تشویق كند. میمونی گفته است: از اباعبدالله پرسیدم كه من اول قرآن را به فرزندم بیاموزم یا حدیث، كدام نزد تو بهتر است؟ گفتم: قرآن. گفتم، تمام قرآن را به او بیاموزم گفت: مگر آن چیزهای كه برای او سخت است، سپس به من گفت: كم كم قرآن را به او بیاموز تا اینكه یاد بگیرد سپس به آن عادت مىكند [۶۹۴].
بچهها را به ابوفلان یا امفلان صدا بزند. و این باعث پیشرفت سطح فكری وی از همان زمان بچگی میشود. پیامبر صگاهی بعضی از بچهها را با كنیه صدا میزند. از انسسروایت شده است كه گفت: «پیامبر صاز لحاظ اخلاق بهترین مردم بود. و من برادری داشتم كه به او ابوعمیر میگفت (از شیر گرفته شده بود و دیگر شیرخواره نبود). و هرگاه پیامبر صمیآمد به او میگفت: «ای اباعمیر پرنده كوچكت چكار میكند [۶۹۵]». با كنیه صدازدن بچهها قبل از به دنیاآوردن فرزند نیز جایز است. در صحیح بخاری و دیگران آمده است كه پیامبر صدختر بچه كوچكی را كه داشتند لباس قشنگی بر تن او میكردند با كنیه او را صدا زد و گفت: «این پیراهن تنگ است یا امخالد، تنگ است یا امخالد» [۶۹۶].
بچهها را به جمعهای بزرگ و عمومی ببرد تا با بزرگان بنشینند. چون صحابه گاهی فرزندانشان را به مجلس پیامبر صمیبردند. از جمله: داستان معاویه بن قُر كه از پدرش روایت كرده است كه: «هرگاه پیامبر صمینشست چند نفر از اصحاب دور او مینشستند كه در میان آنها مردی بود كه بچهای كوچک پشت سرش میآمد. سپس نشست و بچه كوچک را جلو خود گذاشت» [۶۹۷].
عمرو بن العاص بعد از انجام طواف كعبه و نشستن در میان عدهای كه كنار كعبه نشسته بودند، در حالی كه نوجوانها را كنار میزدند و خود مینشستند، گفت: این كار را نكنید بلكه برای آنها جا باز كنید و آنها را به خود نزدیک كنید، به آنها یاد دهید، چون اینها امروز خردسالان قوم هستند، بدون شک روزی بزرگ قوم دیگری میشوند. ما نیز روزی كوچک قوم بودیم و حال بزرگ قوم دیگری هستیم» [۶۹۸].
در مورد قهرمانیهای گذشتگان و جنگهای اسلامی و پیروزیهای مسلمانان برای بچهها سخن بگوید.
به آنها احترام بزرگترها را بیاموزد. از جمله آنچه كه ابوهریره ساز پیامبر صروایت میكند و میگوید: «كوچكتر به بزرگتر، عابر بر نشسته، و كمتر بر بیشتر، سلام كنند» [۶۹۹].
منزلت و ارزش كوچكترها را در مجلس فراموش نكنند. سهل بن سعد سمیگوید: «كاسهای آب را به پیامبر صدادند تا از آن بنوشد و در طرف راستش پسری بود كه كوچكترین مجلس بود و بزرگترها و پیرمردان در طرف چپ پیامبر صبودند. پیامبر صگفت: ای پسر جوان آیا اجازه میدهی كه این كاسه آب را به بزرگترها بدهم؟ گفت: یا رسول الله! هیچ كس را بر خود مقدم نمىدارم، پس رسول الله صبه او داد» [۷۰۰].
ورزشهای مردانه به او بیاموزد، مثل تیراندازی، شنا و اسبسواری. ابوامامه بن سهل میگوید: «عمرسبه ابوعبیده بن جراح نوشت كه فرزندان خود را شنا بیاموز» [۷۰۱].
فرزندان خود را از لوازم سستی و زن صفت مثل رقصیدن و تمایلداشتن به زنان و آرایشكردن و مثل آنها باز دارد.
مالک /میگوید: «من از بچههایی كه از طلا استفاده میكنند خوشم نمیآید. چون به ما رسیده است كه پیامبر صاز انگشتری طلایی به انگشتركردن نهی كرده است. و من نیز آن را برای بزرگ و كوچک مكروه میدانم».
از توهین به فرزندان مخصوصاً در مقابل دیگران خودداری كند، و فكر وی را سبک نشمارد، و او را برای شركت در بحث تشویق كند.
به فرزندان خود سلام كند. چون پیامبر صاز كنار چند بچه گذشت و به آنها سلام كرد.
با آنها مشورت كند و نظرشان را بپرسد.
مسولیتهایی را با توجه به سن و قدرت او، به او بسپارد.
اسرار و رازهای فرزندان را فاش نكند. پیامبر صكاری را از انس سخواست و او به كسی خبر نداد.
شجاعت و جوانمردی را در جای خود به او بیاموزد.
به آراستگی لباسهای فرزندان خود توجه كند. و در لباسها و كوتاهكردن موهایش و حركات و راهرفتن او را از سبكسری باز دارد.
فرزندان را از رفاه و تنبلی و خوشگدارنی و بیكاری دور كند. عمر سگفته است: «زندگی را سخت بگیرید چون نعمتهای آن همیشگی نیست».
فرزندان را از مجالسی كه در آنها حرف بیهوده یا كارهای زشت و مكروه انجام میشود، دور كند.
[۶۹۳] ابن ماجه (۷۵۰) و در سند آن الحارث بن نبهان وجود دارد كه علما در باره ضعیف بودن آن متفق هستند، و هیثمى در مجمع الزوائد (۲/۲۹) گوید: طبرانى در معجم الكبیر این حدیث را روایت كرده است و در سند آن العلاء بن كثیر اللیثى الشامى وجود دارد كه ضعیف است. [۶۹۴] الآداب الشرعیة (۲/۳۳). [۶۹۵] بخاری (۵۷۳۵). [۶۹۶] الآداب الشرعیة (۳/۱۵۲) آداب شرعی (۳/۱۵۲): از عائشه لروایت شده است كه او به پیامبر خدا صگفت: یا رسول الله! هر یک از زنهای شما کنیه دارند به غیر از من (که چون فرزند ندارم کنیه هم ندارم). پیامبر خدا صبه ایشان فرمودند: که کنیه خود را به نام فرزند خویش عبدالله یعنی ابن الزبیر بگذار تو ام عبدالله (مادر عبدالله) هستی! (السلسله الصحیحه ۱۳۲). واما حدیثی که از عائشه لروایت شده, که فرزندی از پیامبر سقط شده که اسمش عبدالله بود و کنیه عائشه نیز ام عبدالله است, از نگاه متن و سند باطل است(السلسلة الضعیفة ۴۱۳۷). [۶۹۷] نسایی وآلبانی در احكام الجنائزآن را صحیح دانسته است. [۶۹۸] الآداب الشرعیة، ابن مفلح (۱/۲۴۴). [۶۹۹] بخاری (۵۷۳۶). [۷۰۰] بخاری. [۷۰۱] امام احمد در ابتدای مسند عمر بن خطاب سروایت كرده است.