برگزیده ای از آداب شرعی

فهرست کتاب

(۲۵) آداب مجالس

(۲۵) آداب مجالس

باید سعی کرد در مجالس، ذکر خداوند زیاد کرده شود و از مجالسی که ذکر خدا نیست دوری جست. پیامبر صمی‌فرماید: «مَا مِنْ قَوْمٍ يَقُومُونَ مِنْ مَجْلِسٍ لاَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ فِيهِ إِلاَّ قَامُوا عَنْ مِثْلِ جِيفَةِ حِمَارٍ وَكَانَ لَهُمْ حَسْرَةً» [۲۴۷]. یعنی: «هر قومی از مجلسی برخیزند بدون اینکه در آن ذکر خدا را کرده باشند، بمانند آن است که بر روی خر مرداری نشسته باشند که گندیده شده باشد، و برای آنان جز حسرت چیزی باقی نمی‌ماند».

باید براى موعظه وقت معینى انتخاب كرد تا اینکه در مجالس دلگیر و خسته نشوید، در صحیحین از ابن مسعود سروایت کرد‌ه‌اند که ابن مسعود هر پنج شنبه موعظه می‌کرد، و مردی به او گفت: یا اباعبدالرحمن، ما سخنان شما را خیلی دوست داریم و از آن لذت می‌بریم، و دوست داریم هر روز برایمان صحبت کنی، در جواب گفت: چیزی که مانع می‌شود این است که می‌ترسم خسته شوید، زیرا پیامبر صبراى موعظه وقت معینى را انتخاب می‌كرد، ترس از اینکه نکند دلگیر و خسته شویم.

باید برای شب‌نشینیها و مجالس خود، دوست و رفیق انتخاب کرد، زیرا پیامبر صمی‌فرماید: «الْمَرْءُ عَلَى دِينِ خَلِيلِهِ فَلْيَنْظُرْ أَحَدُكُمْ مَنْ يُخَالِلُ» [۲۴۸]. یعنی: «هر کس بر دین دوستش می‌باشد، پس بنگرد که چه کسی را بدوستی می‌‌گیرد».

باید به اهل مجلس هنگام ورود و خروج سلام کرد، چون پیامبر صمی‌فرماید: «إِذَا انْتَهَى أَحَدُكُمْ إِلَى مَجْلِسٍ فَلْيُسَلِّمْ فَإِنْ بَدَا لَهُ أَنْ يَجْلِسَ فَلْيَجْلِسْ ثُمَّ إِذَا قَامَ فَلْيُسَلِّمْ فَلَيْسَتِ الأُولَى بِأَحَقَّ مِنَ الآخِرَةِ» [۲۴۹]. یعنی: «اگر به مجلسی رفتید سلام کنید، اگر خواست می‌نشیند. سپس اگر خواست برخیزد باید سلام کند، چون سلام اولی از آخری مستحق‌تر نیست».

مکروه است شخصی را از اقامتگاه خود برخیزند تا دیگرى جا او بنشیند، بدلیل این حدیث که می‌فرماید: پیامبر صنهی کرده است از اینکه کسی از مجلس خود برخیزد و دیگران در آن بنشینند، ولی بهنگام نشستن جا باز کنید و به مجلس وسعت دهید [۲۵۰].

و عبدالله بن عمر(م) مکروه می‌دانست کسی از مجلس و اقامتگاه خویش برخیزد و سپس خود در جای او بنشیند.

باید در مجالس جا باز کرد، بدلیل این آیه قرآن که می‌فرماید: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ إِذَا قِيلَ لَكُمۡ تَفَسَّحُواْ فِي ٱلۡمَجَٰلِسِ فَٱفۡسَحُواْ يَفۡسَحِ ٱللَّهُ لَكُمۡ[المجادلة: ۱۱]. «ای كسانی كه ایمان آورده‌اید! هنگامی كه به شما گفته شود: مجلس را وسعت بخشید (و به تازه واردها جا دهید) وسعت بخشید، خداوند (بهشت را) برای شما وسعت می‌بخشد»، و هنگامی كه گفته شود: برخیزید، برخیزید؛ اگر چنین كنید، خداوند كسانی را كه ایمان آورده‌اند و كسانی را كه علم به آنها داده شده درجات عظیمی می‌بخشد، و خداوند به آنچه انجام می‌دهید آگاه است.

درست نیست میان دو نفر جدایی انداخت مگر با اجازه خود آنها، بدلیل این حدیث که می‌فرماید: «لاَ يَحِلُّ لِرَجُلٍ أَنْ يُفَرِّقَ بَيْنَ اثْنَيْنِ إِلاَّ بِإِذْنِهِمَا» [۲۵۱].

باید در جایی نشست که مجلس به آن ختم می‌شود، جابر بن سمره (س) می‌گوید: وقتی نزد رسول الله صمی‌رفتیم جایی می‌نشستیم که مجلس به آن منتهی می‌شد [۲۵۲].

و ابن عمر بهرگاه کسی بر می‌خاست و جای خویش را به او می‌داد، در جای او نمی‌نشست.

بهترین مجلس وسیعترین آنها است، بدلیل روایتی که عبدالرحمن نقل کرده است و می‌گوید: ابوسعید خدری را برای جنازه‌ای خبر کردند، مثل اینکه دیر آمد تا اینکه همه مردم در جای خود نشستند، و وقتی آمد، مردم جا خالی کردند و برخی کنار رفتند تا در جای آنان بنشیند، ابوسعید گفت: نه، من از پیامبر صشنیدم که گفت: «خير المجالس أوسعها» سپس مردم جمع شدند تا اینکه جا باز شد و او در جایگاه وسیعی نشست [۲۵۳].

از گوش دادن به صحبت‌های دیگران بدون اجازه، نهی شده است، پیامبر صمی‌فرماید: «وَمَنِ اسْتَمَعَ إِلَى قَوْمٍ وَهُمْ لَهُ كَارِهُونَ أَوْ يَفِرُّونَ مِنْهُ، صُبَّ فِى أُذُنِهِ الآنُكُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ» [۲۵۴]. «كسى كه به صحبت‌هاى قومى گوش دهد كه آنان نمی‌خواهند، یا از او فرار می‌كنند تا گوش ندهد روز قیامت صرب ذوب شده در گوشش می‌ریزند».

باید از نشستنهای منهی‌عنه پرهیز کرد مانند:

اینکه دست چپ خویش را در پشت خود قرار دهد و بر دست راست تکیه زند، چون پیامبر صاین کار را به نشستن کسانی توصیف کرده است که مورد خشم خدا قرار گرفته‌اند [۲۵۵]. و یا نشستن میان سایه و نور خورشید، و علت آن هم بدان دلیل است که آنرا مجلس شیطان نامیده‌اند [۲۵۶].

نباید در مجلس زیاد خندید، از ابوهریره روایت شده که پیامبر صفرمود: «لاَ تُكْثِرُوا الضَّحِكَ فَإِنَّ كَثْرَةَ الضَّحِكِ تُمِيتُ الْقَلْبَ» [۲۵۷]. یعنی: «زیاد نخندید زیرا خنده زیاد قلب را می‌میراند».

نباید در اجتماع سه نفری، دو نفر آنان به نجوا بپردازند، به دلیل حدیث پیامبر صکه می‌فرماید: «لاَ يَتَنَاجَى اثْنَانِ دُونَ الثَّالِثِ فَإِنَّ ذَلِكَ يُحْزِنُهُ» [۲۵۸]. یعنی: «نباید دو نفر با هم نجوا کنند و سومی را تنها بگذارند، چون این کار، او را محزون خواهد کرد».

تناجی: عبارت است از اینکه دو نفر با هم نجوا کنند و سومی را رها کنند.

نباید در حضور دیگران آروغ زد، چون ثابت شده که یک نفر نزد پیامبر صچنین کرد که پیامبرصفرمود: «كُفَّ عَنَّا جُشَاءَكَ فَإِنَّ أَكْثَرَهُمْ شِبَعًا فِى الدُّنْيَا أَطْوَلُهُمْ جُوعًا يَوْمَ الْقِيَامَةِ» [۲۵۹]. یعنی: «آروغ خود را از ما برگیر، زیرا سیرترین آنها در دنیا، در قیامت گرسنه‌ترین است».

باید از نگاههای اضافی به اطراف مجلس در حضور دیگران پرهیز کرد.

برای رعایت ادب نباید در حضور دیگران پاها را دراز کشید، مگر عذر داشته باشد.

بخاری /چنین می‌گوید: «باب ما يكره من السمر بعد العشاء». یعنی موضوع آنچه بعد از عشاء مکروه می‌باشد. و در این باب، حدیث ابوبرزه أسلمیسرا ذکر کرده است که می‌گوید: پیامبر صخواب را قبل از عشاء و سخن گفتن بعد از عشاء را مکروه می‌دانست. منظور از «السمر» در ترجمه مواردی است که مباح است، وگرنه اموری که حرام هستند، دلیلی وجود ندارد که بعد از عشاء مکروه باشد بلکه همیشه و در هر وقتی حرام هستند؛ و عمر بن خطابسمردم را بخاطر این کار کتک می‌زد و می‌گفت: آیا اول شب سخن گفتن، و آخر شب خوابیدن است؟ [۲۶۰].

مستحب است مجلس را با پرداخت کفاره مجلس خاتمه داد، چون پیامبر صمی‌فرماید: «من جلس في مجلس فكثُر فيه لغطه، فقال قبل أن يقوم: سبحانك اللهم وبحمدك أشهد أن لا إله إلاَّ أنت، أستغفرك وأتوب إليك، إلاَّ كفر الله له ما كان في مجلسه ذلك» [۲۶۱]. یعنی: «هر کس در مجلسی نشست و در آن غلط و اشتباه زیاد داشت و قبل از اینکه بلند شود بگوید: پروردگارا! تو پاک و منزه هستی و تو را ستایش و سپاس می‌گوئیم، و گواهی می‌دهم که بجز تو معبود دیگری بحق نیست، از تو مغفرت می‌طلبم و بسوی تو توبه می‌کنم، حتماً خداوند گناهان آن مجلس او را مورد غفران خویش قرار می‌دهد».

[۲۴۷] ابوداود (۴۸۵۵) این حدیث را نقل کرده وآلبانی آنرا صحیح دانسته است. [۲۴۸] ابوداود (۴۸۳۳) این حدیث را نقل کرده و آلبانی آنرا حسن دانسته است. [۲۴۹] ترمذی این حدیث را روایت کرده و گفته است حدیث حسن است (۲۷۰۶) و آلبانی آنرا (حسن صحیح) دانسته. [۲۵۰] بخاری (۶۲۷۰) این حدیث را روایت کرده، و لفظ از بخاری است. [۲۵۱] ابوداود (۴۸۴۵) این حدیث را روایت کرده و آلبانی آنرا حسن صحیح دانسته است. [۲۵۲] ابوداود (۴۸۲۵) این حدیث را روایت کرده و آلبانی آنرا صحیح دانسته. [۲۵۳] آلبانی این حدیث را در سلسله صحیحه (۸۳۲) صحیح دانسته است. [۲۵۴] بخاری (۷۰۴۲) این حدیث را روایت کرده و لفظ از بخاری است. [۲۵۵] امام احمد (۱۸۹۶۰) و ابوداود (۴۸۴۸) این حدیث را نقل کرده‌اند و آلبانی آنرا صحیح دانسته است. [۲۵۶] السلسلة الصحیحة (۸۳۸). [۲۵۷] ابن ماجه (۴۱۹۳) این حدیث را روایت کرده و آلبانی آنرا صحیح دانسته است (۳۴۰۰). [۲۵۸] بخاری (۶۲۸۸) و مسلم (۲۱۸۳) این حدیث را روایت کرده‌اند. [۲۵۹] ترمذی (۲۴۷۸) این حدیث را نقل نموده و آلبانی آنرا حسن دانسته است (۳۴۱۳). [۲۶۰] فتح الباری – ابن حجر – (۲/۷۳). [۲۶۱] صحیح الکلم الطیّب، نوشته شیخ الاسلام ابن تیمیه /بقلم: محمد ناصر الآلبانی: (۱۷۷، ص ۱۰۹).