بن بست

فهرست کتاب

قسمت دوم: ميزان اعتبار حديث در فهم سنت پيامبر ص

قسمت دوم: ميزان اعتبار حديث در فهم سنت پيامبر ص

تمامی مباحث و اختلافاتی که بین شیعه و سنی در گرفته در این نکته ساده نهفته است که شیعه اعتبار عجیبی برای علوم نقلی قائل است. (علوم نقلی یعنی حدیث و تاریخ و کلا آنچه دیگران گفته‌اند و عده‌ای نوشته‌اند) و این آخر ماجرا نیست زیرا همین عقاید بر اساس گزینش و طبقه بندی یک سری خاص از بین احادیث و وقایع و روایات تاریخی صورت گرفته است. درست است که قرآن نیز به نوعی در حوزه علوم نقلی واقع می‌شود ولی نظر به اعجاز آن و اجماع تمامی فرق مسلمین بر حجیت و قطعی الصدور بودن آن، هر مسلمانی می‌تواند به راحتی، عقایدش را بر مبنای قرآن پایه ریزی کند ولی اگر روز قیامت، خداوند از تو سئوال کرد که چرا بر مبنای فلان عقیده، فلان سخن را گفتی یا فلان کار را کردی آیا می‌گویی به خاطر وجود احادیث و روایات؟!!! هرچند مثل روز روشن است که روایت و حدیث، جایگاه مطمئنی برای پایه ریزی عقیده و جهنمی یا بهشتی شدن نیست. ولی ما در تمامی این تحقیق چند صد صفحه‌ای با کمک همین منابع حدیثی و تاریخی و همین روایات (چه بسا معتبرتر از روایات مورد ادعای شیعه) عقاید خرافی و باطل در اندیشه شیعی را نقد کرده و دروغ بودن آن را ثابت می‌کنیم.

دامنه کلام در اینجا بسیار گسترده است ولی نظر به اهمیت موضوع، به طور بسیار خلاصه توجه شما را به چند نکته جلب می‌کنم:

۱- علمای شیعه و سنی متفق القولند که قرآن، قطعی الصدور و احادیث، ظنی الصدورند. یعنی می‌توان بر روی تمامی آیات قرآن، قسم خورد و مطمئن بود که از جانب خداست ولی روی هیچ حدیثی حتی متواتر با سلسله راویان درست، نمی‌توان قسم صد در صد خورد و اطمینان و علم کامل داشت.

۲- چندین آیه در قرآن آمده که خداوند می‌فرماید: ظن و گمان در پیشگاه خداوند جایگاهی ندارد و برخی گمانها گناه است و آنچه را بر آن علم نداری پیروی نکن و...

۳- چندین و چند آیه در قرآن وجود دارد که خداوند فرموده: کیست ظالمتر از آنکه بر خدا دروغ می‌بندد.

۴- ما می‌دانیم که جاعلین حدیث هیچ ترسی از خدا و پیامبر نداشته‌اند! و براحتی آب خوردن به خدا و پیامبر دروغ می‌بسته‌اند...

۵- بیشترین عقاید شیعه بر مبنای حدیث و شان نزول گزینشی برخی آیات و برخی قصه‌های انتخاب شده تاریخی است. البته شیعه حتی تعداد زیادی از احادیثی که در کتب قدیمی علمای طراز اول خودش هم وجود دارد را قبول نمی‌کند (مانند احادیث متعددی که ساخت و ساز روی قبرها را مساوی شرک دانسته و...) زیرا آنها را حمل بر تقیه می‌کند و یا با توجیهات کلامی سعی در خدشه دار نمودن آنها می‌نماید!.

۶- یک نمونه ساده که خواننده عزیز متوجه شود تا چه اندازه می‌توان به حدیث دل بست: محدث نوری عالم شیعه، کتابی می‌نویسد با نام: فصل الخطاب فی تحریف کتاب رب الارباب. او قصد داشته در این کتاب ثابت کند که قرآن کریم، تحریف و کم و زیاد و دستکاری و... شده است. او در این کتاب در اثبات این عقیده فاسد، دو هزار ۲۰۰۰ حدیث از بین منابع مختلف جمع آوری می‌کند! تمامی علمای شیعه با او به مخالفت بر خاسته و آقای محدث نوری از موضع خود عقب نشینی می‌کند. سئوال اینجاست: وقتی می‌توان برای اثبات هر اعتقاد فاسدی دوهزار حدیث از بین متون مختلف جمع آوری کرد ما از کجا می‌توانیم به سایر عقاید خرافی شیعه که تمامی آنها بر مبنای حدیث و قصه است اعتماد کنیم و قرآن را رها کنیم؟ (ضمنا این نکته را نیز متذکر شوم که سلسله روات برخی از این دو هزار حدیث، درست و معتبر است. مانند آن حدیث دروغ که در اصول کافی قدیمی‌ترین و معتبرترین منبع روایی شیعه آمده که می‌گوید: قرآن دارای هفده هزار آیه بوده که فقط شش هزار آیه آن باقی مانده و تمامی روات این حدیث نیز به ظاهر درست و خوب است! ممکن است آخوندها بگویند این احادیث، مخالف آن آیه است که می‌فرماید خداوند وعده حفظ قرآن را داده ولی اگر بنا به توجیهات مسخره شما باشد می‌توان گفت: بله ولی خداوند وعده حفظ آنرا در لوح محفوظ داده یا اینکه قرآن اصلی نزد امام زمان محفوظ است نه نزد عوام و وقتی ظهور کردند آشکار می‌شود و... مطالبی که بسیاری از شیعیان تا یک قرن پیش کاملا با آن موافق بودند به هر حال احادیث مورد استناد شما نیز با قرآن مخالف است) با این حساب شما می‌توانید ۲۰۰۰ حدیث در خصوص خلافت حضرت علی بیاورید (البته چنین چیزی محال است) و طرف شما هم ۲۰۰۰ حدیث در فضایل عمر و ابوبکر بیاورد و...

۷- نمونه دیگر: همانگونه که در بالا اشاره شد اصول کافی قدیمی‌ترین و معتبرترین منبع روایی شیعه است با حدود سیزده هزار حدیث (و عجیب است که آخرین منبع روایی شیعه یعنی بحار الانوار دارای هفتصد هزار حدیث است! که این خود جای تامل و تحقیقی دیگر دارد) در بین سلسله راویان ۱۲۰۰ حدیث از احادیث اصول کافی نام عثمان بن عیسی وجود دارد که از نظر علم رجال مطرود می‌باشد! علامه برقعی نیز در کتاب بت شکن خود (که در ایران اجازه چاپ ندارد) ضعیف بودن راویان و مخالف قرآن بودن بسیاری دیگر از احادیث اصول کافی را اثبات کرده و حتی بسیاری از این احادیث را که محمد باقر مجلسی! و محمدباقر بهبودی هم آنها را ضعیف دانسته‌اند تک تک ذکر نموده است! به این ترتیب چه اعتمادی بر حدیث است؟

۸- اکنون، ظالمتر از آنکه به خدا دروغ می‌بندد کیست؟ و کسانی که به این دروغها باور دارند و عمل می‌کنند؟ (و من اظلم ممن افتری علی الله کذبا).

۹- بسیاری از روایات مورد استناد شیعه (مشخصا در موضوع خلافت منصوص حضرت علی یا امام زمان غائب و خمس) یا خبر واحد است یا برخی از سلسله روات آن ضعیف و دروغگو هستند یا به طور واضح و روشن بیان کننده عقاید شیعه نیست (مانند حدیث منزلت که معنای خلافت از آن مستفاد نمی‌شود) و یا در مقابل همین احادیث، احادیث ضد و مخالف دیگر هم وجود دارد. یک مثال ساده: اکثر روایاتی که شان نزول آیه ابلاغ را روز غدیر و مربوط به ولایت حضرت علی می‌دانند در بین سلسله راویان آن نام ابوهارون عبدی (عماره ابن جوین) وجود دارد که علمای علم رجال او را اینگونه معرفی می‌کنند: ضعیف، غالی به طور جدی، دروغگو، نباید به روایات او اعتماد کرد! در برابر این حدیث احادیثی وجود دارد که به حضرت علی و عمر و معاویه می‌رسد که می‌گوید این آیه در عرفه نازل شده است.... نکته عجیب دیگر این است که واقعه غدیر خم که در سخن نبی اکرم هیچ اثری از خلافت یافت نمی‌شود دارای ۱۱۰ راوی از بین اصحاب نبی اکرم است ولی روایات واحد متعددی در سایر کتابها وجود دارد که به طور صریح نبی اکرم در آن اشاره به ولایت و خلافت علی کرده‌اند ولی بیشتر آنها به این اسامی ختم می‌شود: عمار یاسر، جابر ابن عبدالله، ابوسعید خدری، صعصعه ابن صوحان البته در صداقت این افراد شکی نیست ولی به خوبی مشخص است که جاعلان، این احادیث را به آن بزرگواران بسته‌اند زیرا معنا ندارد ۱۱۰ نفر به صورت متواتر به اصل واقعه (غدیر اگر آنرا خلافت بدانیم) اشاره کننده ولی سایر احادیث که مشخص‌تر و واضح‌تر به ولایت اشاره کرده همیشه به نام چند نفر معدود ختم شود و خبر واحد هم باشد!.

۱۰- نکته بسیار زشت دیگری که در مناظره‌ها مشاهده می‌شود آن است که عالم شیعه به حدیثی اشاره می‌کند در یک کتاب معتبر و قدیمی ولی اگر شما از همان کتاب حدیثی به ضرر او بیاورید او می‌گوید این احادیث دروغ و خبر واحد و... است. نمونه آن وجود برخی از احادیث مربوط به خلافت حضرت علی در کتاب قدیمی الاخبار الموفقیات نوشته زبیر بکار است خوب در همین کتاب ماجرای خواستگاری حضرت علی از دختر ابوجهل آمده حالا آیا می‌توان به این کتاب استناد کرد یا نه؟ مورد دیگر نیز استناد علمای شیعه به کتبی از اهل سنت است که صحت انتساب آنها به نویسنده حتی توسط محققین غربی محل تردید است نمونه بارز آن کتاب الامامه و السیاسه منسوب به ابن قتیبه دینوری است که بسیاری (حتی محققین مسیحی) معتقدند این کتاب متعلق به این نویسنده نیست. نکته بسیار زشت دیگر اینکه بسیار دیده شده که در مناظرات، آخوندها به حدیثی به نفع خودشان که در کتب اهل سنت است اشاره می‌کنند در حالی که آن نویسنده نظرات و احادیث مختلف در خصوص یک قضیه را گرد آوری کرده ولی محقق شیعه فقط به یک نظر اشاره کرده و می‌خواهد اینگونه القاء کند که او به این نظر معتقد بوده است!.

۱۱- در بسیاری از موارد، علمای علم کلام شیعه، بحثهای جدلی و قیاسهای نا به جا را بر احادیث و آیات قرآن بار می‌کنند در اینجا سخن امام صادق را برای جلب توجه آنها می‌نویسم: به مناسبتی امام صادق به ابوحنیفه می‌فرمایند: ای ابوحنیفه در قیامت ما و اصحاب ما خواهیم گفت ما به دستور خداوند (قرآن) و سنت نبی اکرم عمل می‌کردیم ولی شما و اصحاب شما خواهند گفت ما بر اساس قیاس و فتوای فلان و رای فلان عمل کردیم. (و به راحتی مشخص است که جایگاه هر گروه در کجا قرار خواهد گرفت!).

۱۲- اشتباه یا بهتر بگوییم حیله دیگر، تاباندن معنا و مفهوم حدیث است مثلا این حدیث: بهترین اعمال امت من انتظار فرج است. مشخص است که منظور صبر برای رهایی از سختی و گرفتاری و مشکلات پیش آمده است نه صبر برای ظهور مهدی! یا حدیث من کنت مولاه فهذا علی مولاه که با هزار و یک ترفند می‌خواهند از کلمه مولی معنای خلیفه را بیرون بکشند و پس از ۴۰۰ سال هنوز موفق به این کار نشده‌اند! من سئوالی دارم: همه می‌دانند اصول و موضوعات دینی باید برای همه مردم براحتی و آسانی قابل فهم باشد پس چرا عقائد تشیع صفوی (مانند خلافت و خمس و تقلید و...) اینهمه به سختی قابل اثبات و براحتی قابل رد است؟!!!!.

۱۳- مکتب و مدرسه اخباری گری (یعنی اعتماد صرف به حدیث) سالها قبل در برابر مدرسه اصولی شکست کامل و مفتضح خورد و بساطش به یکباره از روی کره زمین، برچیده شد ولی متاسفانه مانند غده‌ای در بطن جامعه شیعی پخش شد و بر سر هر کوی و برزن بر زبان مداحان و آخوندهای نادان در قالب حدیث جاری و در مغز عوام کالانعام فرو رفت و جا خوش کرد. و اثراتش اینهمه شعر و دروغ و کفر و خرافه در جامعه ایرانی است که می‌بینید!.

۱۴- در مبحث حدیث، میدان تحقیق و گفتگو بسیار وسیع است ولی من در اینجا می‌خواهم به نکته‌ای اشاره کنم که تا کنون کسی متوجه آن نشده است. بیشتر احادیث دروغی که توسط شیعیان غالی در خصوص خلافت و ولایت حضرت علی یآ امامت اثنی عشریه (لوح جابر)ساخته و پرداخته شده به نام یکی از این صحابه ختم می‌شود: جابر ابن عبدالله انصاری، ابوسعید خدری، ابن عباس، عمار یاسر! می‌دانی چرا؟ واضح است که این بزرگواران جاعل حدیث نبوده‌اند ولی چون همه آنها در زمان رسول خدا بسیار جوان بوده و تمامی آنها عمرهای بسیار طولانی کرده‌اند راوی غالی برای اینکه بتواند سلسله راویان خود را متصل کند و برساند به رسول الله، مجبور بوده است این احادیث جعلی را به این بزرگواران نسبت دهد! زیرا گسترش تعداد غالیان متعلق به زمان امام باقر و صادق بوده است و....

۱۵- اکنون شاید بهتر بفهمید علت اینکه دین ما با حربه مذهب، فاسد شده و به ویروس شرک، آلوده گردیده این است که قرآن و سنت نبی اکرم در میان آداب و رسوم و عرفهای کفرآمیز و خرافات فرهنگی و احادیث دروغ و افسانه‌های جعلی و گزینشی محو و نابود شده است. متاسفانه محققین شیعه مانند آقای ازغدی وقتی از ایشان، علت اینهمه بدعت در دین (مثلا عزاداری) را سئوال کردند می‌گویند: اینها از آداب و رسوم ما مردم ایران است! واقعا جای تعجب است مگر پیامبران نیامدند تا با همین آداب و رسوم غلط مبارزه کنند؟ خوب، زنده به گور گردن دختران و پرستش و توسل به بتها نیز جزء آداب و رسوم کفار بوده است!.

۱۶- نه تنها من و یا تمامی محققان غیر مسلمان و علمای سنی و بسیاری از اساتید شیعه که حتی روحانیون شیعه مانند علامه برقعی، غروی، سیدمحمدباقر درچه ای، صالحی نجف آبادی و.... بر همین اعتقادند که حدیث و روایت هیچ جایگاه مطمئنی برای بنا کردن اصول اعتقادی نیست. زیرا سنی و شیعه معتقدند از سوی یهودیان جعلیاتی به نام اسرائلیات وارد کتب مسلمانها شده است. جالب است که محققین مغرض غربی برای کوبیدن اسلام به آنها استناد می‌کنند و می‌گویند آقا ما به کتب خود مسلمانها استناد کرده‌ایم متاسفانه محققین شیعه نیز از همین حربه برای کوبیدن اهل سنت استفاده کرده و می‌گویند آقا مطالبی که به نفع شیعه هست از کتب خود اهل سنت می‌باشد! برای اینکه به شما پوچ بودن این ادعا را ثابت کنم سه نمونه کوچک برای شما در اینجا می‌آورم: ۱- مطهری در کتاب حقوق زن در اسلام، اظهار تعجب و ناراحتی می‌کند که چرا روایات و داستانهای دروغینی در رابطه با ازدواج‌ها و طلاق دادنهای مکرر امام حسن را برخی ناآگاهان شیعه قبول کرده‌اند ۲- استاد شهیدی نیز در کتاب علی از زبان علی ماجرای قطام را افسانه‌ای بیش نمی‌داند که وارد کتب سنی و شیعه شده و توده شیعه به شدت به آن معتقد است. ۳- آقای طباطبایی و سایر نویسندگان زمان حال شیعه منکر وجود شخصیتی به نام ابن سباء در تاریخ هستند. همان شخص یهودی که اهل سنت معتقدند پایه گذار مذهب شیعه این شخص بوده و به تواتر نام او در کتب قدیمی بسیاری از نویسندگان حتی شیعه به چشم می‌خورد. این سه مورد به عنوان نمونه ذکر شد. مواردی که به تواتر در کتب شیعه و سنی ثبت شده ولی اساتید شیعه با استناد به برخی قرائن و شواهد و دلایل آنها را رد کرده‌اند. سئوال ما اینجاست: چرا فقط مواردی که خلاف ذائقه شماست و در کتب شیعه و سنی هم موجود است باید دروغ باشد و باید بتوان آنها را با دلیل و مدرک رد کرد. آری اگر کسی بدون تعصب و فقط و فقط از دید عقل محض و برای کشف حقیقت به مطالعه کتب اهل سنت بپردازد متوجه می‌شود بسیاری از ادعاهای شیعه (مانند خلافت حضرت علی) که به کتب اهل سنت استناد می‌شود نیز بی‌پایه، بی‌اساس و دروغ است. علت کثرت احادیث راست و دروغ در خصوص خلافت و یا سایر فضایل حضرت علی در کتب اهل سنت نیز این موضوع می‌باشد که در زمان سه خلیفه قبل از حضرت علی هیچگونه تنش و جنگی بر سر خلافت در نمی‌گیرد ولی چون در ۵ سال حکومت حضرت علی برای اولین بار سه جنگ داخلی اتفاق می‌افتد و در میان سپاه حضرت علی کسانی مانند قاتلین و شورشیان علیه عثمان و غالیان وجود داشته‌اند که در صورت شکست حضرت علی مسلما به دست معاویه کشته می‌شدند (که بعدها چنین اتفاقی هم می‌افتد) مسلما این افراد دست به جعل روایت به نفع حضرت علی و انتشار آن برای تقویت جناح حضرت علی می‌زده‌اند. و چون در آن زمان چیزی به نام شیعه و سنی وجود نداشته این روایات دروغ از همان زمان وارد کتب اهل سنت شده است.

قرینه بسیار راحتی نیز برای اثبات دروغ بودن این احادیث وجود دارد. الف: سخنان حضرت علی: وقتی حضرت علی نام سه پسر خود را عمر و ابوبکر و عثمان می‌گذارد و از هفتاد طریق نقل شده که روی منبر برای خلفاء طلب آمرزش کرده آیا استناد به خطبه شقشقیه مسخره نیست؟ یا وقتی حضرت علی (در نهج البلاغه) می‌فرماید افراد ملاک تعیین حق نیستند! آنگاه حدیث علی مع الحق خود به خود رد می‌شود! ب: عملکرد حضرت علی و یاران ایشان: وقتی در هیچیک از نامه‌های حضرت علی خطاب به معاویه و هیچیک از رجزخوانی‌ها و اشعار یاران ایشان در سه جنگ صفین و جمل و نهروان حتی به یک آیه در خصوص حضرت علی یا خلافت ایشان اشاره‌ای نمی‌شود براحتی می‌توان فهمید در خصوص خلافت حضرت علی نصی وجود ندارد. و جالب است که در همین نامه‌ها به بر حق بودن شورای انصار و مهاجرین در انتخاب خلیفه اشاره شده است! و بر انتخاب عمر و ابوبکر مهر تایید زده شده است!.

۱۷- حتی در مورد همین احادیث نامطمئن، اگر کتب محققین شیعه را بخوانی می‌فهمی که آنها از بین انبوه احادیث و روایات، تعداد مشخصی را انتخاب و گزینش می‌کنند یعنی فقط احادیثی را که مطابق ذائقه و امیال فرقه‌ای و عقاید قبلی آنهاست! در واقع، حدیثی مورد قبول است که آنها از آن حدیث، خوششان بیاید! و بقیه احادیث را یا با چوب تقیه حراج می‌کنند یا آنقدر در سلسله روات آن کنکاش می‌کنند تا انگی به راویان آن بزنند و... به جرات می‌توان گفت اگر تمامی احادیث و روایات ضعیف و دروغ کتب اهل سنت را داخل یک کتاب جمع کنی به مجموعه کاملی از عقاید شیعه دست پیدا کرده ای!.

۱۸- می دانی چرا در طول تاریخ هرگاه پیامبری ظهور می‌کرده فقط فقرا و کودکان و بچه‌ها و زنان به آن پیامبر ایمان می‌آورده‌اند و سرسخت‌ترین دشمنان آن پیامبر آخوندهای زمان بودند؟ در صورتی که آخوندها باید اول از همه ایمان بیاورند؟!!! می‌دانی چرا؟ زیرا مومنان از بازیهای کلامی و جدلی دورند و فطرت پاک و بی‌آلایش و خداجوی آنها به راحتی متوچه پیام آسمانی پیامبران می‌شده است.

۱۹- در اینجا این سئوال پیش می‌آید که ما در زمینه سنت از که پیروی کنیم؟ از سنت نبی اکرم که از طریق عمل اصحاب او (یعنی ۳۰ هزار نفر مردم مدینه و ده‌ها هزار نفر مردم سایر قبایل و شهرها) به تواتر و قطعیت و اطمینان دست به دست گشته و به ما رسیده است؟ یا از احادیث منتسب به امامان شیعه که در کتب روایی موجود است؟ و راویان معدود و محدود آنها متهم به کذب و غلو و فساد مذهب و بالا کشیدن خمس هستند؟ (جالب است برخی از همین به ظاهر اصحاب که ناقل روایات ائمه هستند از سوی امامان لعنت شده‌اند مانند زراره ولی محقق شیعه می‌گوید امام تقیه کرده! به هر حال عاقلان دانند).

پاسخ:

الف) ما احادیث و روایاتی که منطبق با قرآن و عقل و سیره شناخته شده امامان باشد را قبول داریم. ولی چه کسی می‌تواند باور کند که مثلا وقتی در قرآن خداوند می‌فرماید به بتهای کافران توهین نکنید و حضرت علی در جنگ صفین به یاران خود می‌فرماید به جای توهین به سپاه معاویه آنها را دعا کنید همین انسان‌های بزرگوار زیارت عاشورا می‌خوانده‌اند؟!! زیارتی که در آن ۱۸ بار کلمه لعن آمده و همچنین سایر احادیثی که از آن بوی شرک و تفرقه و خرافه می‌آید؟ و ذره‌ای به وجود راویان غالی در بین سلسله روات زیارت عاشورا نیز شک نکنیم و بخوانیم آنچه را یهودیان ۱۰۰۰ سال پیش کاشتند تا درو کنند فرزندان آنها میوه اختلاف بین شیعه و سنی را؟ (البته لعنت بر قاتلان امام حسین ولی منظور من چیز دیگری است).

ب) فرق است بین پیروی کردن از سیره آن بزرگواران تا دنبال هر حدیث و روایت و قصه دروغین تاریخی و زیارتنامه جعلی رفتن و دست زدن به اعمال شرک آمیز چون گنبد و قبه ساختن. ما طبق متون معتبر و قدیمی تاریخی می‌دانیم که آن بزرگواران بیشتر طالب صلح بوده‌اند تا جنگ، ولی به عنوان مثال سردمداران جمهوری اسلامی چهار سال جنگ با عراق را بیهوده کش دادند آقایان همیشه جنگ امام حسین را که یک جنگ کاملا تحمیلی به ایشان بود را عنوان می‌کنند و صلح حدیبیه و صلح امام حسن و همکاری حضرت علی با خلفاء و... در روش ایشان هیچ جایگاهی ندارد! برای نمونه به این سخن آیت الله خامنه‌ای دقت کنید: امروز دشمن قادر نیست... نه آمریکا و نه بزرگتر از آمریکا - اگر در قدرتهای مادی باشد - قادر نیستند حادثه‌ای مثل حادثه صلح امام حسن را بر دنیای اسلام تحمیل کنند اینجا اگر دشمن خیلی فشار بیاورد حادثه کربلا اتفاق خواهد افتاد! (سخنرانی مورخ ۳/۲/۱۳۷۹ کتاب حامیان وابستگی محمد صدیقی انتشارات اصفهان شهید حسین فهمیده چاپ اول تابستان ۱۳۸۱) این یعنی برداشت گزینشی و دلبخواهی از سیره و سنت پیامبر و امامان!!! و انطباق آن بر سیاست‌های مورد دلخواه!.

سیره آن بزرگواران بر گذشت و مدارا و اجازه سخن به مخالفین دادن (مانند سئوالات منکرین خدا از امام صادق و...) توجه کامل به حقوق زنان، کمک به فقرا، قرآن را امام خود قرار دادن، تزکیه نفس و صفای باطن و عبادت خداوند، همکاری و مشورت و کمک به خلفاء (تا وقتی که آنها طبق قرآن و سنت پیامبر عمل می‌کرده اند) و امر به معروف و حتی قیام علیه آنها وقتی که آنها دست از قرآن می‌کشند و جامعه رو به مادیات و فساد می‌رود (مانند امام حسین) اهتمام به علم و دانش و نظافت و پاکیزه گی و.. براستی آیا برادران اهل سنت و حتی سایر ادیان در اینگونه موارد با ما اختلافی دارند؟ آری اختلاف آنجا پیدا می‌شود که شما بر خلاف سیره آن بزرگواران، لعن و نفرین می‌کنید و روی قبرها قصر می‌سازید و امام شما به جای قرآن، (و بر خلاف توصیه حضرت علی) حدیث و قصه و اشخاص می‌شود و روایات و احادیث و وقایع تاریخی که مخالف عقاید شماست را دروغ می‌دانید! براستی شما پیرو علی هستید؟ علی در جنگ صفین سپاهیان خود را از دشنام و لعن سپاه معاویه بر حذر داشت علی نام سه فرزند خود را عمر و ابوبکر و عثمان گذاشت علی هرگاه بر منبر می‌رفت برای خلفای قبلی طلب آمرزش می‌کرد! علی با همسر ابوبکر ازدواج کرد و دخترش را به ازدواج عمر درآورد! دوبار جانشین عمر در مدینه شد! براستی مگر علی نگفته افراد و اشخاص، ملاک حق نیستند! و مگر علی نگفته الزموا بالسواد الاعظم: ملتزم شوید به گروه بیشتر مسلمان‌ها... پس ما متوجه می‌شویم که مشکل، جای دیگری است. اگر تعداد اندکی از روحانیون و مداحان از روی نادانی عربده کشی می‌کنند مسلما بسیاری نیز برای گرمی دکان و برقراری سنت غلط دریافت خمس و داشتن مقلد و کینه توزی با اهل سنت و دست نکشیدن از روش غلط آباء و اجداد خود، حاضر به پذیرش حق نیستند. بگذریم.

ج) محقق شیعه در اینجا یک جنبه قضیه را دیده ولی از جنبه دیگر غافل بوده است در آیات زیر به وضوح می‌بینیم که پیامبر باید از وحی (قرآن) پیروی کند تا مومنین صدر اسلام از ایشان الگو بگیرند تا آیندگان از جامعه صدر اسلام الگو بگیرند:

- ﴿وَٱتَّبِعۡ مَا يُوحَىٰٓ إِلَيۡكَ وَٱصۡبِرۡ حَتَّىٰ يَحۡكُمَ ٱللَّهُۚ وَهُوَ خَيۡرُ ٱلۡحَٰكِمِينَ١٠٩ [یونس: ۱۰۹]. «و از آنچه بر تو وحی می‌‏شود پیروی کن و شکیبا باش تا خدا (میان تو و آنان) داوری کند و او بهترین داوران است».

- ﴿وَٱلَّذِينَ يُؤۡمِنُونَ بِمَآ أُنزِلَ إِلَيۡكَ وَمَآ أُنزِلَ مِن قَبۡلِكَ وَبِٱلۡأٓخِرَةِ هُمۡ يُوقِنُونَ٤ [البقرة: ۴].

و آنان که بدانچه به‌سوی تو فرود آمده و به آنچه پیش از تو نازل شده است ایمان می‌آورند و آنانند که به آخرت یقین دارند. (و نه کسانی که دنبال قصه و حدیث و قصه و روایت می‌روند).

﴿وَأَنزَلۡنَآ إِلَيۡكَ ٱلۡكِتَٰبَ بِٱلۡحَقِّ مُصَدِّقٗا لِّمَا بَيۡنَ يَدَيۡهِ مِنَ ٱلۡكِتَٰبِ وَمُهَيۡمِنًا عَلَيۡهِۖ فَٱحۡكُم بَيۡنَهُم بِمَآ أَنزَلَ ٱللَّهُۖ وَلَا تَتَّبِعۡ أَهۡوَآءَهُمۡ [المائده: ۴۸].

«و ما این کتاب (قرآن) را به حق به‌سوی تو فرو فرستادیم در حالی که تصدیق‏کننده کتابهای پیشین و حاکم بر آنهاست پس میان آنان بر وفق آنچه خدا نازل کرده حکم کن و از هواهایشان (با دور شدن) از حقی که به‌سوی تو آمده پیروی مکن»... (از هواهای نفسانی و قصه‌ها و احادیث و تحلیل‌های من درآوردی و بازی‌های کلامی پیروی نکن بلکه فقط و فقط قرآن).

- ﴿لَّقَدۡ كَانَ لَكُمۡ فِي رَسُولِ ٱللَّهِ أُسۡوَةٌ حَسَنَةٞ لِّمَن كَانَ يَرۡجُواْ ٱللَّهَ وَٱلۡيَوۡمَ ٱلۡأٓخِرَ وَذَكَرَ ٱللَّهَ كَثِيرٗا٢١ [الاحزاب:۲۱]. «برای شما اگر به خدا و روز قیامت امید می‌دارید و خدا را فراوان یاد می‌کنید، شخص رسول الله مقتدای پسندیده‌ای است».

- و کذالک جعلناکم امه وسطا لتکونوا شهداء علی الناس و یکون الرسول علیکم شهیدا.. (بقره آیه ۱۴۳) آری چنین است که شما را بهترین امتها گردانیدیم تا بر مردمان گواه باشید و پیامبر بر شما گواه باشد...

﴿وَٱلسَّٰبِقُونَ ٱلۡأَوَّلُونَ مِنَ ٱلۡمُهَٰجِرِينَ وَٱلۡأَنصَارِ وَٱلَّذِينَ ٱتَّبَعُوهُم بِإِحۡسَٰنٖ رَّضِيَ ٱللَّهُ عَنۡهُمۡ وَرَضُواْ عَنۡهُ وَأَعَدَّ لَهُمۡ جَنَّٰتٖ تَجۡرِي تَحۡتَهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِينَ فِيهَآ أَبَدٗاۚ ذَٰلِكَ ٱلۡفَوۡزُ ٱلۡعَظِيمُ١٠٠ [التوبة: ۱۰۰].

«و پیشگامان نخستین از مهاجران و انصار و کسانی که با نیکوکاری از آنان پیروی کردند خدا از ایشان خشنود و آنان (نیز) از او خشنودند و برای آنان باغهایی آماده کرده که از زیر (درختان) آن نهرها روان است همیشه در آن جاودانه‏اند این است همان کامیابی بزرگ».

- ﴿كُنتُمۡ خَيۡرَ أُمَّةٍ أُخۡرِجَتۡ لِلنَّاسِ تَأۡمُرُونَ بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَتَنۡهَوۡنَ عَنِ ٱلۡمُنكَرِ وَتُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِۗ وَلَوۡ ءَامَنَ أَهۡلُ ٱلۡكِتَٰبِ لَكَانَ خَيۡرٗا لَّهُمۚ مِّنۡهُمُ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ وَأَكۡثَرُهُمُ ٱلۡفَٰسِقُونَ١١٠ [آل عمران: ۱۱۰]. «شما نیکوترین امتی هستید (امت صدر اسلام) که بر آن قیام کردند که مردم را به نیکوکاری وادار کنند و از بدکاری باز دارند و ایمان به خدا آورند و اگر اهل کتاب ایمان می‌آوردند بر آنان چیزی بهتر از آن نبود لیکن برخی از آنها با ایمان و بیشتر آنها فاسق و بدکارند».

- ﴿مُّحَمَّدٞ رَّسُولُ ٱللَّهِۚ وَٱلَّذِينَ مَعَهُۥٓ أَشِدَّآءُ عَلَى ٱلۡكُفَّارِ رُحَمَآءُ بَيۡنَهُمۡۖ [الفتح: ۲۹]. «محمد فرستاده خداوند است و کسانی که با او هستند با کافران تند و بین خود مهربانند».

این قسمت را با این سخن آقای خمینی به پایان می‌رسانیم تا بدانید که مباحث ما و اندوه افرادی مانند من، واهی و بر مبنای خیالات نیست:

من با جرات مدعی هستم که ملت ایران و توده میلیونی آن در عصر حاضر، بهتر از ملت حجاز در عهد رسول الله ص و کوفه و عراق در عهد امیرالمومنین و حسین ‌ابن علی می‌باشند. (کیهان ص ۲ شنبه ۹ دی ۱۳۸۵ شماره ۱۸۷۰۳).

۱۳- در اینجا نکته‌ای وجود دارد که از شما می‌خواهم با دقت درخصوص آن فکر کنید: یک نفر شاکی (شیعه) در محضر دادگاه حاضر می‌شود و علیه متهمین (مثلا عمر و ابوبکر و اصحاب پیامبر و اهل سنت و...) ۲۰ مدرک و دلیل (از بین متون و احادیث درهم تاریخی و روایی) ارائه می‌کند. قاضی و هیات منصفه با دقت به سخنان او گوش می‌کنند و شاید پیش خود بگویند عجب دلایل خوب و محکمی! و حضار دادگاه نیز پیش خود بگویند فاتحه متهمین خوانده شد. ولی پس از سخنان شاکی (یعنی شیعه) وکیل مدافع متهمینی که به ناحق بر آنها تهمت‌هایی زده شده بر می‌خیزد و با ارائه ۱۰۰۰ دلیل و مدرک محکمتر، ثابت می‌کند که:

۱- نیمی از دلایل شاکی (شیعه) مخدوش است (روایات واحد با اسناد ضعیف و متون ضد قرآن یا ضد سیاق لغت عرب یا ضد آیات قبل و بعد یا ضد سایر احادیث و... ) و نیمی دیگر از دلایل، درست است ولی ارتباطی به متهمین ندارد و از آنها نتیجه‌گیری باطل شده (مثلا برادری حضرت علی با نبی اکرم، یا طعام دادن به فقیر و یتیم، ربطی به خلافت و بقیه توهمات شیعه ندارد) و در انتها ممکن است یک یا دو دلیل شاکی درست باشد ولی آیا املای ننوشته غلط دارد؟ ضمن اینکه هیچکس مدعی نبوده متهمین، معصوم بوده‌اند بالاخره هر کسی در طول عمر خود مرتکب چند خطا و اشتباه می‌شود (حتی پیامبر گرامی اسلام هر گاه مرتکب خطایی می‌شده‌اند از طریق وحی تصحیح می‌شده!) خواهران و برادران عزیز چنانچه این تحقیق را تا انتها دنبال کنید ضمن ارائه صدها دلیل و مدرک محکم و معتبر، شما را با خرافی و پوچ بودن بسیاری از عقاید کنونی شیعه آشنا می‌کنم و این نکته را نیز بگویم که من قبلا شیعه بوده ولی هم اینک: موحد و یکتا پرست و مسلم شده ام.

۱۴- نتیجه: هر گاه ملت ما بتواند این نکته بسیار ساده را بفهمد که چنانچه در این راه، عقائد موروثی و تقدسات ساختگی و سفسطه‌های آخوندی و توجیهات کلامی در تجزیه و تحلیل ما تاثیر نگذارد، آنگاه است که بسیاری از مشکلات ما حل می‌شود و دیگر کسی نمی‌تواند با پیچاندن آیات قرآن، خمس منافع سالیانه ما را بگیرد و به جای انتخابات آزاد، یک عمر با چماق دین و با عنوان شرک آمیز ولایت مطلقه فقیه بر ما حکومت کند و یا قلاده به گردن ما بگذارد تا مثل سگ دنبال او عو عو کنیم و نام خود را مقلد بگذاریم و.... آری اولین و مهمترین راه برای درک سنت پیامبر، همین اجماع یاران زمان پیامبر تا کنون است که نسل اندر نسل به یکدیگر منتقل کرده‌اند و نه حدیث که هر حدیث حدیث ضد هم دارد (البته در کتابهای تشیع و به اعتراف بسیاری از علمایشان) و... سخن خود را با آیات و احادیث زیر به پایان می‌رسانم برای کسانی که به حدیث، خیلی علاقه دارند! البته اگر راست می‌گویند:

۱- ﴿وَنَزَّلۡنَا عَلَيۡكَ ٱلۡكِتَٰبَ تِبۡيَٰنٗا لِّكُلِّ شَيۡءٖ وَهُدٗى وَرَحۡمَةٗ وَبُشۡرَىٰ لِلۡمُسۡلِمِينَ [النحل: ۸۹].

«و این کتاب را که روشنگر هر چیزی است و برای مسلمانان رهنمود و رحمت و بشارتگری است بر تو نازل کردیم».

۲- ﴿هَٰذَا بَيَانٞ لِّلنَّاسِ وَهُدٗى وَمَوۡعِظَةٞ لِّلۡمُتَّقِينَ١٣٨ [آل عمران: ۱۳۸].

«این (قرآن) برای مردم بیانی و برای پرهیزگاران رهنمود و اندرزی است».

۳- ﴿إِنَّ هَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانَ يَهۡدِي لِلَّتِي هِيَ أَقۡوَمُ [الاسراء: ۹].

«این قرآن قطعا به محکمترین آیین هدایت می‌کند».

۴- ﴿ذَٰلِكَ ٱلۡكِتَٰبُ لَا رَيۡبَۛ فِيهِۛ هُدٗى لِّلۡمُتَّقِينَ٢ [البقرة: ۲].

«آن کتاب هیچ شکی در آن راه ندارد (که کسی بخواهد با حدیث و روایت آنرا توضیح دهد و دیگران را گمراه کند!) مایه هدایت پرهیزگاران است».

۵- ﴿وَلَا تَقُولُواْ لِمَا تَصِفُ أَلۡسِنَتُكُمُ ٱلۡكَذِبَ هَٰذَا حَلَٰلٞ وَهَٰذَا حَرَامٞ لِّتَفۡتَرُواْ عَلَى ٱللَّهِ ٱلۡكَذِبَۚ إِنَّ ٱلَّذِينَ يَفۡتَرُونَ عَلَى ٱللَّهِ ٱلۡكَذِبَ لَا يُفۡلِحُونَ١١٦ [النحل: ۱۱۶]. «و برای آنچه زبان شما به دروغ می‌‏پردازد مگویید این حلال است و آن حرام تا بر خدا دروغ بندید زیرا کسانی که بر خدا دروغ می‌‏بندند رستگار نمی‌‏شوند».

۶- حلال آن است که خداوند در قرآن حلال کرده است و حرام آن است که خداوند در قرآن حرام کرده است و هر چه را مسکوت گذاشته مورد عفو و گذشت می‌باشد (پیامبر، نهج الفصاحه و سنن الترمذی ۳/۱۳۴/۱۷۸۰).

۷- ای مردم هیچ چیز را به من ارتباط ندهید زیرا من چیزی را حلال یا حرام نکردم جز اینکه خدای تعالی آنرا حلال یا حرام گردانید. (پیامبر، نهج الفصاحه).

۸- خداوند در قرآن هر چیزی را بیان کرده است به خداوند سوگند، چیزی که مورد نیاز مردم بوده است کم نگذارده تا کسی نگوید اگر فلان مطلب درست بود در قرآن نازل می‌شد. آگاه باشید همه نیازمندیهای بشر را خدا در آن نازل کرده است. (امام صادق).

۹- امام صادق: فمن زعم ان کتاب الله مبهم فقد هلک و اهلک: هر کس گمان کند که کتاب خدا مبهم است خود را هلاک کرده و دیگران را به هلاکت انداخته است (بحار الانوار ج ۳۴ و ۸۹ صفحه ۹۰).

۱۰- پروفسور شیعه عبدالجواد فلاطوری (اصفهانی) همواره به این حدیث پیامبر تاکید داشت که: هر کس علم را به جز در قرآن بجوید خداوند او را به گمراهی افکند. و همیشه در مصاحبه‌های خود به این نکته اشاره می‌کرد که موفقیتش را مرهون این نکته بوده که همیشه به آیه‌های قرآن، استناد می‌کرده است.

۱۱- شیخ طوسی عالم شیعه: خداوند قرآن را به زبان عربی آشکار نازل کرد و آنرا روشنگر هر چیز معرفی نمود پس چطور ممکن است برای مردم قابل فهم نباشد؟ در صورتیکه خداوند کسانی را که به استنباط قرآن می‌کوشند ستوده است لعلمه الذین یستنبطونه منهم (نسائ ۸۳).

۱۲- ﴿وَمِنَ ٱلنَّاسِ مَن يُجَٰدِلُ فِي ٱللَّهِ بِغَيۡرِ عِلۡمٖ وَيَتَّبِعُ كُلَّ شَيۡطَٰنٖ مَّرِيدٖ٣ [الحج: ۳]. «و برخی از مردم در باره خدا بدون هیچ علمی مجادله می‌‏کنند و از هر شیطان سرکشی پیروی می‌‏نمایند!».

۱۳- ﴿وَمِنَ ٱلنَّاسِ مَن يُجَٰدِلُ فِي ٱللَّهِ بِغَيۡرِ عِلۡمٖ وَلَا هُدٗى وَلَا كِتَٰبٖ مُّنِيرٖ٨ [الحج: ۸].«و از (میان) مردم کسی است که در باره خدا بدون هیچ دانش و بی‌‏هیچ رهنمود و کتاب روشنی به مجادله می‌‏پردازد!».

اکنون در انتهای این مبحث از شما سئوالی دارم: از کجای قرآن (و حتی سنت قطعی و متواتر نبی اکرم) مسائل زیر ثابت می‌شود:

۱- گذاشتن مُهر در نماز

۲- ساختمان سازی روی قبور.

۳- توسل به ائمه و خواندن زیارتنامه‌های مفاتیح الجنان.

۴- سب و لعن اصحاب نبی اکرمص.

۵- خلافت منصوص حضرت علی و در ادامه: ولایت مطلقه فقیه!.

۶- علم غیب و عصمت ائمه.

۷- امامت اثنی عشریه (یا همان لوح جابر و اینکه امامان ۱۲ تا هستند).

۸- گرفتن خمس منافع سالیانه.

۹- تقلید (سئوال و تحقیق با تقلید فرق دارد).

۱۰- عزاداری (مخصوصاً به شیوه‌ای که هم اینک شاهد آنیم).

۱۱- اینکه قرآن قابل فهم نیست و حتماً باید از طریق دیگران آنرا فهمید؟

۱۲- و در آخر: اعتقاد به مکتب اخباری گری (دنبال حرف و حدیث و قصه و افسانه رفتن).

آیا با یکی دو حدیث واحد جعلی با روایان دروغگو می‌توان دین و ایمان را فروخت آن هم جایی که در مقابل این احادیث دروغ و شرک آمیز، صدها آیه و روایت ضد این احادیث وجود دارد؟

برادران عزیزی که به جای جستجوی حقیقت، دنبال نوشتن ردیه هستید و تنها هنر شما یافتن احادیث گزینشی با راویان ضعیف و یا انقطاع حدیث در لابه لای کتب اهل سنت هستید آیا می‌دانید مکتب اخباری گری سالهاست شکست خورده است؟ مکتبی که معتقد بوده به همه احادیث باید اعتماد و عمل کرد؟ تازه خدا پدر آنها را بیامرزد آنها می‌گفتند به همه احادیث باید اعتماد داشت ولی شما فقط به احادیث مورد علاقه خود اعتماد دارید / و اگر اسم آنرا اجتهاد می‌گذارید آیا انصافا اجتهاد ما قوی‌تر و کوبنده‌تر و متکی‌تر به آیات قرآن و روایات معتبر‌تر و متواتر‌تر است و از پشتوانه عقلی محکمتری برخوردار است یا اجتهاد شما؟