بن بست

فهرست کتاب

قسمت سوم: سخنان ارزشمند از فیلسوفان

قسمت سوم: سخنان ارزشمند از فیلسوفان

در این قسمت برای شما سخنانی ارزشمند از فیلسوفانی بزرگ را می‌نویسم فیلسوفانی که عموماً غربی بوده و اطلاع عمیقی از اسلام نداشته‌اند چه برسد به اینکه بخواهیم بگوییم آنها دشمن اهل بیت بوده‌اند! بخوانید تا بفهمید چرا این بلا بر سر اسلام در ایران آمد! زیرا همین اتفاقات در تمامی ملل و بر سر همه ادیان آمده است، شاید به نوعی اینها جزء سنن الهی و برای آزمایش باشد که «ولا تجد لسنه الله تبدیلا و لا تجد لسنه الله تحویلا»!.

۱- در میان تمام اقوام تاریخ از صورت حقیقی خارج شده و به شکل افسانه در آمده است تا آنگاه که فلسفه بیاید و شخص را روشن کند. هنگامی که فلسفه به اعماق تاریک تاریخ قدم می‌نهد می‌بیند که فکر بشر در طی قرون به قدری در زیر توده اشتباهات، کور و تاریک گشته است که روشن ساختن آن و دور زدن پرده‌های ابهام بسی مشکل است. در اینجاست که می‌بیند برای اثبات دروغ‌ها، بناها و وقایع و تشریفات فراوان ساخته شده است. از اینجا نتیجه می‌گیریم که تاریخ یک رشته تردستی و طراری است که ما به سر مردگان می‌آوریم! ما گذشته را بر طبق آمالی که برای آینده داریم می‌سازیم و در نتیجه تاریخ ثابت می‌کند که همه چیز را از راه تاریخ می‌توان ثابت کرد! (تاریخ فلسفه ویل دورانت).

۲- ولتر: من چیزی وقیحتر از مخالفت اولیای دین با عقل نمی‌دانم. اگر به سخن آنها گوش دهیم باید قبول کنیم که مردم موقعی از ته دل مسیحی می‌شوند که مانند چارپایان به طویله بروند. (همان منبع).

۳- ولتر: نخستین روحانی نخستین حقه بازی بود که با نخستین ابله ملاقات کرد!.

۴- ولتر: روحانیون نه تنها مذاهب را به وجود آوردند بلکه علم کلام را نیز ساختند! میان مشاجرات و مباحثات سخت و حاد کلامی و جنگ‌های مذهبی فرق زیادی وجود ندارد! مردم عامی آتش این جنگ‌های شوم بی‌معنی را که موحب اینهمه وحشت و بدبختی شده است نیفروخته‌اند... آن اشخاص خوش نشین بیکاره‌ای (مثل شبکه سلام) که از دسترنج شما مردم چاق و فربه شده‌اند و عرق جبین و فقر و تیره بختی شما مایه توانگری و خوشبختی آنها گشته است به خاطر به دست آوردن مرید و غلام با یکدیگر جنگیده‌اند! آنها تعصبات خانمان برانداز را به شما تلقین کرده‌اند تا بتوانند بر شما حکومت کنند! خرافاتی که آنها به شما آموخته‌اند برای آن نیست که شما را از خدا بترسانند بلکه برای آن است که شما از خود آنها بترسید! (همان منبع).

۵- ولتر: شما می‌گویید که مذهب موجب جنایات بیشماری گشته است ولی بهتر است که به جای مذهب خرافات بگویید. زیرا فقط خرافات است که بر این کره تیره بخت حکومت می‌کند! خرافات بدترین دشمن عبادت حقیقی خداوند متعال است. بگذار تا این غولی را که سینه مادر خود را می‌شکافد از میان ببریم. کسانی که با این غول مبارزه می‌کنند خدمتگزار بشریت هستند. خرافات مانند افعی به دور مذهب پیچیده است ما باید سر این افعی را بکوبیم بی‌آنکه صدمه‌ای به مذهب برسانیم. (همان منبع).

۶- ولتر: موحد کسی است که ایمان محکمی به هستی موجودی مافوق موجودات که هم قادر و هم خیر محض و هم پیداآورنده همه اشیاست دارد، این موجود مافوق همه بدیها را کیفر می‌دهد بدون آنکه ستمی روا دارد و همه نیکی‌ها و فضایل را پاداش می‌دهد موحد با این عقیده خویش با همه جهان متحد است ولی جزو هیچیک از ادیانی که مخالف هم هستند نیست. دین او قدیمی‌ترین و وسیع‌ترین ادیان است. زیرا عبادت ساده به خدا بر تمام مذاهب و ادیان عالم مقدم است. او با زبانی سخن می‌گوید که تمام مردم جهان آنرا می‌فهمند. در صورتی که خود زبان همدیگر را نمی‌فهمند. او از پیکین تا گویان برادران زیادی دارد و تمام عقلاء و خردمندان دوستان او هستند. عقیده او این است که مذهب از عقاید و آرای نامفهوم فلسفی و تظاهرات پوچ دور است بلکه مذهب عبادت خدا و درستکاری است عبادت او نیکی به خلق است و ایمان او تسلیم به خداست. مسلمان به او فریاد می‌زند وای بر تو اگر به زیارت مکه نروی! کشیش به او می‌گوید لعنت بر تو باد اگر به کلیسای نوتردام دولورت مشرف نشوی! ولی او از همه فارغ و آزاد است و به همه می‌خندد کار او کمک به مستمندان و حمایت از ستمدیدگان است. (همان منبع).

۷- اگر افسون جادوگری سود نمی‌کرد جادوگر دچار زیان و خسران می‌شد ولی مردم یک موفقیت او را بیشتر از ده‌ها شکست او به خاطر می‌سپردند (لذات فلسفه ویل دورانت) (مردم یک شفای طبیعی را در کنار قبر و گنبدها بیشتر از هزار بیمار مرده و ناکام به خاطر می‌سپارند!).

۸- سومین و بزرگترین عنصری که در دین بوجود آمد توتم و تابو بود. توتم یعنی نشانه و علامت (قبر و گنبد و ضریح!) این علامت را بومیان آمریکا برای نمایاندن حیوان و یا نباتی که خیال می‌کردند روح حامی قبیله در آن سکونت دارد به کار می‌بردند. توتمیسم یا پرستش حیوانات و نباتات مقدس غالبا در دوره جامعه‌های شکاری بوده است! ولی بسیاری از آنها در جامعه کشاورزی هم باقی ماند. تابو: کلمه‌ای است از زبان مردم پولینزی به معنای ممنوع و حرام (حرم؟!) بیشتر تابوها عادات و رسوم اخلاقی بودند و چنان مهم بودند که قبیله ناچار می‌شد برای حفظ آنها یک ضمانت دینی و اصل الهی که مبنی بر ترس و احترام باشد ایجاد کند.... ظاهرا سرچشمه پرستش اجداد (مثل امامزداده‌ها در ایران!) از آمدن مردگان به خواب زنده گان است! این امر در آغاز تولید وحشت کرد ولی بعد به پرستش مردگان تبدیل شد. تمام اشکال عبادت و توسل به خدا در اصل آدابی بود برای اظهار بندگی به روسای دنیوی! از قبیل دست بر هم نهادن و سجود و رکوع و تملق (زیارات شیعی) وغیره. امروز هیچ محراب کلیسای کاتولیک کامل نمی‌شود مگر آنکه آثاری از قدیسان یعنی اجداد قهرمان را داشته باشد پرستش اجداد به این معنی محدود به چین و ژاپن نمی‌شود بلکه در سراسر جهان منتشر است. یونانیان و بیشتر اقوام قدیم از مردگان خود استمداد می‌کردند! (توسل! باب الحوائج!) چنانکه مسیحیان از قدیسان استمداد می‌کنند! جامعه مردگان چنان واقعی تصور می‌شد که در بعضی از ادیان مردم به آنها پیام می‌فرستادند! (لذات فلسفه ویل دورانت) این عوامل یعنی: روح پرستی، سپس جادوگری و بعد توتم پرستی و سپس پرستش اجداد همه زمینه ساز قدم بعدی شد: بت پرستی! حالا آقایان ردیه نویس بیایند و به ما بگویند که آنها خدا پرستند و مشرک نیستند و...